در این مطلب آمده است: با آمدن محرم و سالگشت حماسهی بیبدیل و شورآفرین و انسانساز حسین (ع) دریغم آمد به هیچ موضوع دیگری پرداخته شود چون همهی زندگی و تمامی موضوعات را باید در این حماسه دید. چرا که در همیشهی تاریخ و از آغاز آفرینش آدمی، نبرد حق علیه تمامی باطل هدف غایی بشر بوده است و به اعتراف همهی مورخان واقعنگار و حقیقتبین، از آغاز خلقت انسان تاکنون، هیچ درد و رنج و آلامی به مانند مصایب حسین (ع) و حسینیان نبوده و نخواهد بود.
حسین (ع) نماد شرافت انسانی و اسوهی آزادگی و سرمشق تمامی انسانهایی است که میخواهند در برابر ظلم بایستند و « ابای ضیم » کنند مبارزهای هدفمند و درسآموز و ایثار در برابر چیزی که به قول یکی از بزرگان و شیفتگان حسین از خود حسین (ع) عظیمتر و با ارزشتر بود و از تمامی فرزندان و منسوبان و یارانش نیز و آن «دین حق» بود، اسلامی که جد بزرگوارش بر اشاعهی آن رسالت داشت. پس حسین همان راهی رفت که میبایست برود و همان کاری کرد که از او برمیآمد، کار به قول زندهیاد دکتر علی شریعتی، کاری حسینی و هم به گفتهی ایشان ما ماندهایم که باید «کار زینبی» کنیم.
و اما کار زینبی، تبیین سیاست درست امام در قیام خونین عاشوراست که نمونه عالی حکمت نظری و حکمت عملی است و در این حکمت، جایی برای سیاستبازی و سیاستبازان که آن حماسهی پرشور را به نفع خود تفسیر میکنند و به در خانهی خود میبرند و خود اعمال خویش را در این راستا میبینند نیست. پس آن که به نام حسین و تعریف قیام او به منبر میرود باید صاحب معرفت و بصیرت باشد و از آن چشمهی نوش کار حسینی، جرعهای نوشیده باشد و آن امر به معروف و نهی از منکری که حسین در مقابل یزید و یزیدیان تاریخ کرد و فصل درسی که برای ما برجای گذاشت، با باور قلبی آموخته باشد تا بدانیم که این اصل عبادی را چگونه سرلوحه زندگی خود کنیم.
پس همهی آن کسانی که از اهل وعظ و منبریها، مداحان و نوحهسرایان و نوحهخوانان، در مجلس حسین (ع)، مجلس حسین میگویند باید به فلسفهی قیام حسینی و ماهیت و چیستی این حماسهی شگفت اما واقعی، آشنا باشند. در این صورت است که در مجالس حسینی، جایی برای سوزن انداختن نخواهد بود و اگر غیر از این باشد، مشکل از اعتبار این مجالس نیست از عملکرد ماست که در مسیر وعظ و خطابه و شرح مصیبت و مهمتر از آن، اهداف انقلاب حسینی، به جاده خاکی میزنیم و آن واقعهی عظیم انسانسازی و درسآموزی را با سیاستبازی تفسیر به رای میکنیم و به سود خود و جناح سیاسی خویش، نتیجه میگیریم.
بنابراین در دوران انفجار اطلاعات که جهان را به دهکدهی کوچکی تبدیل کرده است هر آن سخنی که حسینی نیست و از معرفت حسینی بهره نبرده است اگر بر زبان بیاوریم به راه حسین و غایت ایشان در آفریدن چنین حماسهای، آسیب رسانیده و مضحکهی دشمنان رسانهدار شدهایم. رسانههایی که آمدهاند تا اهداف حسینی، رنگ و شکل نگیرد چون با به نتیجه رسیدن این اهداف، دیگر جایی برای حضور استکبار در جهان، به ویژه در جهان اسلام نیست. مداحان نیز باید از آن سخنی که به اغراق و مبالغه و غلو، تعبیر میشود و دشمنان از آن چماقی برای کوبیدن ارزشهای ناب اسلامی میسازند، به جد پرهیز کنند و بدانند که آفات چنین مجالسی و انحراف از چنین مقاصد عالی همانا بیان آن سخنانی است که به گزافه معروف است و بر زبان آورندهی آن بدیهی است که از عاشورا و اهداف و غایات آن بیخبر است و به قول آن مرد بزرگ انقلابی، بزرگترین آسیب بر مذهب و دین و مکتبی، جز بددفاع کردن آن نیست. پس بر زعمای فرهنگ دینی و شیعی فرض است که دانایان را بر بالای منبر و مداحان وارسته و اهل بینش و آگاهی را پای منبر روانه کنند تا جاذبهی آنها موجب جذب و جلب شیفتگان حسین (ع) به مجالس سوگواری، آن سوگواری معرفتشناسانه شوند.
