در این مطلب آمده است: سخنرانی رئیس جمهوری ایران در مجمع عمومی سازمان ملل به دور از تنشزایی و شایسته ملت ایران بود و با شیوهای درست و متین گفتمان واقعی جمهوری اسلامی را بیان کردند. متن سخنان ایشان اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی را به همراه رنجها و مرارتهایی که بر دولت و ملت ایران رفته است را با ادبیاتی منطقی و عقلانی بیان کرد، در واقع این سخنان پاسخی به یاوهگویی و ایرانهراسی دشمنان ایران بود و نشان از بلوغ و تجربه دیپلماتیک دولت ایران دارد. رسانهها واکنش مثبتی نسبت به سخنان رئیس جمهور داشته و اکثر نخبگان فکری و اجرایی گفتار وی را تحسین کردهاند. بیان چند نکته از میان سخنان رئیس جمهور ضرورت دارد.
اول اینکه سخنان آقای روحانی منطقی و استدلالی و صلحطلبانه بود. تمامی تحولاتی که در چهل سال اخیر در منطقه خاورمیانه رخ داده، عاملان جنگها و تلفات، مظلومیت ملت ایران و هزینههای سنگینی که کشورمان به واسطه دخالت دولتهای فرامنطقهای متحمل شده است به خوبی بیان شد. حقیقتا مردم سرزمین ایران با تمدن و فرهنگ چند هزار ساله همیشه طرفدار صلح و دوستی بوده و در طول تاریخ همیشه مورد هجوم اقوام و قدرتهای خارجی قرار گرفته ولی مروج صلح و دوستی با دیگر ملل هستند. جنگطلبی و خشونت جایگاهی در نزد ایرانیان ندارد. ایران همیشه همانند اتفاق اخیر اهواز قربانی پدیده شوم ترور و حملات گروهکهای معاند بوده، ولی سیاست خارجی دولت روحانی براساس تنشزدایی و گفتگو بنا شده است و برخلاف تبلیغات سوء دشمنان، دولت و ملت ایران خواستار دوستی و گفتگو و همزیستی مسالمتآمیز با جهانیان هستند. لذا در این دوره بیشتر دولتهایی که در اجلاس سالیانه سازمان ملل حضور داشتند با نظرات ایران همسو بودند و دیپلماسی ایرانی طرفدار زیادی داشت چون پایبندی به برجام، تعهد ایران به معاهدات بینالمللی و احترام به جامعه جهانی را ثابت کرد.در مقابل ژستهای به اصطلاح خیرخواهانه و سخنان فریبکارانه رئیس جمهور آمریکا با تمسخر و خنده حضار مواجه شد. لذا با توجه به اینکه فضای روابط بینالملل از آنارشی و قدرت برتر پیروی میکند ولی منطق و استدلال و شفافیت همیشه طرفدار داشته و جمهوری اسلامی ایران با همین ادبیات صلحطلبانه و دوری از سیاستهای رادیکالی میتواند جامعه جهانی را با خود همراه کند.
دوم سخنان رئیس جمهور در خصوص اینکه دولت ایران به دنبال امپراطوری منطقهای نیست و نبوده، مهم و ضروری بود. چون با توجه به تحولاتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه رخ داد و با پویایی اسلام سیاسی و همراهی بعضی از گروهها و تودههای شیعی در منطقه خاورمیانه، موجب واهمه و هراس دولتهای سنی مذهب منطقه شده و در مقابل این پدیده واکنش نشان دادهاند و با برجسته شدن صدور انقلاب این واکنشها و حساسیتها افزایش یافته و به خصومت در روابط بینالدولی منتهی شده است و ایران هراسی و مبارزه با نفوذ ایران بخشی از سیاست خارجی این دولتها قرار گرفته است. واقعیت این است که جدا از گفتمان انقلاب اسلامی که حامی همه مظلومان در همه جای جهان از هر رنگ و نژاد و مذهبی هست، شخصیتهای کاریزماتیکی که در دوره معاصر در ایران ظهور کردهاند همانند امام خمینی، مطهری، شریعتی و چمران، مثل همتایانشان در دیگر کشورها همچون سیدقطب، اقبال، الغنوشی و دیگران، قدرت نفوذ فراملی داشتهاند و بخش اعظمی از مسلمانان منطقه و جهان اسلام را با اندیشه خود همراه کردهاند. بنابراین قدرت نفوذ اندیشه و فرهنگ و دیپلماسی عمومی امری طبیعی است و نباید به امپراطوری و هژمونی تعبیر شود و موضوع دیگر مرزهای امنیتی هر کشوری مسلما در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمیشود به خصوص منطقه پرآشوب خاورمیانه و تجربه تلخ جنگ 8 ساله موجب شده مرزهای امنیتی جمهوری اسلامی فراتر از مرزهای جغرافیایی تعریف شود و این موضوع با تعامل و همکاری امنیتی با همسایگان صورت گرفته است که رئیس جمهور محترم به ظرافت این موضوع را بیان کردند.
