جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛
علت خستگی حاج احمدآقا چه بود؟ موسوی خوئینی ها پاسخ می دهد
جایگاه امام چه پیش از انقلاب به عنوان رهبر نهضت و چه پس از پیروزی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، جایگاه بسیار ویژه ای بود و به همین اندازه مسائل مربوط به بیت ایشان از حساسیت و اهمیت خاصی برخوردار بود و اداره آن و هماهنگی هایش بسیار سخت و دشوار بود و فردی امین را می طلبید و چه کسی امانتدار از حاج احمدآقا که موسوی خوئینی ها در خاطراتی از ایشان، ابعاد این قضیه را تشریح کرده است.
جی پلاس: آیت الله سید محمد موسوی خوئینی ها، نقش مرحوم حاج احمد آقا را در بیت امام خمینی (س) اینگونه توصیف کرده است:
در زمینه بیت یک مقدار برمی گردد به توان مدیریت حاج احمد آقا که کمتر صحبت شده است. و یک مقدار برمی گردد به شخصیت حضرت امام که چون خورشیدی است که هیچ ستاره ای دیده نمی شود.
امام یک نظارت دقیقی روی افراد و رفتار افراد بیت داشتند. یک وقت حاج احمد آقا می گفتند یکی از افراد بیت آمده بود خدمت امام برای خداحافظی سفر حج یا سوریه. با توجه به اینکه ایشان قبلاً هم به این مسافرت رفته بود، امام فرموده بودند من از این سفر شما کیف نمی کنم و این باعث شد ایشان به آن سفر نرود. و امام که آدم هوشیاری بود توجه داشت به بازتاب این رفت و آمدها. و بعد از امام حاج احمد آقا دقت می کرد. افراد دفتر با انتخاب امام انجام شده بود افراد روحانی دیگر هم شناخته شدۀ امام بودند. ولی حاج احمد آقا مراقب بود که این افراد برایشان در درجه اوّل اعتبار و حرمت بیت امام مطرح باشد و این افراد چون سال های طولانی در خدمت امام بودند، خودشان شخصیت هایی هستند ولی آنها هم چنین روحیاتی داشتند.
شما در نظر بگیرید بیت امام در بحرانی ترین شرایط این نهضت را اداره کرده است. خود حضرت امام که در سطح کلان مسائل را نگاه می کردند و تصمیم می گرفتند ایشان اوّلاً باید دائم این اطلاعات را به امام برساند و مواظب باشد در دفتر هیچ اطلاعی روی زمین نماند، همه اطلاعاتی که به طرق مختلف به دفتر می رسد. نفس کار اطلاع رسانی یکی از کارهای مهم بیت بوده هر بیت دیگری هم این کار را دارد و نابسامانی در این امر در تصمیم گیری آن شخصیت خیلی اثر دارد. و حاج احمد آقا وظیفه ای دیگر داشت که تصمیم گیری امام را شخصاً پیگیری کند. ارتباط با رئیس جمهور، رئیس مجلس، فرماندهان جنگ، ائمه جمعه و این بسیار حساس است و می تواند پیام را کسی برساند در حالی که کاملاً متفاوت باشد تأثیرش با یک نحوه دیگر. و بعد آن تصمیم امام را همانطوری که خودشان اگر می خواستند ابلاغ کنند، انجام دهند. بدون اینکه لحن خود را تغییر دهد، مقدماتی اضافه کند، مؤخراتی داشته باشد.
