رستگاری در روزگار رنج ـ ۵

آقا با گفتن داماد فلانی هستی مرا از خجالت در آورد

میزان قرص آقا از ½ به ¼ کاهش پیدا کرده بود و... خودشان نیمه قرص را باز هم نصف کرده و خوردند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: یکی از شب ها که نوبت کشیک من[1] بود پزشک[2] هم کشیک من برای دقایقی کوتاه به دنبال کاری رفته و نبودند. زنگ اتاق امام به صدا در آمد و من خود را به سرعت رساندم. آقا قرصی را به من نشان داده و خواستند میزان مصرفی را برایشان مشخص کنم وقتی به لیست مراجعه کردم دیدم که در آن ½ نوشته شده است آن را نصف کرده و به آقا تحویل دادم ولی ایشان گفتند این زیاد است و باید باز هم نصف شود. تعجب کردم اما حرفی برای گفتن نداشتم چون مطمئن بودم که آقا اشتباه نمی کنند اما گفته آقا با لیست داروها مطابقت نداشت. خودشان قرص را باز هم نصف کردند و من بیرون آمده و با دکتر عارفی تماس گرفتم و ...

دکتر عارفی برایم اینگونه توضیح دادند که در جلسه ای با حضور پزشکان تصمیم بر این شده که میزان قرص کاهش پیدا کند و متاسفانه این مورد در لیست قید نشده ولی به طور عملی لحاظ شده است.[3]

از این ماجرا بسیار ناراحت بودم تا اینکه یک روزی برای انجام کاری خدمت آقا رسیدم. امام لبخندی زده و با مهربانی از من پرسیدند که شما داماد آقای فلانی هستید و... و بسیار واضح بود که امام می خواستند با این کار مرا از خجالتی که به خاطر قرص پیش آمده بود، رها کنند و به آن پایان دهند.[4]

 
  1. دکتر فریدون نوحی، متخصص قلب و عروق.
  1. دکتر حسن عارفی، فوق تخصص قلب و عروق. وی سر تیم پزشکی امام بود.
  1. در جلسه پزشکی تصمیم بر آن شده بود که میزان قرص امام از یک دوم به یک چهارم کاهش پیدا کند و همین تصمیم هم عملی شده بود اما در لیست تجویز داروها تغییری اعمال نشده بود.
  1. برگرفته از خاطره دکتر نوحی در کتاب طبیب دل ها.

 

دیدگاه تان را بنویسید