محمدجواد ظریف مانع بزرگی در مقابله با تخریبگری ها است و حتما باید کنار رود، حتی اگر به قیمت عدم موفقیت دولت پزشکیان تمام شود و کلام رهبر معظم انقلاب نقض شود. ایشان فرمودند : «باید همه به رئیس جمهور منتخب در ادای وظایف کمک کنیم و از بن دندان باور کنیم که موفقیت ایشان، پیروزی همه است.»
پایگاه خبری جماران: محمدحسین سرابی، کارشناس سیاسی در یادداشت اختصاصی برای جماران نوشت:
یکی از خصایص انسانی در تمامی جوامع بشری، حساسیت روی نتیجه کاری است که با تلاشی درخور در راستای استراتژی یا هدفی مشخص، به دست آمده باشد. شدت و ضعف این حساسیت به اهمیت هدف یا اهداف مورد نظر و فراوانی تلاش صورت گرفته، بستگی دارد. اگر هدف مورد نظر کوچک بوده و تلاش کمی برای رسیدن به آن، صورت گرفته باشد، حساسیت هم کم خواهد بود؛ ولی چنانچه استراتژی یا هدف، بزرگ باشد و تلاش فراوانی هم برای رسیدن به نتیجه صورت گرفته باشد، قاعدتا حساسیت هم پررنگ تر خواهد بود. شدت این حساسیت موجب می شود تا هر آنکس که درصدد خنثی سازی نتیجه کار آنها بکوشد، با تمامی توان به برخورد با او برخیزند. حال، چه در این مقابله پیروز شده یا شکست بخورند، بسته به قواعد و مقررات هر کشوری، سعی خواهند که فرد یا افراد موثر در جناح مقابل را به هر نحو ممکن از دور خارج سازند که هم درس عبرتی برای دیگران باشد و هم نتواند تجدید قوا کرده و به مبارزه مجدد بپردازد. ایران از این قاعده مستثنی نبوده و به واسطه حاکمیت ایدئولوژیکی، هر اقدامی چنین رنگی به خود گرفته و حساسیتها را پررنگ تر کرده و نتیجتا برخوردها نیز پررنگ تر می شوند.
با این توضیح می توان به ریشه حقد و کینه ای که نسبت به دولت حسن روحانی و بصورت پررنگتر نسبت به محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه و معاون راهبردی رئیس جمهوری وجود دارد، پی برد.
در ایران طیف یا جناحی وجود دارد که اگر نتوان گفت هدفی غیر از تخریب، ویرانی و فروپاشی ایران ندارند، به جرأت می توان گفت که نتیجه کار آنها، در همین راستا قرار می گیرد. عملکرد آنها به واسطه کارشکنی در مقابل افراد لایق و به کارگیری یا پشتیبانی از افراد نالایق، نتیجه ای غیر از سوءمدیریت، فقر و فلاکت، تنگنا، فرار سرمایه و مغزها و در کل ایجاد نارضایتی گسترده در داخل و انزوای ایران در سطح منطقه ای و جهانی ندارد. اگر این طیف در سایه رانت حاکمیتی و دوپینگ شورای نگهبانی، دولت را در دست گیرد، مسیر راحتی را برای رسیدن به نتایج عملکرد خود دارند. ولی چنانچه تخریب و ویرانی بیش از اندازه بود و نگرانی های حاصله، به گشایش هایی منجر شده و با رأی واقعی مردم، دولتی از طیف مقابل تشکیل شد، آنقدر کارشکنی می شود که اقدامات دولت برخاسته از رأی مردم هم به بار ننشیند.
عجیب اینجاست که با اعضای طیف تخریب گر به خاطر تخریب گری، نه تنها برخوردی صورت نمی گیرد، بلکه در مراکز یا نهادهای دیگری مشغول کار می شوند، ولی اعضای جناح مقابل به واسطه ی جلوگیری از تخریب گری ها یا ایستادن در مقابل جناح تخریب گر، با انواع و اقسام مجازات ها شامل محدودیت، حصر، ممنوع التصویری، حبس و ... مواجه می شوند.
