به گزارش ایرنا، مراسم صبح خاطره با بچههای کوچه بینش با موضوع گرامیداشت یاد و خاطره شهدای این حادثه به همت حوزه هنری انقلاب اسلامی استان و با همکاری اداره کل و ناحیه 2 آموزش و پرورش استان روز سهشنبه در دبیرستان میثاق برگزار شد و شاهدان حادثه به بیان خاطرات تلخ و غمانگیز خود پرداختند.
مدیر وقت مدرسه بینش (نواب صفوی سابق) در این مراسم گفت: بمبها به آزمایشگاه مدرسه افتاد و اگر داخل حیاط یا کلاسها میافتاد تعداد شهدا خیلی بیشتر میشد.
عصمت صدرمحمدی با بیان این که آزمایشگاه مجهزی داشتیم که سایر مدارس منطقه نیز از آن استفاده میکردند، خاطرنشان کرد: دود ناشی از سوختن مواد شیمیایی آزمایشگاه سبب شده بود تا همه بچهها سیاه شده و قابل شناسایی نبودند و هنگامی که اولیا به دنبال فرزندان آمدند، انگار گوشهای از روز قیامت را مشاهده کردیم.
وی، دردناکترین خاطره را مربوط به 2 روز پس از تشییع جنازهها عنوان کرد و افزود: تا آن روز، پیکر یکی از دانشآموزان هنوز پیدا نشده و خانواده به دنبالش بودند که پس از 2 روز با یافتن تکه کوچکی از لباس دانشآموز توسط مادرش شناسایی شد.
صدرمحمدی ادامه داد: خاطره تلخ دیگر مربوط به یکی از دانشآموزان شهیده بود که مادرش در روز تشییع در محل بهشت زهرا از بافتی که خودش بافته و تکه ای از آن به سینه دانشآموز چسبیده بود، وی شناسایی کرد.
مدیر سابق مدرسه بینش پس از سرودن شعری از خود، گفت: وظیفه ما در مقابل شهدا بسیار سنگین بوده و در میدان علم باید اتاقهای فکر، کرسیهای نظریهپردازی و سایر امکانات لازم را فراهم آوریم.
وی با بیان این که روزی علم به عنوان سواد خواندن و نوشتن تعریف میشد افزود: روز دیگر، علم به معنی داشتن سواد کامپیوتری تعریف شد که امروز بهترین نخبگان را در داخل و خارج از کشور و در ایستگاههای فضایی داریم.
صدرمحمدی با اشاره به تعریف جدید از علم به معنای نوآوری، اختراع و اکتشاف، تصریح کرد: این تعریف و برآورد آینده جهان توسط دانشمندان، وظیفه ما را سنگینتر کرده و باید به دنبال علم روز برویم.
** انتقال پیکرها به سردخانه، لحظات بسیار دردناکی بود
معاون وقت مدرسه بینش نیز در بیان خاطرات خود از بمباران دوم بهمن سال 65 گفت: قبل از انقلاب در مدرسه راهنمایی پسرانه تدریس میکردم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدرسه دخترانه نواب صفوی (بینش) منتقل شدم.
مهرانگیز ابراهیمی خاطرنشان کرد: ورودی مدرسه، مشرف به درب سردخانه بیمارستان ارتش بود و انتقال پیکرها به سردخانه، لحظات بسیار سخت و دردناکی بود.
وی افزود: بمباران در زمانی اتفاق افتاد که جمعیت پرازدحام و 2 شیفت در حال جابهجایی بودند یعنی شیفت صبح در حال خروج از مدرسه و شیفت بعدازظهر در حال ورود به مدرسه و بودند.
ابراهیمی ادامه داد: هواپیماهای مسافربری در زمان جنگ، رفت و آمد آنچنانی از آسمان زنجان نداشتند و همین که صدای هواپیما را شنیده و به آن نگاه کردم صدای انفجار را شنیدم.
معاون سابق مدرسه بینش اضافه کرد: هواپیمای مثلثیشکل و سیاهی بود که در ارتفاع پایین قرار داشت.
وی گفت: بعد از حادثه نیز موظف بودیم از خانوادههای داغدیده، دلجویی کرده و به عیادت زخمیها در بیمارستان برویم.
