به گزارش ایرنا عشق و علاقه مردم ایران نسبت به حکیم ابوالقاسم فردوسی زبانزد خاص و عام است و شاهکار وی مانند الماس درخشان در جایجای این دیار پهناور خودنمایی میکند.
در ایذه اما ارادت مردم به حکیم توس از جنس دیگری است، این شهر که یک منطقه بختیاری نشین در شرق خوزستان و در دامنههای زاگرس است فاصله زیادی با توس دارد اما این فاصله هرگز سبب نشده است که شاهکار بیبدیل فردوسی بزرگ در این دیار شناخته نشده باشد.
بختیاریها از دیرباز با شاهنامه انس و الفت خاصی داشتهاند و در محافل خصوصی و عمومی خود این شاهکار حکیم توس را روایت میکردند.
پدر و دختری که با شاهنامه شناخته میشوند
نوربخش احمدزاده، هنرمند ایذهای که بالغ بر سه دهه از عمر خود را برای پژوهش، واکاوی، روایتگری و آموزش شاهنامه سپری کردهاست و دخترش مهربانو نیوشا نیز از سن چهار سالگی تا کنون به مدت ۱۸ سال پدر را در این راه همراهی کردهاست.
خبرنگار ایرنا به مناسبت سالروز بزرگداشت حکیم توس، فردوسی بزرگ پای سخنان این پدر و دختر نشسته است که گزیده صحبتهای آنها را در ادامه میخوانیم.
نوربخش احمدزاده در این گفتوگو با تاکید بر رسوخ شاهنامه در کالبد ایل بختیاری اظهار داشت: در فرهنگ بختیاری پدربزرگ و مادربزرگها با داستانها و مَتَلهای شاهنامه فرزندان و نوههای خود را بزرگ میکنند و همواره روحیه شجاعت را در آنها به وجود میآورند.
در واقع شاهنامه همواره جز ٕجدانشدنی از فرهنگ آنها بوده است و داستانهای این کتاب شامل دلیری و دلاوریها در فرازها و فرودهای کوهساران بختیاری همواره سینه به سینه و نسل به نسل آنها منتقل شده است.
وی میافزود: لرها شاهنامه را نمیخوانند بلکه با شاهنامه زندگی میکنند این کتاب در روح و روان و جسم آنها تاثیرات شگرفی گذاشته است، حتی چوپانها در کوهستان زاگرس شعرهای شاهنامه را زیر لب زمزمه میکنند و این نشان از علاقه این مردم به ادبیات و به خصوص شاهنامه بوده است.
احمدزاده چنین میگوید: «هنری لایارد» جهانگرد انگلیسی در سفری که در قرن ۱۹ هجری به ایران داشتهاست به سرزمین بختیاری آمده است و در سفرنامه خود اشاره میکند که بختیاریها به زبان لری بختیاری صحبت میکنند که نزدیک به زبان شاهنامه است.
وی از شخصی به نام شفیعخان به عنوان یکی از مردان ایل بختیاری نام میبرد که تعداد زیادی از اشعار شاهنامه را از حفظ میخوانده است.
وی گفت: بختیاریها همواره به اسب و تفنگ و شاهنامه علاقمند بوده اند زیرا اینها نماد پهلوانی و اساطیری هستند.
تاثیر شاهنامه بر زندگی بختیاریها
وی یکی از موارد مشخص تأثیر شاهنامه در زندگی بختیاریها را انتخاب نامهای بر گرفته از شاهنامه برای فرزندان میداند و اضافه میکند: نامهایی مانند کیومرث، جمشید، هوشنگ، سیامک، لهراسب، سهراب، رستم، تهمینه، رودابه، گشتاسب، شیرین، اسفندیار،ایرج، پشوتن، فرود، بیژن، گودرز، افراسیاب، فریدون،فرانک، بیژن، منیژه ، کتایون و... که در شاهنامه آمدهاند، بعد از اسامی ائمه اطهار از جمله پر طرفدارترین و پر کاربرد ترین نامها در میان بختیاریها هستند.
کُتَل، رسم بختیاری برگرفته از شاهنامه
احمد زاده میگوید: در یکی از رسوم اصیل بختیاری، وقتی شخصی از دنیا میرود اسب او را آورده و تفنگ و قطار فشنگها و وسایل جنگی وی را به روی اسب می گذارند و جلوی صورت اسب آینه میگذارند و به عزاداری میپردازند.
وی گفت: ریشه های این رسم در شاهنامه وجود دارد جایی که سهراب به دست پدر کشته میشود، تهمینه اسبش را پیدا میکند و تمام وسایل جنگی سهراب مانند شمشیر، گرز و سپر او را روی اسب میگذارد و به عزاداری پسرش میپردازد.