سعید جلیلی را می تواند نماد طیف تخریبگر دانست، چرا که علاوه بر اقدامات مخرب در زمان تصدی دبیری شورای عالی امنیت ملی، با تشکیل دولت غیر قانونی سایه در دوران دولت های حسن روحانی و مرحوم ابراهیم رئیسی و در حال حاضر دولت مسعود پزشکیان، بیشترین خسارت را به ایران و ایرانی وارد ساخته است.
در مقابل، محمدجواد ظریف را می توان نماد طیف مقابل معرفی کرد که با برخورداری از دانش، تخصص و توان لازم و به سرانجام رساندن برجام، مقابله موثری با طیف تخریبگر داشته است. هر چند طیف تخریب گر در دوره دوم دولت روحانی و طی همصدایی با افرادی نظیر دونالد ترامپ، جان بولتون، مایک پومپئو (قاتلین سردار سلیمانی)، نتانیاهو و تعدادی از سران منطقه ای، توانستند برجام را به محاق ببرند، ولی به این اکتفا ننموده و با تصویب «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت» و «قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» از سویی تلاش ها برای احیاء برجام در پایان دولت روحانی و روی کار آمدن جو بایدن در آمریکا را خنثی کردند و از سوی دیگر راه را برای به کار گیری مجدد محمد جواد ظریف در جهت اعتلای ایران و ایرانی مسدود کردند.
البته در دولت جدید، با پافشاری دکتر پزشکیان و تدبیر رهبر معظم انقلاب، ظریف بعنوان معاون راهبردی ریاست جمهوری مشغول به کار شد، ولی این تدبیر، راه توهین، تهمت و تلاش برای مقابله با ظریف و چوب گذاری لای چرخ دولت پزشکیان را نبست. بطوریکه ظاهرا نمایندگان این طیف در مجلس شورای اسلامی وظیفه ای غیر از به زمین زدن ظریف برای خود تعریف نکرده اند و سرنوشت مردم و کشور، هیچ اهمیتی برای آنها ندارد.
حال باید دید چرا اینقدر حقد و کینه نسبت به ظریف وجود دارد. با مخالفت سعید جلیلی:
1. قرارداد گازی کرسنت عملیاتی نشد و نه تنها ایران از درآمد پیش بینی شده میلیاردها دلاری آن محروم شد، بلکه از سوی دادگاه بین المللی لاهه، محکوم به پرداخت دهها میلیارد دلار بعنوان خسارت شد.
2. به نقل از علی لاریجانی، مخالفت صرف جلیلی، مانع از حضور میر حسین موسوی در تلویزیون پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 شد و بواسطه این مخالفت، چه بسیار جانها گرفته شد و علاوه بر نارضایتی گسترده در داخل کشور، چهره ایران در صحنه جهانی بسیار مخدوش گردید.
3- در جریان مذاکرات هسته ای به سرپرستی جلیلی، با برگزاری هر نشستی، قطعنامه هایی در آژانس انرژی اتمی علیه ایران صادر، پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل منتقل و نهایتا قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران صادر شد. به واسطه قطعنامه های شورای امنیتی: یک اجماع امنیتی جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت، ایران بدترین تحریم های اقتصادی، تجاری، نظامی و سیاسی سازمان مللی را تجربه کرد، ایران ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل قرار گرفت، دشمنان قسم خورده ایران گام بزرگی را در مسیر تعطیلی و نابودی برنامه هسته ای برداشتند، روابط پولی و بانکی ایران با خارج از مرزها برای صادرات و واردات کاملا قطع شد و تمامی سرمایه گذاران خارجی در بخش های مختلف، یکی پس از دیگری از ایران خارج شدند.
با این شرایط و سقوط ارزش پول ملی، اقتصاد کشور در آستانه فروپاشی و ورشکستگی کامل قرار گرفته بود، نرخ تورم به رکوردهای جدیدی رسید و بیانضباطی مالی، گریبانگیر جامعه ایران شد و تقریبا در میان قاطبه مردم، امیدی برای بهبود اوضاع باقی نمانده بود، این یعنی تخریبگران داخلی در راستای هدف آمریکا و اسرائیل برای زمین زدن ایران و فروپاشی کامل آن گام برداشته بودند و بهشتی را برای کاسبان تحریم فراهم ساخته بودند.
