در این مطلب آمده است: مورد اول حدود دو سه سال پیش از رسانه ملی شنیدیم که تاجیکستان هم نژاد و هم کیش و همزبان و همسایه ما، اعلام کرده بود که هیچ کس حق ندارد در مهمانی و هر نوع دعوتی، بیش از صد و پنجاه نفر، مهمان دعوت کند و باز چند روز پیش مثل خیلی از هموطنان عزیز ما هم شنیدیم که دولت تاجیکستان اعلام کرده به اینکه هر دانش آموز و دانشجویی که با اتومبیل شخصی به محل تحصیل خود بیاید، اخراج خواهد شد و از ادامه تحصیل بازمیماند، چون مدرسه و دانشگاه جای تفاخر، خودنمایی و به قول خودمان جای عرض اندام خوی اشرافیت جاهلی از نوعی که عرب پیش از اسلام داشت و هم اکنون نیز گروهی از اخلاف آن قوم به راه جاهلان آن عصر میروند، نیست.
مورد دوم: چون زندهیاد میرزا تقی خان امیرکبیر به صدارت رسید، به سنت رایج مدیحهخوانی و مجیزگویی که در ذهن و زبان ما رسوخ کرده، میرزا حبیب قاآنی، شاعر درباری و بزرگ آن زمان و مواجببگیر دربار، در مدح امیر، قصیدهی غرایی سرود و فضلی مشبع از آنها که عادت و رویهی ماست، پرداخت، امیر دانا و بصیر که با این ناهنجاریهای فرهنگ ما آشنا بود و میدانست که اینان و این قوم که استقبال خوبی دارند و از آن سو چه بد بدرقهاند، دستور داد مواجب قاآنی را قطع کردند و چون مثل همیشه پایمردان با شفاعت عفو خواستند، امیر نپذیرفت و در عوض پرسید که چه هنری دارد که جدا از این چرب زبانیهای منحط، به درد جامعه بخورد؟ گفتند: زبان فرانسه به نیکویی میداند. امیر دستور داد که وزارت خارجه به عنوان مترجم از قاآنی استفاده کند و به ازای کارش، حقوق پرداخت نماید و اگر امروز کتابی در دانش کشاورزی به ترجمهی قاآنی از زبان فرانسه به فارسی باقی است، به نشانهی تاثیر و روشن بینی آن صدراعظم کم نظیر در تاریخ ایران است.
مورد سوم: وقتی که ادعای مسلمانی داریم و آیه شریف « کلوا و اشریوا ولاتسرفوا... » و در ذهن و زبان ماست و شمع خاموش بیت المال به امر علی (ع) پیش روی چشم دلمان است، آن هم در شرایطی که میلیونها نفر در این کشور ثروتمند زیر خط فقر زندگی میکنند و میلیونها جوان تحصیل کرده قابل در عین اهلیت به دور از شغل مناسب حال خود، عمر به بطالت میگذرانند،چیست؟ مگرمردم وصیت نامه بنیان گذار انقلاب اسلامی را به یاد ندارند که ما ترک ایشان فقط چند جلد کتاب بود؟ اگر چنین است پس با چه توجیهی و با کدام اصلی از شرع و قانون، برخی مدیران و مسئولان ، راه اشرافیت، پیش گرفتهاند؟ چرا باید مدیری به جهت این که خانواده اش استان را برای سکونت، قابل نمی داند، مدام با هزینهی بیت المال، صلهی ارحام را به جا بیاورد و یا محل کارش هم به صورتی آراسته شود که هیچ شباهتی به سنتهای شرعی ما نداشته باشد و یا این که خودرویی از بیت المال در اختیار زندگی شخصی و خانوادگیاش بگذارند تا برآنها سخت نگذرد! در اینجا باید پرسید که آیا نهادهای نظارتی در این امر و این اسراف و این پروازهای هفتگی، هیچ وظیفه و مسوولیتی ندارند و آیا نشنیدهاند که امام و پیشوای متقیان، علی علیه السلام به فلان والی مینوشت که شنیدهام که چرب و شیرین میخوری... و شنیدهام که سخن نیکان بر زبان میرانی اما کار بدان میکنی!
و آیا مردم نباید نسبت به قصور این نظارتها گلهمند باشند؟ آیا نباید مردمی که ریز قضایا را میبینند و با بصیرت این گونه روابط و نان به یکدیگر قرض دادنها را مشاهده میکنند نسبت به دستگاهها و نهادهای مسوول و در نهایت از مسوولیت کلان استان خواهان اقدام عملی موثر و عبرت انگیز باشند؟ مسوولان محترم بدانند که ساده زندگی کردن از ملزومات اعتقادی ماست. مردمی که به فرموده آن مرد بزرگ، ولی نعمت همه ما و تمامی کسانی هستند که به مسند و مزایایش رسیدهاند. این مدیران بدانند که اهل قلم و رسانه به حکم قانون و به تقید وظایف خویش، تعهد دارند که خواستههای مردم شریف را منتقل نمایند.