** ساعتی از حادثه گذشته بود که به هوش آمدم
یکی از دانشآموزان سابق مدرسه بینش که شاهد ماجرا بود گفت: به دلیل سردی هوا در داخل سالن، صف میبستیم و مدرسه به دلیل نزدیکی دهه فجر، فضاسازی شده بود.
ربابه عشقی با بیان این که چند تن از دانشآموزان شهیده در انتهای سالن در حال مطالعه بودند، خاطرنشان کرد: ناگهان هواپیمای مثلثیشکل و سیاهی از پشت سر، نمودار شد و چون آگاهی نداشتیم پس ترس هم نداشتیم.
وی افزود: وقتی متوجه بمب شدیم فهمیدیدم که باید فرار کنیم و تنها پناهگاه هم داخل سالن مدرسه بود.
عشقی با بیان این که دقایقی پس از حادثه به هوش آمدیم، ادامه داد: همه جا تاریکی مطلق بود و به دلیل دود، چیزی دیده نمیشد.
عشقی گفت: پس از به هوش آمدن، روزنهای از انتهای سالن مشاهده شد که همه به آن سمت هجوم آوردند تا از شکاف کوچکی که باز شده بود از مدرسه خارج شوند.
دانشآموز سابق مدرسه بینش افزود: اولیا برای نجات فرزندان آمده بودند و مدرسه، تلی از خاک بود که دود سیاهی از آن بلند میشد.
وی با بیان این که خودم نیز زخمی شده بودم، خاطرنشان کرد: با دیدن جنازهها و پیکرهای بیسر از خود بیخود شده و جیغ کشیدم.
در پایان این مراسم که جمعی از مسئولان استان از جمله مدیرکل حوزه استاندار، مشاورین استاندار، رئیس سازمان بسیج دانشآموزی سپاه انصارالمهدی(عج) استان، مدیرکل بنیاد شهید استان، رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی و مسئولان آموزش و پرورش حضور داشتند از خانواده شهدای دانشآموز که در این حادثه به شهادت رسیده بودند تجلیل شد.
همچنین مسابقهای تحت عنوان دلنوشته به شهدای دانشآموز توسط مدارس میثاق و مهدیه برگزار شده بود که به دلنوشتههای برگزیده جوایزی اهدا شد.
پخش کلیپ تهیه شده توسط حوزه هنری استان، اجرای سرود توسط گروه سرود دبیرستان میثاق و قرائت دکلمه توسط یکی از دانشآموزان از دیگر بخشهای این مراسم بود.
9556/6085
مدیر وقت مدرسه بینش (نواب صفوی سابق) در این مراسم گفت: بمبها به آزمایشگاه مدرسه افتاد و اگر داخل حیاط یا کلاسها میافتاد تعداد شهدا خیلی بیشتر میشد.
عصمت صدرمحمدی با بیان این که آزمایشگاه مجهزی داشتیم که سایر مدارس منطقه نیز از آن استفاده میکردند، خاطرنشان کرد: دود ناشی از سوختن مواد شیمیایی آزمایشگاه سبب شده بود تا همه بچهها سیاه شده و قابل شناسایی نبودند و هنگامی که اولیا به دنبال فرزندان آمدند، انگار گوشهای از روز قیامت را مشاهده کردیم.
وی، دردناکترین خاطره را مربوط به 2 روز پس از تشییع جنازهها عنوان کرد و افزود: تا آن روز، پیکر یکی از دانشآموزان هنوز پیدا نشده و خانواده به دنبالش بودند که پس از 2 روز با یافتن تکه کوچکی از لباس دانشآموز توسط مادرش شناسایی شد.
صدرمحمدی ادامه داد: خاطره تلخ دیگر مربوط به یکی از دانشآموزان شهیده بود که مادرش در روز تشییع در محل بهشت زهرا از بافتی که خودش بافته و تکه ای از آن به سینه دانشآموز چسبیده بود، وی شناسایی کرد.
مدیر سابق مدرسه بینش پس از سرودن شعری از خود، گفت: وظیفه ما در مقابل شهدا بسیار سنگین بوده و در میدان علم باید اتاقهای فکر، کرسیهای نظریهپردازی و سایر امکانات لازم را فراهم آوریم.
وی با بیان این که روزی علم به عنوان سواد خواندن و نوشتن تعریف میشد افزود: روز دیگر، علم به معنی داشتن سواد کامپیوتری تعریف شد که امروز بهترین نخبگان را در داخل و خارج از کشور و در ایستگاههای فضایی داریم.
