اولین جمله ای که حاج احمد آقا بعد از عقد به بانویش گفت، چه بود؟

برای مراسم عقد، مادر داماد از عراق آمده و مادربزرگ و خواهرها، خواهرزاده ها، عمه و دخترانش، ... آمده بودند اما جای یک نفر خالی بود و آن هم حاج آقا روح الله، پدر داماد که در تبعید به سر می برد و از دور شاهد شادی فرزندش بود.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: اولین دیدار من و احمد در همان روز عقد رسمی و کنار سفره صورت گرفت. پس از آنکه مهمانان اتاق را ترک کردند، احمد وارد شد و اولین جمله ای که بر زبان آورد این بیت بود:

دست من گیر که این دست همان است که من           بارها از غم هجران تو بر سر زده ام

همان لحظه اول، علاقه شدیدی نسبت به او پیدا کردم. حرف هایش زیبا و دل نشین بود. احساس کردم سال هاست که او را می شناسم. او هم گفت: به خواهرم گفته بودم: اگر این وصلت قسمت نشد، من دیگر ازدواج نمی کنم. از تعریف و توصیف خواهرانم تصوری از تو در ذهنم داشتم که با تو منطبق است.

چند روز پس از عقد از نجف نامه ای از امام دریافت کردم که پیوند ما را تبریک گفته بودند. متن نامه امام به این شرح بود:

بسمه تعالى‏

19 شعبان المعظم 89

مخدره محترمه را سلام وافر مى ‏رسانم. خوشوقتم از اینکه احمد با فامیل اصیل محترم بزرگى متصل شد. امید است ان شاء اللَّه تعالى در زیر سایه اجداد طاهرینتان خوش و خرم و سعادتمند باشید. ان شاء اللَّه تعالى این وصلت، میمون، مبارک و سرشار از نیکبختى و سعادت دنیا و آخرت باشد. بحمد اللَّه تعالى شما از کرائم اخلاق موروثه از پدر بزرگوار و اجداد پدرى و مادر محترمه و معظمه و اجداد مادرى برخوردار هستید. امید است ان شاء اللَّه تعالى احمد نیز از این کرامتها برخوردار شود. این جانب از دعاى خیر شماها را فراموش نمى ‏کنم. خدمت حضرت مستطاب سید العلماء الاعلام و حجت الاسلام آقاى سلطانى- دامت برکاته- و علیا محترمه خانم والده - دام عمرها- سلام برسانید. والسلام علیک و رحمة اللَّه.

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

صحیفه امام، ج‏2، ص: 249

این خاطره از کتاب اقلیم خاطرات اثر دکتر فاطمه طباطبایی نقل شده است.

 

دیدگاه تان را بنویسید