شاهنامه پس از سرایش هماره در بین مردمان این سرزمین نظره کرده حضور داشته است مانند جنگ قندهار، انقلاب مشروطه و جنگ تحمیلی
این هنرمند ایذهای در ادامه میگوید: استاد اردشیر صالحپور در کتاب فتح تهران که با موضوع نقش بختیاریها در انقلاب مشروطه نگارش شده تاکید کرده است که در بین سواران بختیاری که برای انقلاب مشروطه و فتح تهران عازم پایتخت شده بودند چندین نفر بودهاند که شاهنامه را به زیبایی روایت میکردند و برای افزایش روحیه سایر نفرات از اشعار حماسی فردوسی بزرگ استفاده میکردند.
وی میافزاید: نقش بختیاریها در جنگ قندهار نیز غیر قابل انکار است و هرجا صحبت از سلحشوری بختیاریها به میان میآید ردپایی از شاهنامه نیز دیده میشود، لشکریان بختیاری در این جنگ در فرصتهای متعدد به خواندن شاهنامه مشغول میشدند.
احمدزاده در ادامه گریزی هم به دوران هشت سال دفاع مقدس می زند و میگوید: خیلی از رزمندگان حاضر در جنگ تحمیلی تعریف میکنند که در شبهای عملیات علاوه بر خواندن قرآن و ادعیه مختلف، رزمندگان لر بختیاری با خواندن شاهنامه روحیه خود و اطرافیان را بالا میبردند و آماده دفاع از این خاک و ناموس خود میشدند.
شاهنامه، کتاب روزگار ایستادگی ایرانیان است
پژوهشگر شاهنامه این کتاب را نماد ایستادگی میداند و اظهار میکند: فردوسی بر خلاف سایر شعرا در اثر جاودانه خود سعی کردهاست که ایستادگی، شجاعت و دلاوری ایرانیان را تقویت کند، در واقع ما از زمان سرایش شاهنامه دست روی زانوی خود گذاشتیم تا عظمت خود را به دست بیاوریم.
وی میافزاید: پس از حمله بیگانگان به ایران خیلی از هنرها مانند پیکر تراشی، نقاشی، موسیقی و... ممنوع شدند و بار همه آنها روی دوش ادبیات افتاد به همین دلیل ادبیات ما بسیار غنی و سرشار است، در واقع به همین خاطر است که رسالت شعر و ادبیات در ایران با همه جای جهان متفاوت است در خیلی از کشورها شعر را برای لذت آنی میخوانند اما قصه شعر در ایران یک قصه جالب، ژرف انگیز و رشک انگیز است، ما تاریخ پر فراز و نشیبمان را در لابلای این ابیات پیدا میکنیم.
احمدزاده ادامه میدهد: ما نباید با لالایی شعر در خواب برویم بلکه باید از شعرها برای بیداری استفاده کنیم و در دنیای امروز از آنها بهره ببریم که عظمت و بزرگی ایران را حفظ کنیم، ما مردمانی بودیم که "در طول تاریخ همیشه از تازشها، نازشها ساختهایم" قصه های شاهنامه برای بیدار شدن است نه برای خوابیدن.
شاهنامه، ققنوسی است که زیر خاکستر باشکوهتر جلوه میباید.
رییس انجمن شاهنامه خوانی ایذه در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: ما نسلی بودیم که با داستانها و متلهای شاهنامه و دلاوریهای تاریخ بختیاری بیدار و بزرگ شدیم، واقعیت این است که شاهنامه هیچگاه به فراموشی نمی رود و همیشه نور چراغ شاهنامه در لامردان (مهمانسرا) خانههای ایرانیان روشن بوده است و در شهرهای مختلف و جغرافیای گسترده ایران تاثیر گذاری خود را داشته است.
وی ادامه میدهد: فردوسی باسرایش شاهنامه از پراکندگی و گسست زبانی، فرهنگی و جغرافیایی ایران جلوگیری کرده است و ما امروز پیوستگی اقوام ، تیره ها و جوامع ایرانی را مدیون پیر فرزانه توس هستیم.
وی ادامه داد: با پیدایش رادیو و پس از آن تلویزیون نقش پدر و مادر بزرگ ها و قصههای آنها کمرنگ و کمرنگ تر شد و این مسئولیت سنگین بر دوش این جعبههای جادویی قرار گرفت و پس از آن هم فضای مجازی وارد این میدان شد البته تا حدود زیادی در استفاده از این تکنولوژیها برای معرفی شاهنامه ناموفق بودهایم.