صدرمحمدی با اشاره به تعریف جدید از علم به معنای نوآوری، اختراع و اکتشاف، تصریح کرد: این تعریف و برآورد آینده جهان توسط دانشمندان، وظیفه ما را سنگینتر کرده و باید به دنبال علم روز برویم.
** انتقال پیکرها به سردخانه، لحظات بسیار دردناکی بود
معاون وقت مدرسه بینش نیز در بیان خاطرات خود از بمباران دوم بهمن سال 65 گفت: قبل از انقلاب در مدرسه راهنمایی پسرانه تدریس میکردم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدرسه دخترانه نواب صفوی (بینش) منتقل شدم.
مهرانگیز ابراهیمی خاطرنشان کرد: ورودی مدرسه، مشرف به درب سردخانه بیمارستان ارتش بود و انتقال پیکرها به سردخانه، لحظات بسیار سخت و دردناکی بود.
وی افزود: بمباران در زمانی اتفاق افتاد که جمعیت پرازدحام و 2 شیفت در حال جابهجایی بودند یعنی شیفت صبح در حال خروج از مدرسه و شیفت بعدازظهر در حال ورود به مدرسه و بودند.
ابراهیمی ادامه داد: هواپیماهای مسافربری در زمان جنگ، رفت و آمد آنچنانی از آسمان زنجان نداشتند و همین که صدای هواپیما را شنیده و به آن نگاه کردم صدای انفجار را شنیدم.
معاون سابق مدرسه بینش اضافه کرد: هواپیمای مثلثیشکل و سیاهی بود که در ارتفاع پایین قرار داشت.
وی گفت: بعد از حادثه نیز موظف بودیم از خانوادههای داغدیده، دلجویی کرده و به عیادت زخمیها در بیمارستان برویم.
** ساعتی از حادثه گذشته بود که به هوش آمدم
یکی از دانشآموزان سابق مدرسه بینش که شاهد ماجرا بود گفت: به دلیل سردی هوا در داخل سالن، صف میبستیم و مدرسه به دلیل نزدیکی دهه فجر، فضاسازی شده بود.
ربابه عشقی با بیان این که چند تن از دانشآموزان شهیده در انتهای سالن در حال مطالعه بودند، خاطرنشان کرد: ناگهان هواپیمای مثلثیشکل و سیاهی از پشت سر، نمودار شد و چون آگاهی نداشتیم پس ترس هم نداشتیم.
وی افزود: وقتی متوجه بمب شدیم فهمیدیدم که باید فرار کنیم و تنها پناهگاه هم داخل سالن مدرسه بود.
عشقی با بیان این که دقایقی پس از حادثه به هوش آمدیم، ادامه داد: همه جا تاریکی مطلق بود و به دلیل دود، چیزی دیده نمیشد.
عشقی گفت: پس از به هوش آمدن، روزنهای از انتهای سالن مشاهده شد که همه به آن سمت هجوم آوردند تا از شکاف کوچکی که باز شده بود از مدرسه خارج شوند.
دانشآموز سابق مدرسه بینش افزود: اولیا برای نجات فرزندان آمده بودند و مدرسه، تلی از خاک بود که دود سیاهی از آن بلند میشد.
وی با بیان این که خودم نیز زخمی شده بودم، خاطرنشان کرد: با دیدن جنازهها و پیکرهای بیسر از خود بیخود شده و جیغ کشیدم.
در پایان این مراسم که جمعی از مسئولان استان از جمله مدیرکل حوزه استاندار، مشاورین استاندار، رئیس سازمان بسیج دانشآموزی سپاه انصارالمهدی(عج) استان، مدیرکل بنیاد شهید استان، رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی و مسئولان آموزش و پرورش حضور داشتند از خانواده شهدای دانشآموز که در این حادثه به شهادت رسیده بودند تجلیل شد.
همچنین مسابقهای تحت عنوان دلنوشته به شهدای دانشآموز توسط مدارس میثاق و مهدیه برگزار شده بود که به دلنوشتههای برگزیده جوایزی اهدا شد.
پخش کلیپ تهیه شده توسط حوزه هنری استان، اجرای سرود توسط گروه سرود دبیرستان میثاق و قرائت دکلمه توسط یکی از دانشآموزان از دیگر بخشهای این مراسم بود.
9556/6085
کپی شد