سعید مالکی در یادداشتی در روزنامه صدای زنجان نوشت: سال هایی نه چندان دور نگارنده هر روز برای خرید مطبوعات درخواستیِ خود (که گاه تعدادشان از انگشتان دو دست هم بیشتر می شد!) به کیوسک مطبوعاتی مرحوم حاج صمد سعادتی مراجعه می کردم و با لطف و مهربانی آن مرحوم نشریاتی را که همیشه در همان ساعت های اول توزیع تمام میشد و وی اختصاصی برای من نگهداری می کرد، می گرفتم.
این روال تا سال های سال ادامه داشت. یعنی تا زمان تعطیلیِ فله ای همان مطبوعات! در همان سال ها روزنامه ی همشهریِ آن دوره که با وجود و حضور بهترین هایِ مطبوعاتی کشور مرجعی معتبر در این زمینه محسوب می شد، «پیام زنجان» آن سال ها را در مجموعه ای که به معرفی رسانه های کشور اختصاص داشت، تنها نشریه ی حرفه ای استان معرفی کرد و این برای ما افتخاری قابل تامل محسوب می شد. شاید یکی از دلایل این انتخاب شناسنامه ی پر و پیمانی بود که آن سال ها و در این هفته نامه برای معرفی همکاران منتشر می شد! همان سال هایی که یادداشت های منتشر شده در هفته نامه در رسانه های سراسری همچون روزنامه ی «آریا» به شکل مستمر منتشر می شد. در همان سال ها بود که در فقدان مرجع آموزشی و نیروساز برای مطبوعات، در پیام زنجان با چاپ آگهیِ جذب خبرنگار توانستیم نیروهایی کارآمد به این جامعه معرفی کنیم. نیروهایی که توسط افرادی چون محمد معینی و نگارنده و سایر رفقا آموزش های نیم بند گرفتند و بسیاری از آن ها تا همین امروز در فضای رسانه ای استان مشغولند و از بهترین ها نیز محسوب می شوند. هرچند در آن سال ها و با تلاش مهدی اسکندری سردبیر وقت پیام و حمایت مدیر مسئول دیرپاترین نشریه ی استان، تلاش شد تا با حرکتی حرفه ای مسیر پر سنگلاخ رسانه های استان هموار شود اما این راه در انتها و با دلایلی واضح چون حمایت نشدن از سوی متولی فرهنگی وقت و نیز ناموفق بودن در جذب آگهی به عنوان مهمترین و تنها راه سرپا و حرفه ای باقی ماندن، شکست خورد! با این حال وی همین روش را یک بار دیگر و حرفه ای تر از پیش در نشریه ی «فردای زنجان» عملیاتی کرد که البته با کارشکنی صاحب امتیاز نشریه متاسفانه به سرانجام خوش نرسید و این مطبوعاتیِ عاشق با یک بدهی سنگین به شکل کامل کار رسانه را رها کرد تا جامعه ی مطبوعاتی یکی از بهترین های خود در این حوزه را از دست بدهد و گویا کک هیچ کسی هم نگزید! اما غرض از اشاره به این تاریخچه ی کوتاه، رسیدن به فضای امروز رسانه های استان بود که بی راه نیست اگر مدعی شویم جدا از کمیت خوب و قابل اعتنا اما در نگاه حرفه ای کیفیتی غیر قابل دفاع دارند! هرچند همین فضا نیز با حضور روزنامه هایی چون «صدای زنجان» و با اندکی اغماض «مردمنو» امیدوار کننده است و در حالی که قریب به اتفاق رسانه های استان از جذب نیروهای حرفه ای ( به معنای استخدام و بهرهمند کردن آن ها از مزایایی همچون بیمه ) عاجزند، اجرایی کردن چنین روشی توسط روزنامه ی صدای زنجان که بدون وابستگی به نهادهای رسمی در حال انتشار است، ستودنی ست( تا جایی که نگارنده مطلع است همه ی کارکنان حرفه ای و تمام وقت این روزنامه بیمه شده اند). با این حال سهم کل رسانه های استان از بازار و مارکتینگ فرهنگی به خصوص در فضای مجازی اگر صفر نباشد به هیچ وجه قابل اعتنا نیست و حتی می توان مدعی بود که نگران کننده است. حضور مجازی رسانه ها این روزها از ملزومات ماندن در فضای رقابت در این صنعت محسوب می شود و اگر رسانه ای در این فضا حضور تاثیرگذار نداشته باشد باید آن را مُرده به حساب آورد!