احمدزاده افزود: یک شکاف بزرگ بین نسلهای قبل و فعلی در حال شکل گرفتن است، در واقع افراد مسن زیادی بودند که داستانهای شاهنامه را از بر میخواندند اما بعد از تغییر نسل ها و کوچ نسلهای گذشته به دیار باقی، شعله چراغ شاهنامه در حال پایین آمدن است هرچند شاهنامه همیشه مانند آتش زیر خاکستر بوده است و هیچوقت فرهنگ آن در بین ایران و ایرانی از بین نخواهد رفت.
پژوهشگر خوزستانی شاهنامه در تکمیل سخنان خود گفت: زمانی برای برگزاری جشنواره باید به دنبال شاهنامه خوان میگشتیم و به خاطر دارم در یک همایش در یاسوج شرکت کردم و حدود 90 درصد حاضرین افراد مسن بودند و تنها 10 درصد از شرکتکنندگان را جوانان تشکیل میدادند، سال بعد که برای شرکت در این همایش به این شهر سفر کردم تعدادی از این افراد آزاد اندیش دیگر در بین ما نبودند.
هر آنکس که دارد هُش و رای و دین، پس از مرگ بر من کند آفرین
احمدزاده در ادامه سخنان خود چنین میگوید: ما در این شرایط احساس می کنیم که مسئولیت سنگینی بر دوش ما قرار دارد و آن هم در تربیت نسل آینده برای خو گرفتن با شاهنامه است بنابراین کار آموزش شاهنامه خوانی را آغاز کرده ایم و کودکان و نوجوانان سنین چهار سال به بالا را جامعه هدف خود قرار داده ایم.
وی گفت : با توجه به پیشینه و اهمیت شاهنامه در میان بختیاریها این کار با استقبال مردم مواجه شد و اکنون بیش از ۳۰۰ هنرآموز در حال فراگرفتن روایت گری ، نقالی و شاهنامه خوانی هستند و کار به جایی رسیده است که اکنون در اکثر برنامه های شهرستانی و استانی یک یا ۲ آیتم شاه نامه خوانی داریم.
هر آنکس که شهنامه خوانی کند، اگر زن بود پهلوانی کند
احمدزاده با ابراز خشنودی از استقبال بانوان از شاهنامه خوانی بیان میکند: استقبال مهربانوان ازروایت گری و نقالی و شاهنامه خوانی از نکات جالب توجه است که بر خلاف نظر برخی نقالان قدیمی برای عدم آموزش گسترده شاهنامه، ما سعی خود را بر نشر گسترده این شاهکار حماسی ایرانیان گذاشتهایم و توانستیم با بضاعت خود نسلی از شاهنامه خوانان را تربیت کنیم.
خوزستان قطب روایتگری شاهنامه در کشور است
هنرمند خوزستانی در ادامه میگوید: حدود ۳۰ سال است که کار پژوهش شاهنامه را انجام میدهم، در این راه سختی های زیادی را متحمل شدهام و خون دل های بسیاری خورده ایم اما این ملالتها در مقابل مشکلات پیر خردمند توس همانند کاه در برابر کوه است.
وی میافزاید: در این سالیان دخترم مهربانو نیوشا احمدزاده همیشه در کنار من حضور داشته است و از چهار سالگی تاکنون به مدت ۱۸ سال کار شاهنامه خوانی را انجام میدهد و نقش بسزایی در پیشرفت شاهنامه خوانی داشته است، ما در این سالها سبک جدیدی به نام روایتگری شاهنامه را ابداع کردیم و نیوشا اولین بانوی روایتگر شاهنامه در ایران است که اکنون هنر خود را به شاگردان آموزش میدهد و جوان ترین آموزگار شاهنامه در ایران است.
احمد زاده در ادامه اظهار میکند: خوشبختانه با تلاشهای انجام شده توسط دوستداران حکیم توس، اکنون خوزستان به عنوان قطب روایتگری شاهنامه در کشور قلمداد میشود و شاهنامه هر روز بیشتر از روز قبل در این دیار خوانده و شنیده میشود.
بیگانگی نسل جدید با شاهنامه نتیجه سیاستهای غلط است
نیوشا احمدزاده، اولین بانوی روایتگر شاهنامه در ایران به خبرنگار ایرنا گفت: ما همیشه به دنبال تهاجم فرهنگی و لزوم مواجهه با آن سخن گفته ایم اما در واقع خلاف آن را انجام دادهایم.
