وزیر خارجه ایران این هفته به سرعت به آنکارا رفت تا با همتای ترک خود، هاکان فیدان، دیدار کند. این دو توافق کردند که ترکیه، ایران و روسیه باید مذاکرات سهجانبه جدیدی برای رسیدگی به این درگیری برگزار کنند. عراقچی گفت: «ما تصمیم گرفتهایم که مشاورهها و گفتگوها را نزدیکتر کنیم و با لطف خدا، برای بهبود بیشتر اوضاع به سمت صلح و ثبات در منطقهمان همکاری کنیم.»
پایگاه خبری جماران – آیا رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه دست به قمار بزرگی در سوریه زده است؟ پولیتیکو با طرح این پرسش نوشت: در حالی که نیروهای بشار اسد، در برابر حملهای برنامهریزی شده و حیرتانگیز از سوی ائتلافی از شبهنظامیان اسلامگرا در شمال غرب کشور از حلب عقبنشینی کردند، وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی به دمشق آمده بود تا پاسخی برای وضعیت به وجود آمده پیدا کند.
سقوط دومین شهر بزرگ سوریه به دست ائتلافی به رهبری هیئت تحریر الشام (HTS) - که از القاعده جدا شده است - تنها تحقیر برای اسد نیست بلکه برای موقعیت متحدان او یعنی ایران و تا حدودی روسیه را هم زیر سوال برده است.
در سال ۲۰۱۶، شبهنظامیان شیعه تحت فرماندهی ایران - با حمایت یک کمپین بمباران گسترده از سوی روسیه - به اسد کمک کردند که حلب را از دست شورشیانی که حدود چهار سال نیمی از این شهر را در کنترل داشتند، بازپس گیرد. از آن پس، انتظار میرفت حلب در دستان اسد امن باشد. اما هفته گذشته تنها ۷۲ ساعت کافی بود تا حلب از دست برود و جنگ داخلی طولانی سوریه دوباره شعلهور شود.
نویسنده این مطلب در ادامه ادعا می کند که عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران پس از ورود به دمشق برای مذاکرات فوری، ادعا کرد که همه این تحولات «توطئه رژیم اسرائیل برای بیثبات کردن منطقه» است. هرچند متهم کردن صهیونیستها برای تهران آسان است و شاید موشکها و حملات هوایی اسرائیل به طور جزئی به شورشیان کمک کرده باشد، سقوط حلب ارتباط چندانی با جاهطلبیهای نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، برای تغییر شکل خاورمیانه ندارد و بیشتر به وضعیت نیروهای مسلح اسد مربوط میشود.
این موضوع همچنین به مانورهای ژئوپلیتیکی رئیسجمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، و تلاش او برای محدود کردن تهدیدات واقعی یا خیالی از سوی کردهای تحت حمایت آمریکا در سوریه، و همچنین ناراحتی او از اسد به دلیل رد پیشنهاد طولانیمدت آشتی، مربوط است.
نخستین نکته: حلب به این سادگی سقوط کرد چون نیروهای اسد از هم پاشیدند. آنها همانقدر بیانگیزه، ضعیف و بیروحیه بودند که نیروهای افغان که آمریکا سالها برای آموزش و تامین مالی آنها صرف کرده بود، اما نتوانستند در برابر طالبان مقاومت واقعی نشان دهند.
«ارتش عربی سوریه پوستهای خالی است، بسیار ضعیفتر از آنچه اعداد ظاهری و تسلیحات نشان میدهند.» این سخن از آلبرتو ام. فرناندز، دیپلمات سابق آمریکایی است. «سوریه از لحاظ اقتصادی یک ویرانه است. افسران برای افزایش حقوق اندک خود رشوه میگیرند تا به سربازان مرخصی طولانی بدهند و آنها در خانه به شغلهای دیگر مشغول شوند. به نظر میرسد برخی واحدها پس از از دست دادن افسران خود، از هم پاشیده شده اند.»