این یادداشت به دنبال یافتن مقصر نیست هر چند در وحله ی اول این خود رسانه است که متهم اصلی این ناکارآمدی محسوب می شود اما نمی توان از نقش تعیین کننده ی متولی فرهنگی به عنوان مهمترین بخش در هماهنگی و مسیر سازی چشم پوشی کرد و به سادگی گذشت!
مشکلات موجود در فضای مطبوعات استان جدا از همه ی مشکلات موجود در فضای کلی در رسانه های کشور نیست اما داستان حرفه ای شدن و ماندن در استان زنجان داستانی ست پر از تراژدی و کمدی سیاه! به همه ی اینها اضافه کنید دیده نشدن و فراموششدن همان نیروهای اندک که با خون دل در این فضا باقیمانده اند و همه ی سختی های طاقت فرسا و ناملایمتی های فراوان را به جان خریده اند و در یک کلام نیرو سوزیِ غیرقابل کتمان در این فضا! از همه بدتر همراه شدن آگاهانه یا ناآگاهانه ی برخی صاحبان رسانه ها با این خودسوزی دسته جمعی ست و تا زمانی که نگاه سودجویانه ی صرف وجود داشته باشد بدون توجه جدی به حرکت به سمت حرفه ای شدن و تا زمانی که هیچ تلاشی برای حرفه ای کردن و ماندن مطبوعات استان نشود این دامنه ی دنباله دار همچنان ادامه خواهد داشت و مستمر می ماند و ما هیچ نام و نشانی از این همه تلاش مطبوعاتی در فضای تجاری چون سامانه ی «جار» نخواهیم دید و این پذیرفتنی نیست!
در نگاه روزانه به این سایت که معرف مطبوعات کشور است شما هیچ نشانه ای از رسانه های استان در آن نخواهید دید. این موضوع هر دلیلی که داشته باشد نمی تواند توجیه کننده ی ناشی ازغیر حرفه ای بودن حتی در اندازه های اندک باشد. اما به نظر می رسد مهمترین دلیل دیده نشدن مطبوعات استان در چنین سامانه های مجازی بی توجهی و رخوت و سستی حاکم بر اهالی رسانه است. در چند سال گذشته و با همه ی تلاش های به انجام رسیده اما خروجی مفیدی شاهد نبوده ایم. ابزار ارتباط مستقیم مخاطب و رسانه در دسترس است اما چرا از این ابزار نه چندان سخت و دشوار استفاده ی بهینه نمی شود؛ پرسشی ست که باید متولیان بخش فرهنگ استان و به خصوص آن دسته که نام مطبوعات و رسانه را یدک می کشند پاسخگو اش باشند.
* روزنامه صدای زنجان، 1397،6،14.
3088/6085
این روال تا سال های سال ادامه داشت. یعنی تا زمان تعطیلیِ فله ای همان مطبوعات! در همان سال ها روزنامه ی همشهریِ آن دوره که با وجود و حضور بهترین هایِ مطبوعاتی کشور مرجعی معتبر در این زمینه محسوب می شد، «پیام زنجان» آن سال ها را در مجموعه ای که به معرفی رسانه های کشور اختصاص داشت، تنها نشریه ی حرفه ای استان معرفی کرد و این برای ما افتخاری قابل تامل محسوب می شد. شاید یکی از دلایل این انتخاب شناسنامه ی پر و پیمانی بود که آن سال ها و در این هفته نامه برای معرفی همکاران منتشر می شد! همان سال هایی که یادداشت های منتشر شده در هفته نامه در رسانه های سراسری همچون روزنامه ی «آریا» به شکل مستمر منتشر می شد. در همان سال ها بود که در فقدان مرجع آموزشی و نیروساز برای مطبوعات، در پیام زنجان با چاپ آگهیِ جذب خبرنگار توانستیم نیروهایی کارآمد به این جامعه معرفی کنیم. نیروهایی که توسط افرادی چون محمد معینی و نگارنده و سایر رفقا آموزش های نیم بند گرفتند و بسیاری از آن ها تا همین امروز در فضای رسانه ای استان مشغولند و از بهترین ها نیز محسوب می شوند. هرچند در آن سال ها و با تلاش مهدی اسکندری سردبیر وقت پیام و حمایت مدیر مسئول دیرپاترین نشریه ی استان، تلاش شد تا با حرکتی حرفه ای مسیر پر سنگلاخ رسانه های استان هموار شود اما این راه در انتها و با دلایلی واضح چون حمایت نشدن از سوی متولی فرهنگی وقت و نیز ناموفق بودن در جذب آگهی به عنوان مهمترین و تنها راه سرپا و حرفه ای باقی ماندن، شکست خورد! با این