روزی که رفتار امام، کمی از خجالت آیتالله صانعی کاست!
آیت الله صانعی به همراه امام به خانه آیت الله لواسانی رفته بودند. همراهی آن روز آیت الله با امام نکته های جالب و شیرینی دارد که در خاطره ایشان نقل شده است.
جی پلاس: مرحوم آیت الله العظمی یوسف صانعی که به همراه امام به تهران آمده بود، از حضورشان در منزل آیت الله لواسانی و خجالت کشیدن های خود و برخوردهای سنجیده و دقیق امام که این رودربایستی را کم می کرد، نقل خاطره کرده است که با هم مرور می کنیم:
بعد از فوت آقای بروجردی بود که در خدمت امام به تهران رفتیم. حدود یک ساعتی به ظهر مانده بود که به منزل آقای لواسانی، که در امام زاده یحیی بود، رسیدیم. تشریف نداشتند؛ رفته بودند مسجد. خدمت امام نشسته بودم که از اندرونی آقای لواسانی، دو تا لیوان فالودۀ گرمک آوردند. من در مقابل آن همه عظمت و ابهت امام خیلی منظم نشسته بودم، که آقا فرمودند: «اگر ناراحتید پا شوید بروید بخوابید». اتاقی بود، رفتم آنجا استراحت کردم، اول ظهر، مؤذن که اذان می گفت، امام در را زدند و فرمودند: «آقای صانعی، اول ظهر است اگر می خواهید نماز بخوانید»، پا شدم آمدم وضو گرفتم و پشت سر امام به نماز ایستادم.
آقای لواسانی وارد شد و ناهار آوردند. وقتی که ناهار را آوردند، من در خوردن غذا در مقابل امام امت خجالت می کشیدم. ایشان متوجه شدند. امام برخوردهایشان خیلی برخوردهای عاطفی و آقایی بود و همۀ جهات را توجه می کردند. سر سفره مقداری ماست آب گرفته شده بود که از لواسانات آورده بودند. امام برای این که مقداری از خجلت زدگی مرا کم کنند، فرمودند: «این ماستها، ماستهای لواسانات و آب گرفته شده است، بخورید». آقای لواسانی اضافه کردند که به هر حال بخورید، ضرری به ما نمی خورد. این جملۀ امام و آن جملۀ آقای لواسانی، یک مقدار آن حالت خجلت زدگی مرا کم کرد.
برشی از کتاب برداشتهایی از سیره امام خمینی (س)؛ ج ۲، ص ۱۸۴؛ ناشر: عروج، چاپ نهم (۱۳۹۲)
از مسئولین محترم خواهش میکنم تعداد زیادی هستن تو این کشور که نتونستم سهام عدالت بگیرن کلا ثبت نام نشدن آیا این حق این مردم نیست یا ما مال این کشور نیستیم چرا دولت نمیاد فکری به حال این مردم بکنه که حق حقوقشان ضایع نشه یه فکری هم به حال این قشر کنید که بتونن مثل همه سهام عدالت بگیرن