یقینا شرایط هر یک از کاندیداها در طول دوره رقابت انتخاباتی همچنان که در میان بخشی از مردم رای را بصورت شناور از این سو به آن سو در فراز و فرود قرار می داد نوع رفتار پاره ای از مدیران را خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر قرار می داد.
بخشی از مدیران با بیرق اصلاحات و یا اعتدال ابائی نداشتند که دیگران آراء شان را بدانند و اگر کسی از آنها در این مورد سوال می نمود رای خویش را بصورت عریان به زبان می آوردند.
پاره ای دیگر ته دلشان نیز چنین بودند اما با برداشتی محافظه کارانه تر تلاش داشتند از زیر بار مسئولیت ابراز حتی رای خویش گریخته تا مبادا در شرایط پیروزی ابراهیم رئیسی مورد اتهام طرفداری از روحانی قرار گیرند.این دسته در این ایام بشدت خود را درگیر کار و بار و ماموریت و جلسات سنگین و بعضا مرخصی استعلاجی برای بیماری خود و یا بستگان نشان می دادند.
طوری که هرگاه چهره شان را می نگریستی در می یافتی از فرط خستگی یارای حضور در ستادی را ندارند.کار وقتی بیخ پیدا می کند که وی تلاش می نماید احساسات و هیجانات فرزند جوان خویش را کنترل کند که برحسب اتفاق عکس روحانی را شب قبل پشت شیشه ماشین چسبانده و حالا نکند گوشه ای از پوستر بنفش این نامزد پشت شیشه باقی مانده و آقای مدیر موقع آمدن سرکار متوجه این خبط نشده باشد.
بخش دیگری از مدیران کسانی هستند که در زمان احمدی نژاد مدیر بوده اندو با جلوس حسن روحانی با هر رمز و اسطرلابی ثابت کردند که مبرا از افکار احمدی نژاد هستند و در آن دوره بیشتر نگاهشان در قامت یک تکنوکرات بوده و هیچگاه تعلقات سیاسی نداشته اند.
حالا هم با وساطت یکی از اصلاح طلبان و یا اعتدالیون آب باریکه ای برای خود دست و پاساخته اند.آنها در طول عمر دولت یازدهم در برخی از جلسات هم نشان داده اند که آتش شان از بسیاری از اصلاح طلبان تندتر بوده اما مجالی برای ابراز نداشته اند.
حتی کم کم شهامت را بیشتر یافته و در برخی مواقع هم اظهار نظر نموده اند که اگر ردی از اصلاحات باقی مانده به تلاشهای زیرآبی آنها مربوط بوده (و علیرغم حاکمیت اندیشه احمدی نژاد )است.
این دسته در ایام رقابتهای انتخاباتی و در شرایطی که با تحلیل یکی برنده می شد روحانی و با تحلیل دیگری رئیسی فاتح بود،آنها معادلات را نمی توانستند بدون چراغ دستی حل کنند از این جهت در ظاهر خود را اصلاح طلب دیده اما گاها با واسطه دوستان قدیمی عرض ادبی هم به ساحت نامزد اصول گرایان می نموده اند بخصوص در ایام مناظره ها حسابی دست و دلشان لرزان شده بود و گاها در پایان این جدال های کلامی روحیه شان را خراب می یافتی و بلاتکلیفی از سرو رویشان می بارید.
در این روزها گاها ته ریشی نهاده و بسیار حواسشان جمع بود که به رنگ بنفش حتی زل نزنند و یا در اطرافشان خواسته یا ناخواسته چنین رنگی در میان جلد کتابهای کتابخانه دفتر و یا حتی بسته بندی کالائی یافت نشود.به اعضای دفتر کارشان بشدت تاکید می کردند که حرف سیاسی موقوف و سرشان توی کارشان باشد که مبادا مُر قانون محفوظ نمانده باشد.
…..و ظهر شنبه که نتایج انتخابات معلوم شد بنای تفسیر نتایج و تاثیر بین المللی پیروزی دکتر حسن روحانی با صدای بلند از زبان مدیران فوق الاشاره به کرات از دفترشان به گوش می رسد. سراسیمه وسط تایم اداری خود را به ستادهای جورواجور حسن روحانی رسانده در حالیکه خود را به شدت شاد و شنگول نشان می دهد جعبه شیرینی را میان اعضای ستاد تقسیم می کند .
حالا هم که وقت از نیمه شب گذشته خیابانهای کیانپارس و امانیه را با صدای بوق ماشین شاسی بلند در نوردیده در حالیکه پوسترهای بنفش حسن روحانی را با چسب پهن روی کاپوت ماشین چسبانده سر از پا نمی شناسد…… فردا صبح هم قرار است ماشین را با همین وضع دم در اداره پارک کند.