نویسنده این مطلب در ادامه با طرح این ادعا که تهران نمی خواهد ضعف دولت بشار اسد را نشان دهد می نویسد: همزمان جمهوری اسلامی ایران نمیتواند نقش بازیگر پشتپرده واقعی در وقایع شمال سوریه را نیز برجسته کند، چرا که احتمالا نیاز دارد با اردوغان به نوعی توافق برسد تا مطمئن شود حملهای که اکنون به سمت حما، ۹۰ مایلی جنوب حلب، در حال پیشروی است، متوقف شود.
ایران و حزبالله با توجه به شرایط میدانی پس از هفت اکتبر 2023 نمیتوانند آن نوع نیروی انسانی و قدرت نظامی که در سال ۲۰۱۵ برای تغییر مسیر جنگ داخلی سوریه ارائه کردند، به اسد عرضه کنند. و طبق گزارش منابع لبنانی که با رویترز صحبت کردهاند، حزبالله قصد ندارد نیروهایی را برای پیوستن به صدها جنگجوی عراقی که این هفته وارد سوریه شدهاند، اعزام کند.
از سوی دیگر، اردوغان تلاش کرده است خود را از وقایع مرزی جدا نشان دهد و به عنوان تماشاگری غمگین از اتفاقاتی که خارج از کنترل او رخ میدهند، ظاهر شود. او روز دوشنبه گفت: «ما اوضاع را از نزدیک دنبال میکنیم. مدتهاست که هشدار میدهیم که چرخه خشونت در خاورمیانه میتواند بر سوریه نیز تأثیر بگذارد. تحولات اخیر نشان دادهاند که ترکیه حق داشته است.»
اما معدود ناظری باور دارند که این حمله بدون اطلاع و تایید آنکارا انجام شده است. به گفته هادی البحرة، رئیس یک گروه مخالف سوری که از سوی جامعه بینالمللی به رسمیت شناخته شده است، آمادهسازی برای حمله به حلب از سال گذشته در جریان بوده است - آمادهسازیهایی که شامل هیات تحریر الشام و بیش از دوازده شبهنظامی در ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه بوده که عمدتاً علیه کردهای سوریه هدفگذاری شدهاند. بنابراین دشوار می توان باور کرد که مقامات ترکیه از این برنامهریزی مطلع نبودهاند. و بر اساس یک گزارش اطلاعاتی منتشر شده توسط مرکز سوفان، حمله حلب «با دخالت ترکیه به تعویق افتاد و زمانبندی تغییر کرد.»
به طور کلی، خطوط مقدم جنگ داخلی سوریه از سال ۲۰۲۰ راکد بوده است، هرچند درگیریهای شدید مقطعی رخ داده است. در چهار سال گذشته، اسد بخش زیادی از کشور و شهرهای بزرگ آن را کنترل کرده است. یک ائتلاف شورشی عمدتاً اسلامگرا به رهبری تحریر الشام، تحت تحمل ترکیه، در یک منطقه محصور در ادلب و بخشهایی از حومه غربی حلب باقی ماندهاند، در حالی که نیروهای ترکیه و شبهنظامیان تحت حمایت ترکیه بر نوارهایی از مناطق سابقاً تحت کنترل کردها در امتداد مرز شمالی حلب نظارت داشتهاند.در شمال شرقی سوریه، نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که تحت رهبری کردها و متحد آمریکا در برابر داعش هستند، تا حد زیادی به حال خود رها شدهاند.