سوم موضوع زور و حق است. معمولا حق و تکلیف در کنار هم آورده میشود نه زور و حق، و رئیس جمهور به خوبی اشاره کردند:که دولت آمریکا چون زور دارد فکر میکند حق هم دارد، در صورتی که اینچنین نیست و همین نقطه آسیب فضای آنارشیک بینالمللی است که سیاست زورمندان به ضعفا تحمیل میشود و فضای بینالمللی از تعادل و موزونی برخوردار نیست ولی نکته مهمتر این است که نماینده دولت ایران اگر در صحن سازمان ملل چنین موضوع مهم و منطقی را بیان میکند در داخل مرزها هم به این واقعیت و امر حیاتی باید پایبند باشد که هر کسی زور دارد لزوما حق ندارد و حق و تکلیف در برابر هم تعریف میشوند یعنی حاکمیت چنانچه تبعیت و حمایت را از شهروندان خواستار است و آن را تکلیفشان میداند در مقابل باید به حقوق اجتماعی شهروندان متعهد باشد و رعایت حقوق شهروندی را نه بر روی کاغذ بلکه در عینیت و واقعیت رعایت کند.برای استقرار دموکراسی و دست یافتن شهروندان به آزادیهای اجتماعی خود ضرورت دارد همه نخبگان فکری و اجرایی، نهادهای مدنی و رسانهها با صدای رسا اعلام کنند هر نهادی که زور دارد، لزوما حق ندارد.
7339/7408
اول اینکه سخنان آقای روحانی منطقی و استدلالی و صلحطلبانه بود. تمامی تحولاتی که در چهل سال اخیر در منطقه خاورمیانه رخ داده، عاملان جنگها و تلفات، مظلومیت ملت ایران و هزینههای سنگینی که کشورمان به واسطه دخالت دولتهای فرامنطقهای متحمل شده است به خوبی بیان شد. حقیقتا مردم سرزمین ایران با تمدن و فرهنگ چند هزار ساله همیشه طرفدار صلح و دوستی بوده و در طول تاریخ همیشه مورد هجوم اقوام و قدرتهای خارجی قرار گرفته ولی مروج صلح و دوستی با دیگر ملل هستند. جنگطلبی و خشونت جایگاهی در نزد ایرانیان ندارد. ایران همیشه همانند اتفاق اخیر اهواز قربانی پدیده شوم ترور و حملات گروهکهای معاند بوده، ولی سیاست خارجی دولت روحانی براساس تنشزدایی و گفتگو بنا شده است و برخلاف تبلیغات سوء دشمنان، دولت و ملت ایران خواستار دوستی و گفتگو و همزیستی مسالمتآمیز با جهانیان هستند. لذا در این دوره بیشتر دولتهایی که در اجلاس سالیانه سازمان ملل حضور داشتند با نظرات ایران همسو بودند و دیپلماسی ایرانی طرفدار زیادی داشت چون پایبندی به برجام، تعهد ایران به معاهدات بینالمللی و احترام به جامعه جهانی را ثابت کرد.در مقابل ژستهای به اصطلاح خیرخواهانه و سخنان فریبکارانه رئیس جمهور آمریکا با تمسخر و خنده حضار مواجه شد. لذا با توجه به اینکه فضای روابط بینالملل از آنارشی و قدرت برتر پیروی میکند ولی منطق و استدلال و شفافیت همیشه طرفدار داشته و جمهوری اسلامی ایران با همین ادبیات صلحطلبانه و دوری از سیاستهای رادیکالی میتواند جامعه جهانی را با خود همراه کند.