7341/6103 خبرنگار: خدیجه سلطانی پور ** انتشار دهنده : مصطفی دهقان
برای آگاهی از تازهترین اخبار و رویدادها در استان سمنان به نشانی IRNASEMNAN@ کانال اخبار ایرنا سمنان مراجعه کنید
مورد دوم: چون زندهیاد میرزا تقی خان امیرکبیر به صدارت رسید، به سنت رایج مدیحهخوانی و مجیزگویی که در ذهن و زبان ما رسوخ کرده، میرزا حبیب قاآنی، شاعر درباری و بزرگ آن زمان و مواجببگیر دربار، در مدح امیر، قصیدهی غرایی سرود و فضلی مشبع از آنها که عادت و رویهی ماست، پرداخت، امیر دانا و بصیر که با این ناهنجاریهای فرهنگ ما آشنا بود و میدانست که اینان و این قوم که استقبال خوبی دارند و از آن سو چه بد بدرقهاند، دستور داد مواجب قاآنی را قطع کردند و چون مثل همیشه پایمردان با شفاعت عفو خواستند، امیر نپذیرفت و در عوض پرسید که چه هنری دارد که جدا از این چرب زبانیهای منحط، به درد جامعه بخورد؟ گفتند: زبان فرانسه به نیکویی میداند. امیر دستور داد که وزارت خارجه به عنوان مترجم از قاآنی استفاده کند و به ازای کارش، حقوق پرداخت نماید و اگر امروز کتابی در دانش کشاورزی به ترجمهی قاآنی از زبان فرانسه به فارسی باقی است، به نشانهی تاثیر و روشن بینی آن صدراعظم کم نظیر در تاریخ ایران است.
مورد سوم: وقتی که ادعای مسلمانی داریم و آیه شریف « کلوا و اشریوا ولاتسرفوا... » و در ذهن و زبان ماست و شمع خاموش بیت المال به امر علی (ع) پیش روی چشم دلمان است، آن هم در شرایطی که میلیونها نفر در این کشور ثروتمند زیر خط فقر زندگی میکنند و میلیونها جوان تحصیل کرده قابل در عین اهلیت به دور از شغل مناسب حال خود، عمر به بطالت میگذرانند،چیست؟ مگرمردم وصیت نامه بنیان گذار انقلاب اسلامی را به یاد ندارند که ما ترک ایشان فقط چند جلد کتاب بود؟ اگر چنین است پس با چه توجیهی و با کدام اصلی از شرع و قانون، برخی مدیران و مسئولان ، راه اشرافیت، پیش گرفتهاند؟ چرا باید مدیری به جهت این که خانواده اش استان را برای سکونت، قابل نمی داند، مدام با هزینهی بیت المال، صلهی ارحام را به جا بیاورد و یا محل کارش هم به صورتی آراسته شود که هیچ شباهتی به سنتهای شرعی ما نداشته باشد و یا این که خودرویی از بیت المال در اختیار زندگی شخصی و خانوادگیاش بگذارند تا برآنها سخت نگذرد! در اینجا باید پرسید که آیا نهادهای نظارتی در این امر و این اسراف و این پروازهای هفتگی، هیچ وظیفه و مسوولیتی ندارند و آیا نشنیدهاند که امام و پیشوای متقیان، علی علیه السلام به فلان والی مینوشت که شنیدهام که چرب و شیرین میخوری... و شنیدهام که سخن نیکان بر زبان میرانی اما کار بدان میکنی!
و آیا مردم نباید نسبت به قصور این نظارتها گلهمند باشند؟ آیا نباید مردمی که ریز قضایا را میبینند و با بصیرت این گونه روابط و نان به یکدیگر قرض دادنها را مشاهده میکنند نسبت به دستگاهها و نهادهای مسوول و در نهایت از مسوولیت کلان استان خواهان اقدام عملی موثر و عبرت انگیز باشند؟ مسوولان محترم بدانند که ساده زندگی کردن از ملزومات اعتقادی ماست. مردمی که به فرموده آن مرد بزرگ، ولی نعمت همه ما و تمامی کسانی هستند که به مسند و مزایایش رسیدهاند. این مدیران بدانند که اهل قلم و رسانه به حکم قانون و به تقید وظایف خویش، تعهد دارند که خواستههای مردم شریف را منتقل نمایند.
7341/6103 خبرنگار: خدیجه سلطانی پور ** انتشار دهنده : مصطفی دهقان
برای آگاهی از تازهترین اخبار و رویدادها در استان سمنان به نشانی IRNASEMNAN@ کانال اخبار ایرنا سمنان مراجعه کنید
کپی شد