چگونه با مبتلایان به اختلال هویت جنسی رفتار کنیم؟
شاید هر یک از ما در جامعه با افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی مواجه شده باشیم اما هیچ از خود پرسیدهایم که برخورد و نگاه ما با این افراد چگونه بوده است؟
به گزارش جی پلاس، آیا این نگاه، نگاهی درست و مطلوب بوده و یا نگاهی کاملاً بدبینانه و خصمانه بوده است؟ بدون تردید، نگاه غالب در جامعه ما به این افراد نگاهی مناسب نیست و این دلیلی ندارد به جز ناآگاهی. ناآگاهی میتواند باعث مخالفتها و برخوردهای نامناسب با مسائل مختلف گردد. متأسفانه اغلب افراد در جامعه ما این افراد را همچون افرادی بزهکار و منحرف میدانند و این باعث برخورد بد آنها در مواجهه با این افراد میگردد. همین نوع نگاه باعث میشود وقتی این افراد مشکلشان را ابراز میکنند، با برخورد بد و خشمگینانه خانوادهشان مواجه و از سوی آنان طرد شوند.
به هر ترتیب، شاید بتوان ناآگاهی افراد عادی جامعه و خانوادهها را درک و هضم کرد اما آن هنگام تأسف ما بیشتر میشود که متوجه شویم برخی از روانشناسان نیز در این نوع نگاه با بقیه افراد همداستانند و آن هنگام که مبتلایان به این اختلال به آنها مراجعه میکنند با برخورد بد و تحقیرکننده آنها مواجه میشوند.
مقدسی ـ روانشناس و کارشناس مسئول سازمان بهزیستی در امور مبتلایان به اختلال هویت جنسی ـ در گفتوگویی که در زیر خواهید خواند، بزرگترین مشکل افراد مبتلا به این اختلال را طرد از خانواده و برخورد بد ناشی از ناآگاهی جامعه میداند و آرزوی روزی را دارد که جامعه ما دربرخورد با این افراد نگاهی معقولانهتر و مناسبتر داشته باشد.
برای آگاهی از نوع مشکلات مبتلایان به اختلال هویت جنسی به گفتوگو با خانم مقدسی نشستیم و در پایان این گفتوگو بسیار خوشحال شدیم که علیرغم نگاه نامناسب جامعه به این افراد، سازمان بهزیستی نگاهی کاملاً تخصصی و علمی به این افراد دارد و دلسوزانه در صدد حمایت از این افراد برآمده است.
از چه سالی سازمان بهزیستی افراد TS را مورد حمایت قرار داد؟
در سال ۰۸۳۱ سازمان بهزیستی طرحی را در مورد بچههای TS به اجرا گذاشت. این طرح ابتدا در مرکز بهزیستی شهید نواب صفوی اجرا شد. از همان سال، بچههایی که دچار مشکل اختلال هویت جنسی بودند (دختر و پسر) به صورت خود معرف یا با داشتن نامه از یک روانپزشک به این مرکز مراجعه و مورد پذیرش قرار گرفتند. اوایل کار به دلیل عدم آگاهی و شناخت افراد از این طرح مراجعهکننده بسیار کم بود و به مرور زمان و با گستردهشدن و اطلاعرسانی مناسب تعداد مراجعان نیز افزایش پیدا کرد.
مسئولیت شما در این مرکز چیست؟ و از چه زمانی مشغول به کار هستید؟
من حدود سه سال هست که در این مرکز هستم و مستقیماً با بچههای TS کار میکنم. کارهای بالینی، گروهدرمانی و مشاورههای این افراد را انجام میدهم. اکثر کسانی که به ما مراجعه میکنند نسبت به مشکلی که دارند هیچ اطلاعی ندارند و دچار سردرگمی و بلاتکلیفی هستند. غالب سؤالاتی که از ما میکنند این است که ما کی هستیم، چرا این مشکل برای ما اتفاق افتاده و علت آن چیست. ما نیز سعی میکنیم به آنها اطلاعات لازم را در این زمینه ارائه داده و قدری شناختشان را در مورد خودشان افزایش دهیم و یا آنها را به مراکز مخصوص ارجاع میدهیم و بعد از طی کردن پروسه قانونی آنها را مورد حمایت قرار میدهیم.