دوم سخنان رئیس جمهور در خصوص اینکه دولت ایران به دنبال امپراطوری منطقهای نیست و نبوده، مهم و ضروری بود. چون با توجه به تحولاتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه رخ داد و با پویایی اسلام سیاسی و همراهی بعضی از گروهها و تودههای شیعی در منطقه خاورمیانه، موجب واهمه و هراس دولتهای سنی مذهب منطقه شده و در مقابل این پدیده واکنش نشان دادهاند و با برجسته شدن صدور انقلاب این واکنشها و حساسیتها افزایش یافته و به خصومت در روابط بینالدولی منتهی شده است و ایران هراسی و مبارزه با نفوذ ایران بخشی از سیاست خارجی این دولتها قرار گرفته است. واقعیت این است که جدا از گفتمان انقلاب اسلامی که حامی همه مظلومان در همه جای جهان از هر رنگ و نژاد و مذهبی هست، شخصیتهای کاریزماتیکی که در دوره معاصر در ایران ظهور کردهاند همانند امام خمینی، مطهری، شریعتی و چمران، مثل همتایانشان در دیگر کشورها همچون سیدقطب، اقبال، الغنوشی و دیگران، قدرت نفوذ فراملی داشتهاند و بخش اعظمی از مسلمانان منطقه و جهان اسلام را با اندیشه خود همراه کردهاند. بنابراین قدرت نفوذ اندیشه و فرهنگ و دیپلماسی عمومی امری طبیعی است و نباید به امپراطوری و هژمونی تعبیر شود و موضوع دیگر مرزهای امنیتی هر کشوری مسلما در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمیشود به خصوص منطقه پرآشوب خاورمیانه و تجربه تلخ جنگ 8 ساله موجب شده مرزهای امنیتی جمهوری اسلامی فراتر از مرزهای جغرافیایی تعریف شود و این موضوع با تعامل و همکاری امنیتی با همسایگان صورت گرفته است که رئیس جمهور محترم به ظرافت این موضوع را بیان کردند.
سوم موضوع زور و حق است. معمولا حق و تکلیف در کنار هم آورده میشود نه زور و حق، و رئیس جمهور به خوبی اشاره کردند:که دولت آمریکا چون زور دارد فکر میکند حق هم دارد، در صورتی که اینچنین نیست و همین نقطه آسیب فضای آنارشیک بینالمللی است که سیاست زورمندان به ضعفا تحمیل میشود و فضای بینالمللی از تعادل و موزونی برخوردار نیست ولی نکته مهمتر این است که نماینده دولت ایران اگر در صحن سازمان ملل چنین موضوع مهم و منطقی را بیان میکند در داخل مرزها هم به این واقعیت و امر حیاتی باید پایبند باشد که هر کسی زور دارد لزوما حق ندارد و حق و تکلیف در برابر هم تعریف میشوند یعنی حاکمیت چنانچه تبعیت و حمایت را از شهروندان خواستار است و آن را تکلیفشان میداند در مقابل باید به حقوق اجتماعی شهروندان متعهد باشد و رعایت حقوق شهروندی را نه بر روی کاغذ بلکه در عینیت و واقعیت رعایت کند.برای استقرار دموکراسی و دست یافتن شهروندان به آزادیهای اجتماعی خود ضرورت دارد همه نخبگان فکری و اجرایی، نهادهای مدنی و رسانهها با صدای رسا اعلام کنند هر نهادی که زور دارد، لزوما حق ندارد.
7339/7408
کپی شد