این حمله همه چیز را به طور چشمگیری تغییر داده است، اما پیشبینی پیامدها دشوار است. اردوغان اکنون بسیاری از اهرمها را در اختیار دارد اما اینکه آیا میتواند آنها را نگه دارد، مسئله دیگری است. او قطعا نمیخواهد اوضاع از کنترل خارج شود و اسد سقوط کند، اما این ممکن است تا حدی به این بستگی داشته باشد که آیا تحریرالشام به برنامهریزی پایبند باقی می ماند، در حلب تثبیت میشود و بر ایجاد یک دولت اسلامی در آنجا تمرکز میکند، مانند کاری که در ادلب انجام داده است. اگر این گروه به جنوب حما پیشروی کند و دفاع اسد فرو بریزد، اردوغان ممکن است با چیزی فراتر از پیشبینیهایش روبهرو شود.
رهبر ترکیه طی ماههای اخیر به شدت تلاش کرده که اسد را به پذیرش آشتی وادارد، اما رهبر سوریه این پیشنهاد را رد کرده و اصرار دارد که ترکیه ابتدا هزاران سرباز و شبهنظامیان تحت حمایت خود را از خاک سوریه خارج کند. بنابراین، برخی ناظران این حمله را بخشی از تلاش آنکارا برای فشار آوردن به اسد برای عادیسازی روابط و مذاکره برای یک راهحل سیاسی برای جنگ داخلی میدانند که به اردوغان امکان میدهد ۴.۷ میلیون پناهجوی سوری ساکن ترکیه را به کشورشان بازگرداند.
این آشتی احتمالا به بهای قابل توجهی برای کردها تمام خواهد شد و شامل محدود کردن خودمختاری آنها در شمال شرقی نیز خواهد بود. ترکیه و نیروهای نیابتی آن در حال حاضر کنترل خود را بر شهرها و روستاهای کردنشین در نزدیکی مرز گسترش دادهاند. و در آخر هفته، ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه دژ کردها در تل رفعت و دیگر شهرها و روستاهای SDF در شرق حلب را تصرف کرد.
بنابراین، روسیه در این میان کجا ایستاده است؟ مانند دیگر متحدان کلیدی اسد، یعنی ایران و حزبالله، مسکو نیز بر اولویتهای دیگری متمرکز است - یعنی اوکراین. تاکنون، جنگندههای روسیه تنها به صورت محدود حملات هوایی در حمایت از نیروهای اسد انجام دادهاند، که به گمانهزنیها درباره اینکه کرملین از حمله پیشرو آگاه بوده و از افزایش فشار بر اسد ناخشنود نیست، دامن زده است.
مسکو نیز به اسد فشار آورده که با اردوغان آشتی کند و راهحلهای سیاسی برای پایان دادن به جنگ داخلی را بررسی کند که این امر میتواند سوریه را برای تجارت پرسود برای شرکتهای روسی باز کند و احتمالا تضمین کند که هیچ خطری پایگاههای استراتژیک هوایی و دریایی آن در سوریه را تهدید نخواهد کرد. در تابستان، کرملین بارها تلاش کرد که دیدارهای رو در رویی بین رهبران سوری و ترکیهای ترتیب دهد، اما بینتیجه بود.
اما اکنون این تلاش ممکن است نتیجه دهد. با وجود تمام صحبتها درباره یک توطئه اسرائیلی، عراقچی این هفته به سرعت به آنکارا رفت تا با همتای ترک خود، هاکان فیدان، دیدار کند. این دو توافق کردند که ترکیه، ایران و روسیه باید مذاکرات سهجانبه جدیدی برای رسیدگی به این درگیری برگزار کنند. عراقچی گفت: «ما تصمیم گرفتهایم که مشاورهها و گفتگوها را نزدیکتر کنیم و با لطف خدا، برای بهبود بیشتر اوضاع به سمت صلح و ثبات در منطقهمان همکاری کنیم.»
فیدان در همین حال، به طور خاص مقصر اصلی این شعلهور شدن را امتناع دمشق از گفتگو با نیروهای مخالف دانست. او گفت: «تحولات اخیر بار دیگر نشان داد که دمشق باید با مردم خود و اپوزیسیون مشروع آشتی کند.»
آنچه ناگفته ماند، اهمیت آشتی اسد با اردوغان بود.