در همین رابطه بخوانید:
روایت شنیدنی موسوی تبریزی از شیرینی رفتار و مناعت طبع حاج احمد آقا
مروری بر زندگینامه حاج احمدآقا خمینی
ماجرای نامه هایی که عروس امام خمینی باید آنها را می رساند، چه بود؟/آیا او دستگیر هم شد؟
حاج آقا احمد چگونه قهر آیت الله طالقانی را به آشتی تبدیل کرد؟
حاج احمدآقا چه موضوع مهمی را مدام از همسرش مخفی می کرد؟/علت این مخفی کاری چه بود؟
خاطرم می آید در پاریس قضیه آمدن بختیار به پاریس بود و این خیلی مسئله حساس و مهمی بود. چون جمعی موافق این کار بودند و جمعی هم می گفتند این کار درست نیست، چه در پاریس و چه در تهران. از تهران هم پیام های مختلف داده می شد. و در یک زمان کوتاه ایشان باید همه این مطالب را به امام برساند و اگر ایشان ملاحظه فکر خودش را می کرد و مثلاً پیام ها را طوری منتقل کند که امام مخالف ملاقات با بختیار شود یا بالعکس ولی ایشان همه حرف های موافقین و مخالفین را با همه جزئیات مطرح می کرد. و موضع گیری امام و ابلاغ آن را به دقت انجام می داد و امام این نقش احمد آقا را تأیید می کنند و این مدیریت اطلاع رسانی به امام و ابلاغ پیام امام در دست ایشان بود. پیام ها و بیانیه های امام برای درست رساندن آنها توسط خود ایشان انجام می شد. ایشان نوشتن دوباره پیام های امام و گذاشتن نقطه و ویرگول برای درست خواندن پیام ها را انجام می داد. و اگر به نظرش می رسید که کلمه ای اشتباه نوشته شده است ممکن نبود کلمه ای را با اطمینان صددرصد هم، خودش عوض کند و من در پاریس که به ایشان کمک می کردم بدون مشورت با امام این کار را نمی کرد. و این مدیریت به سایر افراد بیت هم منتقل شده بود. و لذا کاملاً هم تاریخ انقلاب و مردم این اعتماد را دارند به آنچه از آنجا صادر شده است و تاریخ انقلاب هم که نوشته خواهد شد در این هیچ شبهه نیست که هر چه از امام هست مال امام هست. و بعضی ها هم در اواخر حیات امام می خواستند بگویند این مطلب را امام ننوشته است که امام جلوی آن را گرفتند و این نشان می دهد کار چقدر مهم است و هوش و درایت حاج احمد آقا در اینجا مشخص می شود و هیچ رضایت فردی و گروهی برایش فرقی نمی کرد و اهمیت نمی داد. و آنچه مهم بود این بود که این چیز همان طوری باشد که امام نوشته و اگر اصلاحی لازم دارد همان طوری باشد که امام می خواستند.
خاطرم هست، امام در موردی فرمودند آن کلمه را اصلاحش کنید بعد از آنکه اعلامیه را داده بودند. بعد خود حاج احمد آقا با فاصله یکی، دو ساعت اعلامیه را بردند پیش امام و گفتند آن کلمه را با دست مبارک خودتان اصلاح کنید. یک وقت فردا ممکن است کسی بگوید این را من اضافه کرده ام و خود اعلامیه زیر سؤال می رود. این حساسیت بخشی از مدیریت بیت است که قبل و بعد از پیروزی انقلاب انجام داده تا هیچکس نسبت به مسائل بیت شک و شبهه ای نداشته باشد.
یک بخش دیگر مسائل مالی بیت امام بود. ایشان به واسطه اوّلاً گرایشات خاص خودش هم قبل و هم بعد از انقلاب هیچ وقت با خصلت های یک آقازاده و کسی که می تواند در ناز و نعمت زندگی کند زندگی نمی کرد. یک کشش های درونی داشت در درون شخصیت خودش که بواسطه در کنار امام بودن مورد غفلت قرار گرفته. خود ایشان علیرغم اینکه قبل از پیروزی انقلاب پسر یک مرجع تقلید بود. می دانیم که این نوع افراد معمولاً در مضیقه مالی نبودند و اگر می خواهند زهد بورزند این خودشان هستند که چنین می کنند. و این امکانات برای ایشان وجود داشت. ولی خود ایشان گرایش و کششی داشت به ساده زیستی در زندگی.