حال وی همین روش را یک بار دیگر و حرفه ای تر از پیش در نشریه ی «فردای زنجان» عملیاتی کرد که البته با کارشکنی صاحب امتیاز نشریه متاسفانه به سرانجام خوش نرسید و این مطبوعاتیِ عاشق با یک بدهی سنگین به شکل کامل کار رسانه را رها کرد تا جامعه ی مطبوعاتی یکی از بهترین های خود در این حوزه را از دست بدهد و گویا کک هیچ کسی هم نگزید! اما غرض از اشاره به این تاریخچه ی کوتاه، رسیدن به فضای امروز رسانه های استان بود که بی راه نیست اگر مدعی شویم جدا از کمیت خوب و قابل اعتنا اما در نگاه حرفه ای کیفیتی غیر قابل دفاع دارند! هرچند همین فضا نیز با حضور روزنامه هایی چون «صدای زنجان» و با اندکی اغماض «مردمنو» امیدوار کننده است و در حالی که قریب به اتفاق رسانه های استان از جذب نیروهای حرفه ای ( به معنای استخدام و بهرهمند کردن آن ها از مزایایی همچون بیمه ) عاجزند، اجرایی کردن چنین روشی توسط روزنامه ی صدای زنجان که بدون وابستگی به نهادهای رسمی در حال انتشار است، ستودنی ست( تا جایی که نگارنده مطلع است همه ی کارکنان حرفه ای و تمام وقت این روزنامه بیمه شده اند). با این حال سهم کل رسانه های استان از بازار و مارکتینگ فرهنگی به خصوص در فضای مجازی اگر صفر نباشد به هیچ وجه قابل اعتنا نیست و حتی می توان مدعی بود که نگران کننده است. حضور مجازی رسانه ها این روزها از ملزومات ماندن در فضای رقابت در این صنعت محسوب می شود و اگر رسانه ای در این فضا حضور تاثیرگذار نداشته باشد باید آن را مُرده به حساب آورد!
این یادداشت به دنبال یافتن مقصر نیست هر چند در وحله ی اول این خود رسانه است که متهم اصلی این ناکارآمدی محسوب می شود اما نمی توان از نقش تعیین کننده ی متولی فرهنگی به عنوان مهمترین بخش در هماهنگی و مسیر سازی چشم پوشی کرد و به سادگی گذشت!
مشکلات موجود در فضای مطبوعات استان جدا از همه ی مشکلات موجود در فضای کلی در رسانه های کشور نیست اما داستان حرفه ای شدن و ماندن در استان زنجان داستانی ست پر از تراژدی و کمدی سیاه! به همه ی اینها اضافه کنید دیده نشدن و فراموششدن همان نیروهای اندک که با خون دل در این فضا باقیمانده اند و همه ی سختی های طاقت فرسا و ناملایمتی های فراوان را به جان خریده اند و در یک کلام نیرو سوزیِ غیرقابل کتمان در این فضا! از همه بدتر همراه شدن آگاهانه یا ناآگاهانه ی برخی صاحبان رسانه ها با این خودسوزی دسته جمعی ست و تا زمانی که نگاه سودجویانه ی صرف وجود داشته باشد بدون توجه جدی به حرکت به سمت حرفه ای شدن و تا زمانی که هیچ تلاشی برای حرفه ای کردن و ماندن مطبوعات استان نشود این دامنه ی دنباله دار همچنان ادامه خواهد داشت و مستمر می ماند و ما هیچ نام و نشانی از این همه تلاش مطبوعاتی در فضای تجاری چون سامانه ی «جار» نخواهیم دید و این پذیرفتنی نیست!
در نگاه روزانه به این سایت که معرف مطبوعات کشور است شما هیچ نشانه ای از رسانه های استان در آن نخواهید دید. این موضوع هر دلیلی که داشته باشد نمی تواند توجیه کننده ی ناشی ازغیر حرفه ای بودن حتی در اندازه های اندک باشد. اما به نظر می رسد مهمترین دلیل دیده نشدن مطبوعات استان در چنین سامانه های مجازی بی توجهی و رخوت و سستی حاکم بر اهالی رسانه است. در چند سال گذشته و با همه ی تلاش های به انجام رسیده اما خروجی مفیدی شاهد نبوده ایم. ابزار ارتباط مستقیم مخاطب و رسانه در دسترس است اما چرا از این ابزار نه چندان سخت و دشوار استفاده ی بهینه نمی شود؛ پرسشی ست که باید متولیان بخش فرهنگ استان و به خصوص آن دسته که نام مطبوعات و رسانه را یدک می کشند پاسخگو اش باشند.
* روزنامه صدای زنجان، 1397،6،14.
3088/6085
کپی شد