7339/6103
حسین (ع) نماد شرافت انسانی و اسوهی آزادگی و سرمشق تمامی انسانهایی است که میخواهند در برابر ظلم بایستند و « ابای ضیم » کنند مبارزهای هدفمند و درسآموز و ایثار در برابر چیزی که به قول یکی از بزرگان و شیفتگان حسین از خود حسین (ع) عظیمتر و با ارزشتر بود و از تمامی فرزندان و منسوبان و یارانش نیز و آن «دین حق» بود، اسلامی که جد بزرگوارش بر اشاعهی آن رسالت داشت. پس حسین همان راهی رفت که میبایست برود و همان کاری کرد که از او برمیآمد، کار به قول زندهیاد دکتر علی شریعتی، کاری حسینی و هم به گفتهی ایشان ما ماندهایم که باید «کار زینبی» کنیم.
و اما کار زینبی، تبیین سیاست درست امام در قیام خونین عاشوراست که نمونه عالی حکمت نظری و حکمت عملی است و در این حکمت، جایی برای سیاستبازی و سیاستبازان که آن حماسهی پرشور را به نفع خود تفسیر میکنند و به در خانهی خود میبرند و خود اعمال خویش را در این راستا میبینند نیست. پس آن که به نام حسین و تعریف قیام او به منبر میرود باید صاحب معرفت و بصیرت باشد و از آن چشمهی نوش کار حسینی، جرعهای نوشیده باشد و آن امر به معروف و نهی از منکری که حسین در مقابل یزید و یزیدیان تاریخ کرد و فصل درسی که برای ما برجای گذاشت، با باور قلبی آموخته باشد تا بدانیم که این اصل عبادی را چگونه سرلوحه زندگی خود کنیم.
پس همهی آن کسانی که از اهل وعظ و منبریها، مداحان و نوحهسرایان و نوحهخوانان، در مجلس حسین (ع)، مجلس حسین میگویند باید به فلسفهی قیام حسینی و ماهیت و چیستی این حماسهی شگفت اما واقعی، آشنا باشند. در این صورت است که در مجالس حسینی، جایی برای سوزن انداختن نخواهد بود و اگر غیر از این باشد، مشکل از اعتبار این مجالس نیست از عملکرد ماست که در مسیر وعظ و خطابه و شرح مصیبت و مهمتر از آن، اهداف انقلاب حسینی، به جاده خاکی میزنیم و آن واقعهی عظیم انسانسازی و درسآموزی را با سیاستبازی تفسیر به رای میکنیم و به سود خود و جناح سیاسی خویش، نتیجه میگیریم.
بنابراین در دوران انفجار اطلاعات که جهان را به دهکدهی کوچکی تبدیل کرده است هر آن سخنی که حسینی نیست و از معرفت حسینی بهره نبرده است اگر بر زبان بیاوریم به راه حسین و غایت ایشان در آفریدن چنین حماسهای، آسیب رسانیده و مضحکهی دشمنان رسانهدار شدهایم. رسانههایی که آمدهاند تا اهداف حسینی، رنگ و شکل نگیرد چون با به نتیجه رسیدن این اهداف، دیگر جایی برای حضور استکبار در جهان، به ویژه در جهان اسلام نیست. مداحان نیز باید از آن سخنی که به اغراق و مبالغه و غلو، تعبیر میشود و دشمنان از آن چماقی برای کوبیدن ارزشهای ناب اسلامی میسازند، به جد پرهیز کنند و بدانند که آفات چنین مجالسی و انحراف از چنین مقاصد عالی همانا بیان آن سخنانی است که به گزافه معروف است و بر زبان آورندهی آن بدیهی است که از عاشورا و اهداف و غایات آن بیخبر است و به قول آن مرد بزرگ انقلابی، بزرگترین آسیب بر مذهب و دین و مکتبی، جز بددفاع کردن آن نیست. پس بر زعمای فرهنگ دینی و شیعی فرض است که دانایان را بر بالای منبر و مداحان وارسته و اهل بینش و آگاهی را پای منبر روانه کنند تا جاذبهی آنها موجب جذب و جلب شیفتگان حسین (ع) به مجالس سوگواری، آن سوگواری معرفتشناسانه شوند.
7339/6103
کپی شد