وی میافزاید: شاهنامه میتواند فرصتی برای رویارویی با تهاجم فرهنگهای بیگانه با فرهنگ کهن ما باشد اما شوربختانه با ضعف مفرط ما، فرزندان ایران صدها شخصیت تخیلی و پوشالی کارتونی را میشناسند اما حافظ و سعدی و فردوسی را نمیشناسند و نام سهراب و رستم و اسفندیار را هم نشنیده اند.
احمدزاده با بیان اینکه در حوزه ساخت فیلم، موسیقی و انیمشین کم کاری کردهایم اظهار میکند: ما در سینما ظلم کردهایم، نه به فردوسی و شاهنامه بلکه به خودمان ظلم کردهایم.
وی گفت: در گذشته در کشورهای دیگر مانند، روسیه و تاجیکستان کارهای خوبی در این حوزه انجام شده است اما یک اثر مانا و در شأن شاهنامه هنوز در کشورمان ساخته نشده است.
وی گفت: قصههای ناب شاهنامه فردوسی قابلیت بالایی برای ساخت فیلم، سریال و انیمیشن دارند. البته اخیرا کارهای خوبی در حال انجام است مثل کار پویانمایی که برادران دالوند انجام داده اند که شوربختانه مورد استقبال مردم قرار نگرفت.
اولین بانوی روایتگر شاهنامه در ایران میگوید: در رسانه ملی ما هم به شاهنامه ظلم میشود و این نشانه بی تدبیری است، وقتی وزنه بردار ما قهرمان جهان میشود گزارشگر از اصطلاح "هرکول ایرانی" استفاده میکند در حالی که میتواند از واژه رستم ایرانی بهره ببرد، خودمان به فرهنگمان احترام نمیگذاریمو از بقیه انتظار داریم این کار را بکنند.
شاهنامه، شاهکار بیبدیل حکیم توس
افشار احمدی کارشناس ادبیات و زبان فارسی در گفتوگو با خبرنگار ایرنا میگوید : شاهنامه فردوسی از بزرگترین آثار حماسی و ادبی ایران و جهان به شمار می رود که در هویت ملی ایرانیان و فارسی زبانان جایگاه برحسته ای دارد. شاهنامه مجموعه داستانها و حماسه های ایران باستان است که حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی شاعر بزرگ ایرانی با کوشش و تحمل رنج سی ساله به نظم درآورده است.
وی افزود: شاهنامه خوانی در بختیاری قرنهای متمادی پیشینه تاریخی و فرهنگی دارد. قوم بختیاری از اقوام کهن ایرانی به شمار میروند که زبان و محتوای شاهنامه با تاریخ و فرهنگ غنی و دیرینه آنان همخوانی دارد و مردم بختیاری همواره با شاهنامه فردوسی مانوس بودهاند.
احمدی از اهمیت نقش فردوسی در حفظ ادبیات فارسی سخن گفت و اظهار میکند: بیشک فردوسی ناجی زبان و ادبیات فارسی است، این پیر خردمند عمر خود را روی زنده کردن زبان فارسی گذاشته است و ایرانیان تا همیشه مدیون وی هستند.
این کارشناس زبان و ادبیات فارسی در ادامه چنین میگوید: بعد از ورود اعراب به کشور ما، زبان عربی وارد زندگی ما شد و به زبان مردم نیز سرایت کرد. تا حدود ۲ قرن آثار ادبی چه در نظم و چه در نثر به زبان فارسی خلق نشد و فردوسی در شاهنامه به خوبی احیای زبان فارسی را انجام داد.
احمدی تاکید کرد: پس از گذشت قرنها از سرایش شاهنامه، هنوز این کتاب مایه افتخار ایرانیان است اما متاسفانه آنطور که باید و شاید به آن بها داده نشده است، در حالی که میتوانستیم در سینما، موسیقی و انیمیشن از خوراک شاهنامه استفاده کنیم، این ظرفیت را نادیده گرفتهایم.
وی از اهمیت کار روایتگری و آموزش شاهنامه به نسل جدید سخن میگوید و بیان میکند: حقیقت این است که همیشه مردمانی در این دیار بودهاند که عاشقانه و بدون حمایت دولتها به شاهنامه عشق میورزیدند و آن را سینه به سینه منتقل میکردند، اکنون نیز همین افراد در حال آموزش شاهنامه به نسلهای جدید هستند.
احمدی میافزاید: قطعا با انتقال مفاهیم شاهنامه به نسلهای جدید ، شاهد تغییرات اساسی در برخورد با این شاهکار بی بدیل زبان و ادبیات فارسی خواهیم بود، روایتگری شاهنامه اکنون نُقل محافل شدهاست و قطار آن در راه درست در حال حرکت است.
روز 25 اردیبهشت در تقویم ما به عنوان روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی نامگذاری شده است.