در این مطلب آمده است : چندی است که در کشور بحث پیرامون توسعه و به خصوص توسعه اقتصادی مطرح است و تقریبا کلید واژه بسیاری از مدیران از سطوح ملی تا پایین‌ترین سطوح شده است و در کمتر سخنرانی و خطابه‌ای است که سخنی از آن به میان نیاید.
از سوی دیگر توجه به محیط زیست به عنوان بستری برای رشد و توسعه در سالیان اخیر مورد توجه واقع شده است و جای خود را در افکار عمومی و اذهان مردم به عنوان یک دغدغه جدی باز کرده است.
در استان سمنان نیز چند وقتی است که این مباحث در حال تبدیل به یک گفتمان روزمره و محلی برای جدل موافقان و مخالفان تبدیل شده است، افزایش تعداد و ظرفیت کارخانه‌های سیمان، بهره‌برداری غیر‌ اصولی از معادن، جاده کشی از مسیرهای طبیعی و همه و همه سوالاتی است که ذهن مردم را به خود مشغول ساخته و بی‌ پاسخ مانده است لذا شایسته است تا به ارایه توضیحاتی در این خصوص پرداخته شود.
در یک تقسیم‌ بندی کلی از مفهوم توسعه، سه رویکرد اساسی وجود دارد؛ دسته‌ی اول، سیاست‌های توسعه‌ محوری هستند که پشیزی ارزش برای مولفه‌های زیست ‌محیطی قائل نبوده و اصالت را با توسعه ‌ی مکانیکی و مصرف هرچه بیشتر منابع می‌ دانند.
دسته‌ ی دوم در عین نگاه ‌های توسعه‌ محور، نگاهی هم به آسیب‌ های زیست‌ محیطی پروژه‌ های خود داشته و گاهی هم به نفع محیط، قید توسعه را می‌زنند.
شکل سوم رویکرد توسعه در جهان، شکل آرمانی و مطلوب آن است که می‌ داند توسعه بدونِ ملاحظات زیست‌ محیطی یعنی نابودی، یعنی تخریب و یعنی خیانت. ما هنوز و همچنان با تفکرات دسته‌ی اولی در ایران رو به‌ رو هستیم که معیارشان از توسعه و آبادانی، پل ‌های غیر هم سطح و آسفالت جنگل‌ هاست.
اقتصاد ما امروز وارد مرحله‌ای شده است که به تعبیر صاحب نظران باید آن را سرمایه ‌داری خصولتی نام نهاد؛ جامعه‌ای که به خاطر این طرز تفکر تمام آسیب‌ های نظام سرمایه‌داری را در درون خود دارد، بدون آن که راه‌کارها، جامعه‌ی مدنی و تضمین حقوق شهروندی ‌اش را یاد گرفته باشیم؛
شما امروز در شهر و شهرسازی هر خلافی می‌توانید انجام دهید به شرط آن که جریمه‌اش را بدهید!
این یعنی فروش قانون و مجوز بی‌قانونی برای قشر انبوه ‌ساز و رانت‌ خوار. چیزی که انگلیس 170 سال قبل، آن را به 'آخرین کثافت کاری دلالان' تشبیه می‌کند، “دلالی زمین”.
می‌توان نشست و با نگاه کاسب‌کارانه و محافظه‌کار حرف زد تا به کسی برنخورد و نیز می‌توان واقعیات را بیان نمود هرچند که بسیار تلخ و ناگوار باشد.
مشکلات محیط زیست در ایران شبیه سرطان شده است که با تجویز قرص آسپرین بچه، حل‌نشدنی است، باید شیمی‌ درمانی کنیم و به این درک برسیم راهی که تا امروز رفته‌ایم، رو به ترکستان است.
باید باور کنیم که نیاز به تغییر دیدگاه در سطوح مختلف داریم، از دیدگاه کلان بپذیریم که کار کارشناسی و درست را به خاطر راضی نگهداشتن جمعی از مردم به گوشه‌ای پرت نکنیم که این مصداق پوپولیسم است.
از دیدگاه میانی نگاه درست به مباحث توسعه‌ای داشته باشیم و دنبال افزایش گردش مالی به قیمت نابودی محیط زیست که همان نابودی حیات است نباشیم.
و از دیدگاه خرد برای رسیدن به حقوق اجتماعی ‌مان تلاش کنیم و خود ‌سانسوری را به بهانه عافیت ‌طلبی به کنار بگذاریم که توسعه واقعی جز با داشتن شهروندان آگاه، آزاده و مطالبه ‌گر دست نخواهد آمد.
6026
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.