بچههای TS چه ویژگیهایی دارند و تفاوتشان با بقیه چیست؟
آنها از لحاظ جسمی هیچ مشکلی ندارند بلکه عمده مشکل آنها بخش روانیشان میباشد. به عنوان مثال یک مرد TS در عین ظاهر مردانه دارای روحیات و رفتارهای کاملاً زنانه است. ناسازگاریهای این افراد از همان دوران کودکی آغاز میشود و ما این را از مشاورههایی که با ما انجام میدهند درمییابیم. وقتی از رفتارهای کودکی آنها سؤال میکنیم، اکثراً پاسخ میدهند که از همان دوران با وسایل و اسباببازیهای جنس مخالفشان بازی و همینطور از پوشش غیر همجنس خود استفاده میکردند. البته این رفتارها، از سوی خانواده با سرزنش و تحقیر همراه میشده است.
وضعیت این افراد در دوران بلوغ و مدرسه چگونه است؟
عمده مشکل این افراد در زمان بلوغ است. دوران بلوغ مصادف است با تحصیل در مقاطع راهنمایی و دبیرستان. آنها در این دوران دچار مشکلات حادی میشوند. یکی از این مشکلات عدم پذیرش از سوی همکلاسیها و کلاً سیستم مدرسه است. متأسفانه معلمان و مدیران مدارس با برخوردهای غلطی که در مورد این افراد میکنند باعث حادتر شدن مشکل آنها میشوند. در بین TSهایی که زیاد با مشکل مواجه میشوند پسرها بیشترین سهم را دارند. پسرهایی که روحیات زنانه دارند احتمال بیشتری دارد که مورد سوء استفاده قرار گیرند و از سوی همکلاسیها به دلیل نداشتن خلق و خوی پسرانه طرد شوند.
معمولاً کسانی که به این مرکز مراجعه میکنند تا زمانیکه تحت حمایت شما قرار بگیرند چه پروسهای را طی میکنند؟
کسانی که به این مرکز مراجعه میکنند، چه به صورت تنهایی، چه با خانواده و یا با تجویز پزشک ابتدا مورد مشاوره و راهنمایی ما قرار میگیرند. در مرحله بعد آنها را به روانپزشکها و پزشکهای متخصص ارجاع میدهیم. آنها برای عمل تغییر جنسیت بایستی از مراکز قضایی که آنها هم طبق نظر پزشکی قانونی عمل میکنند، مجوز داشته باشند. بنابراین پس از مشاورهها و مراحل مختلفی که میگذرانند و موفق به دریافت مجوز عمل میشوند، ما آنها را مورد حمایت مالی قرار میدهیم. به طوری که سازمان بهزیستی در ابتدای امر مبلغ دویستهزار تومان برای هزینههایی که ممکن است بهوجود بیاید، پرداخت میکند. ضمناً قابل ذکر است که انستیتوی روانپزشکی واقع در ستارخان نیز با ما در دادن مشاورههای مختلف همکاری میکند.
بیشتر مراجعهکنندگان پسر هستند یا دختر؟
اوایل اجرای طرح این پسرها بودند که بیشتر مراجعه میکردند اما این اواخر تعداد دخترها نیز افزایش پیدا کرده است. البته بدینگونه نیست که بگوییم تعداد پسرها دو یا سه برابر دخترها میباشد بلکه در کل تعداد پسرها بیشتر است. به خاطر فرهنگی که در جامعه ما وجود دارد و خانوادهها فرزند پسر را بیشتر از دختر دوست دارند، مشکلات دخترهای TS که میخواهند پسر شوند به مراتب کمتر از پسرانی است که میخوهند دختر شوند. گروه اول چهبسا مورد حمایت خانواده قرار میگیرند، اما اکثر گروه دوم نهتنها حمایت نمیشوند بلکه طرد هم میشوند. پسرهای TS بهویژه در دوران دبیرستان با نشان دادن رفتارهایی مثل لاک زدن، حرف زدن و راهرفتن دخترانه با مشکل مواجه میشوند.
نظریهای وجود دارد که معتقد است پدر این افراد بالای سر خانوادهشان نیست و مادر نیز بسیار از آنها حمایت میکند. آیا شما آن را قبول دارید.
ببینید، در این سه سالی که من با این افراد سروکار دارم و به آنها مشاوره میدهم خیلی کم دیدم کسانی را که این شرایط را داشته باشند و لااقل تا اینجا میتوانم بگویم که من خیلی با این نظریه موافق نیستم. چرا که خانوادههایی را داشتیم که پدر بالای سر خانواده بود و اتفاقاً مادر هم نامهربان و خشن بود ولی باز در آنها هم بچههای TS دیده میشد. فلذا نمیتوان TS را به یک علت قطعی ربط داد چرا که تا حالا علت واقعی آن شناخته نشده است.