مرحوم حاج آقا مصطفی هم چنین اخلاق و خصوصیاتی داشت. مثلاً در مسافرت ها روی زمین نشستن، با آدم های خیلی پایین از نظر اقتصادی نشستن، نه تنها هیچ مشکلی نداشت بلکه خیلی هم لذت می برد. و ایشان یک خصوصیتی که داشت این بود که ایشان یک مقداری که در فعالیت های روزمره بود و در این رفت و آمدهای رسمی و این چیزها، احساس می شد که روحاً دلتنگی به او دست می دهد و دلش می خواهد این را بشکند و برود توی محیطی که همان احمد آقا باشد و خودش منهای اینکه پسر امام هست و یک شخصیت برجسته هست. این رفتارهای رسمی که با ایشان انجام می شد. شخصیت ها و اشخاصی در اجتماعات روحیه ایشان را سخت تحت تأثیر قرار می داد، خسته اش می کرد و دلش می خواست این ها را بشکند و با مشهدی تقی قم که در آن قدیم بقال توی کوچه آنها بوده و یک آدم فقیر و ساده ای بوده دلش هوای او را می کرد، برود پهلوی او بنشیند و با او یک ساعتی گپ بزند یک خصوصیات اینطوری داشت. لذا به طور طبیعی گرایش داشت به ساده بودن حتی نه ساده بودن به شکل معمول و رایج آن، یعنی هم رنگ آدم هایی که خیلی بی نام و نشان هستند، با اینها نشستن و کنار اینها بودن و گاهی تعبیراتی می کرد. من دلم می خواهد مثل بعضی از این کارگرهایی که عملگی می کنند، من هم اینطوری باشم. اصلاً کسی مرا نشناسد، همان طوری که به او می گویند بیا این خاک را بردار به من هم بگویند این کار را بکن من هم همین کار را بکنم. اینکه می گفت من دلم می خواهد اینطور باشم، این یک کشش روحی بود. توی ویژگی هایی که داشت. خسته می شد از اینکه به عنوان پسر امام و یک شخصیت برجسته رسمی یک کشور احترامش می کردند و بالا می نشاندند، جلو می انداختند، خسته می شد از این قضایا. توی زندگی شخصی و مادی خودش هم همین طور بود یعنی همۀ کشش اش به این بود که این چیزها ریخته شود این تجمّلات، این تکلّف ها ریخته شود. من دیده ام که بعضی آقازاده ها می گفتند بچه های امام ممتازند در اینکه علیرغم اینکه این همه قدرت و امکانات همه کشور در اختیارشان هست، آلوده نمی شوند به این تکلفات و تشریفات مادی و پولی و دنیا و این چیزها. مرحوم حاج آقا مصطفی هم همین طور بود. احساس می شد خودشان شخصیت خودشان را بالاتر از این می دانند که دنبال مال و پول و خانه و زندگی و تشریفات بروند. و این چیزها را برای کسانی می دانستند که از درون خالی هستند، چیزی نیستند و با این چیزهای بیرونی می خواهند برای خودشان تعیّناتی درست کنند. احساس می شد که اینها آنقدر از درون غنی هستند و حالت بی نیازی حسّ می کنند، لذا نه تنها خوششان نمی آید که بدشان هم می آمد. همین را در داخل مسائل مالی بیت خیلی مراقبت می کرد. اینکه اوّلاً هزینه های بی جایی نشود ایشان جلوی بسیاری از کارهای سپاه را می گرفت که در داخل بیت می خواست انجام دهد. اینجا را بسازد آنجا را دیوارش را درست کند. همین حسینیه جماران را از وقتی که امام آمد آنجا تا آن آخری که بود به همان شکل باقی بود. امام که خودشان اصلاً به این چیزها اعتنا نداشتند. حاج احمد آقا هم روحاً چنین بود و همین حالت را داشت. گاهی هوس می کرد توی خانه روستایی که گلی است زندگی کند و می گفت خیلی دلم می خواهد همچون جایی زندگی کنم و خانه ما از این خانه ها باشد. روحاً اینطوری بود و لذا در مسائل مالی بیت جایی که از لحظه مرجعیت محل ریزش وجوه بود از اطراف و اکناف و داخل و خارج و هم به لحاظ رهبری سیاسی امام که همه امکانات مملکت در اختیار ایشان بود ولی ایشان تا آخر هم مراقب بود که آنچه را که در اطراف امام بود تا آخر هم همان وضعیتی که امام اول آمدند به همان وضعیت تا آخر هم بود. و افرادی که در بیت بودند از نزدیک ایشان را بروید ببینید، مثل حاج حسن و اینها هم به لحاظ روحیات اینچنین هستند، آدمهای حریص هم نیستند. حاج عیسی هم همینطوری تربیت شده است. و لذا در بیت امام بطور طبیعی تکلّفات و تشریفات نبود و حاج احمد آقا با مدیریت خودش در این ده الی پانزده سال آنچه را که امام می خواست دقیقاً انجام داده بود.
این بخشی از آن مربوط به ارادتی بود که ایشان داشت ولی یک بخشی از آن مال روحیات و خلقیات خودش بود یعنی اگر به جای امام کسی بود که برای رهبری یک تشکیلات پرطمطراقی می خواست، برای حاج احمد آقا یک عذاب روحی بود که بخواهد آنجا را سامان دهد. خدا رحمت کند حاج آقا مصطفی را، ما با ایشان یکی دو سفر پیاده از نجف به کربلا می رفتیم سال های 46-45 مرحوم حاج آقا مصطفی نیز همین طور بود و در فرزندان مراجع چیز خیلی استثنایی بود این روحیات. لابد اینها را ایشان از امام گرفته اند.
برشی از کتاب گنجینه دل: مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام حجت الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی؛ ص ۵۲۳-۵۲۶
دیدگاه تان را بنویسید