مدیر مسئول نشریه اقتصاد بومی
3004/6064
دریافت کننده: خاطره غفاری
بخشی از مدیران با بیرق اصلاحات و یا اعتدال ابائی نداشتند که دیگران آراء شان را بدانند و اگر کسی از آنها در این مورد سوال می نمود رای خویش را بصورت عریان به زبان می آوردند.
پاره ای دیگر ته دلشان نیز چنین بودند اما با برداشتی محافظه کارانه تر تلاش داشتند از زیر بار مسئولیت ابراز حتی رای خویش گریخته تا مبادا در شرایط پیروزی ابراهیم رئیسی مورد اتهام طرفداری از روحانی قرار گیرند.این دسته در این ایام بشدت خود را درگیر کار و بار و ماموریت و جلسات سنگین و بعضا مرخصی استعلاجی برای بیماری خود و یا بستگان نشان می دادند.
طوری که هرگاه چهره شان را می نگریستی در می یافتی از فرط خستگی یارای حضور در ستادی را ندارند.کار وقتی بیخ پیدا می کند که وی تلاش می نماید احساسات و هیجانات فرزند جوان خویش را کنترل کند که برحسب اتفاق عکس روحانی را شب قبل پشت شیشه ماشین چسبانده و حالا نکند گوشه ای از پوستر بنفش این نامزد پشت شیشه باقی مانده و آقای مدیر موقع آمدن سرکار متوجه این خبط نشده باشد.
بخش دیگری از مدیران کسانی هستند که در زمان احمدی نژاد مدیر بوده اندو با جلوس حسن روحانی با هر رمز و اسطرلابی ثابت کردند که مبرا از افکار احمدی نژاد هستند و در آن دوره بیشتر نگاهشان در قامت یک تکنوکرات بوده و هیچگاه تعلقات سیاسی نداشته اند.
حالا هم با وساطت یکی از اصلاح طلبان و یا اعتدالیون آب باریکه ای برای خود دست و پاساخته اند.آنها در طول عمر دولت یازدهم در برخی از جلسات هم نشان داده اند که آتش شان از بسیاری از اصلاح طلبان تندتر بوده اما مجالی برای ابراز نداشته اند.
حتی کم کم شهامت را بیشتر یافته و در برخی مواقع هم اظهار نظر نموده اند که اگر ردی از اصلاحات باقی مانده به تلاشهای زیرآبی آنها مربوط بوده (و علیرغم حاکمیت اندیشه احمدی نژاد )است.
این دسته در ایام رقابتهای انتخاباتی و در شرایطی که با تحلیل یکی برنده می شد روحانی و با تحلیل دیگری رئیسی فاتح بود،آنها معادلات را نمی توانستند بدون چراغ دستی حل کنند از این جهت در ظاهر خود را اصلاح طلب دیده اما گاها با واسطه دوستان قدیمی عرض ادبی هم به ساحت نامزد اصول گرایان می نموده اند بخصوص در ایام مناظره ها حسابی دست و دلشان لرزان شده بود و گاها در پایان این جدال های کلامی روحیه شان را خراب می یافتی و بلاتکلیفی از سرو رویشان می بارید.
در این روزها گاها ته ریشی نهاده و بسیار حواسشان جمع بود که به رنگ بنفش حتی زل نزنند و یا در اطرافشان خواسته یا ناخواسته چنین رنگی در میان جلد کتابهای کتابخانه دفتر و یا حتی بسته بندی کالائی یافت نشود.به اعضای دفتر کارشان بشدت تاکید می کردند که حرف سیاسی موقوف و سرشان توی کارشان باشد که مبادا مُر قانون محفوظ نمانده باشد.
…..و ظهر شنبه که نتایج انتخابات معلوم شد بنای تفسیر نتایج و تاثیر بین المللی پیروزی دکتر حسن روحانی با صدای بلند از زبان مدیران فوق الاشاره به کرات از دفترشان به گوش می رسد. سراسیمه وسط تایم اداری خود را به ستادهای جورواجور حسن روحانی رسانده در حالیکه خود را به شدت شاد و شنگول نشان می دهد جعبه شیرینی را میان اعضای ستاد تقسیم می کند .
حالا هم که وقت از نیمه شب گذشته خیابانهای کیانپارس و امانیه را با صدای بوق ماشین شاسی بلند در نوردیده در حالیکه پوسترهای بنفش حسن روحانی را با چسب پهن روی کاپوت ماشین چسبانده سر از پا نمی شناسد…… فردا صبح هم قرار است ماشین را با همین وضع دم در اداره پارک کند.
مدیر مسئول نشریه اقتصاد بومی
3004/6064
دریافت کننده: خاطره غفاری
کپی شد