آنچه رشته های تخریب گران را پنبه کرد و بهشت کاسبان تحریم را به جهنمی مبدل ساخت، دستاوردهای برجام بود که هدایت مذاکرات مربوط به آن با محمدجواد ظریف بود: به واسطه برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، تمامی ۱۶ قطعنامه آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل لغو شد، حق ایران در پیگیری برنامه صلحآمیز هستهای و غنیسازی ۳ و ۶۷ صدم درصدی به رسمیت شناخته شد، ایران بهعنوان اولین کشور در تاریخ معاصر بدون تحمل هیچ جنگ ویرانگری از ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد خارج شد، تمامی تحریمهای اقتصادی، تجاری و سیاسی مرتبط با برنامه هستهای ایران لغو شد، اجماع امنیتی جهانی علیه ایران از بین رفت، پیامدی(پروندهای که میگفتند هرگز امکان بستهشدن ندارد) بسته شد و به تاریخ پیوست، شرکتهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران بهصف شدند، محدودیتهای مالی و بانکی علیه ایران از بین رفت، ۱ و ۷ دهم میلیارد دلار بلوکه شده ایران در آمریکا آزاد و تحویل ایران شد، سوئیفت باز شد، قراردادهای بی سابقه ای برای خرید هواپیماهای مسافربری با شرکتهای ایرباس، بوئینگ و ATR امضا شد و ایران در مدت کوتاهی توانست صادرات نفت خود را مطابق با سهمیه تعیینشده در اوپک افزایش دهد، رفت و آمدهای دیپلماتیک به اوج خود رسید و شاخصهای اقتصادی رو به رشد گذاشت و در میان قاطبه مردم بارقههای امید به وجود آمد.
آخرین خاصیت برجام حتی زمانی که به قول برخی، جنازه ای بیش نیست، پایان رسمی مقررات بندهای ۳، ۴ و ۶ ضمیمه ب قطعنامه ۲۲۳۱ علیه ایران در اواخر مهر ماه ۱۴۰۲ بود. بر این اساس ممنوعیت آزمایشهای موشکی، محدودیت صادرات و واردات اقلام موشکی از/ به ایران و همچنین تحریمهای مربوط به توقیف اموال و ارائه خدمات مالی به افراد و نهادهای ایرانی تحت تحریم شورای امنیت، پایان یافت. به علاوه، جنازه برجام تاکنون مانع از صدور قطعنامه جدید علیه ایران بواسطه افزایش غنی سازی اورانیوم تا ۶۰ درصد و ذخیره سازی کلان آن شده است؛ این در حالی است که سابق بر این و قبل از برجام هر گام بسیار ناچیزی در مسیر افزایش غنی سازی یا تعداد سانتریفیوژها، به صدور قطعنامه ای جدید منتهی می شد.
با آنچه تشریح شد، ظریف مانع بزرگی در مقابله با تخریب گری ها است و حتما باید کنار رود، حتی اگر به قیمت عدم موفقیت دولت پزشکیان تمام شود و کلام رهبر معظم انقلاب نقض گردد. ایشان فرمودند : «باید همه به رئیس جمهور منتخب در ادای وظایف کمک کنیم و از بن دندان باور کنیم که موفقیت ایشان، پیروزی همه است.»
در پایان از تخریب گران باید پرسید که آیا هنری غیر از فحاشی، توهین و افترا دارند؟ اگر این هنر از آنها گرفته شود، آیا می توانند همچون ظریف پیام ویدیویی متقن و تاثیر گذار در مقابل پیام ویدیویی نتانیاهو به ایرانیان تهیه و پخش کنند؟ یا توان تهیه و انتشار مقاله ای چون مقاله ظریف در نشریه فارین افرز را دارند. مقاله ای که صلح طلب بودن ایرانیان را در مقابل جنگ طلبان خارجی به رخ افکار عمومی جهان می کشد. داشتن چنین دانش و توانی حسادتها و حقد و کینه را تقویت می کند.
جالب است بدانیم افرادی که به بهانه حمایت از مردم فلسطین به دکتر ظریف توهین می کنند، خود در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی و کشتار دهها هزار نفری فلسطینیان، موضع پررنگ و درخوری نداشته اند و همین امر هم نشانی دیگر از همداستانی آنها با رژیم صهیونیستی است.