آیا موردی را داشتهاید که بعد از عمل از تصمیمش پشیمان شده باشد؟ یا از سوی پزشکی قانونی مورد تأیید قرار نگیرد؟
در مورد پشیمان شدن بایستی بگویم که خودم ندیدهام ولی شنیدهام که یک فردی پس از عمل پشیمان شده است. البته کسی که تشخیص غلط میخورد از عمل خود پشیمان میشود و کسی که TS واقعی است چون از شرایط قبلی خود راضی نیست، امکان ندارد که از تصمیمش پشیمان شود. راجع به قسمت دوم سؤالتان بایستی بگویم که بله. برخی از افراد همجنسگرا برای کسب حمایت از سازمان ما خواهان عمل تغییر جنسیت هستند، اما همانطور که میدانید افراد همجنسگرا نهتنها جایگاهی در جامعه ما ندارند بلکه مجرم هم محسوب میشوند و مرکز ما هم به آنها مشاوره و خدمات ارائه نمیدهد. این افراد چون TS واقعی نیستند نمیتوانند تمام مشاورهها و مراحل مجوز گرفتن را تاب بیاورند و زود خسته میشوند، فلذا نمیتوانند تا مرحله عمل پیش روند و برخیشان هم پس از آگاهی از دشواریهای عمل، از تصمیم خود برمیگردند. بنابراین اکثر کسانی که مجوز میگیرند TS واقعی هستند.
آیا افرادی را داشتهاید که در هویت جدیدشان به موفقیتی رسیده باشند؟
ببینید موفقیت این افراد به دلایل و شرایط مختلفی برمیگردد. اینکه خانواده از آنها حمایت میکند یا نه، و ویژگیهای خودشان، اینکه نسبت به مشکلات مقاوم هستند یا کمطاقت، میتواند در موفقیت آنها تأثیرگذار باشد. با توجه به این شرایط فردی را داشتیم که بعد از تغییر جنسیت وارد دانشگاه شده و در آنجا ادامه تحصیل داد و مشکل سربازیاش را حل کرد و الان هم ازدواج کرده و صاحب فرزند میباشد و این در حالی است که همسر او میداند که وی زمانی پسر بوده است و هیچ مشکلی هم ندارند و از بیشتر کسانی که به طور عادی زندگی میکنند، موفقتر هستند. اینها افرادی هستند که توانستهاند شرایط خودشان را به نحو احسن مدیریت کنند.
آیا پس از اجرای طرح بهزیستی تعداد مراجعات زیاد شده یا کم؟
بسیار زیاد شده است. در همین ۱۵ روز فروردین امسال حدود ۱۰ نفر به مرکز مراجعه کرده و خواهان عمل تغییر جنسیت شدند. من دلیل آن را اطلاعرسانی از طریق روزنامهها، تلویزیون و رادیو میدانم. زمانی گفتن از این افراد بسیار ناپسند و حتی تابو محسوب میشد. ما ارگانهای مختلف را دعوت کردیم و برای آنها از این بچهها صحبت کردیم. بعد از این جلسات آنها به اشتباهاتشان پی میبردند و اصلاً تعجب میکردند و میگفتند ما قبل از این جلسات فکر میکردیم که این افراد انگل جامعه هستند ولی پس از آن این افراد را مثل بقیه میپذیرفتند. این اواخر هم انجام پایاننامههای مختلف به آگاهیهای بهویژه مجامع علمی منجر شده است.
مشکلات عمده این افراد چه چیزهایی هستند؟
همانطور که گفتم عمده مشکل آنها نپذیرفتن خانواده و جامعه است. خانوادهها به دلیل عدم آگاهی آنها را طرد میکنند. البته ما سعی میکنیم با خانوادههای این افراد ارتباط برقرار کرده و آنها را راضی کنیم تا پشت فرزندانشان را خالی نکنند، چرا که در غیر این صورت درِ انواع اختلالات و مشکلات را به روی آنها میگشایند. موردی را داشتیم که با وجود ثروت کلان خانواده مجبور بود در یکی از دخمههای بازار زندگی کند. مشکل دیگر این افراد نبود شغل مناسب است. برای اینها خیلی سخت کار پیدا میشود. لازم است که در این زمینه کمکها و حمایتهای لازم از این افراد صورت گیرد.
منبع: مجله سپیده دانایی
دیدگاه تان را بنویسید