اشکان زارعی، کارشناس ارشد تاریخ به بهانهی روز بناها و یادمانهای تاریخی، یادداشتی را به ایلنا ارسال نموده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا از اهواز، زارعی در این یادداشت نوشته است:
در سال ۱۲۴۷ خورشیدی با پیوند رود نیل به دریای سرخ و باز شدن کانال سوئز، جنوب ایران به اروپا نزدیکتر شد.
انگلیسیها برای افزایش رخنه سیاسی و اقتصادی خویش در ایران و سود جستن از راه بازرگانی کارون، اروند و بصره، تلاش بسیار کردند تا از آزادی بازرگانی آبراههی کارون- دریای پارس، بهرهمند شوند.
سرانجام درسال ۱۲۶۶ خورشیدی ناصرالدین شاه قاجار امتیاز کشتیرانی و بازرگانی در رود کارون از خرمشهر تا اهواز را به شرکت انگلیسی «برادران لینچ» واگذار کرد.
اگر چه وی در پی سود خویش بود، شرکت انگلیسی نیز اندیشههای سیاسی و اقتصادی خود را جستجو میکرد، اما این پیماننامه زمینهی مناسبی را برای شکوفایی شهرهای کناری رود کارون به ویژه اهواز پدید آورد.
این کارشناس ارشد تاریخ ادامه می دهد: به گواه تاریخ نگاران و سفرنامه نویسان ایرانی و انیرانی، اهواز سدههای هفتم تا چهاردهم قمری ویرانهای بود که هیچ ریخت شهری نداشت. چنانکه میرزا مهدی خان استرآبادی در کتاب جهانگشاینادری، میرزا محمدصادق بیگ ترکمان در کتاب عالم آرای عباسی، حاج عبدالغفار نجمالمک در سفرنامهی خوزستان و سرهنری لایارد درسفرنامهی خود دربارهی بسیاری از شهرهای خوزستان سخن گفتهاند، اما از اهواز نامی نبرده یا آن را روستایی کوچک و پراکنده دیدهاند.
در هنگامهای که اهواز با بهرهمندی از آزادی کشتیرانی در رود کارون روزگار تازهای را آغاز کرده بود و به شوند( دلیل) نوسازی سد و پل این شهر به فرمان ناصرالدینشاه، بندر ناصری خوانده میشد، ساخت سرای معینالتجار زمینهی نوگرایی و بالندگی آن را فراهم آورد.
از آنجا که بخشی از کارون در بندر ناصری پوشیده از صخرههای طبیعی و کمرههای سنگی به جای مانده از سد باستانی این شهر بود، کشتیها نمیتوانستند گذر کنند.
برای چارهاندیشی ازاین گرفتاری، محمد تقی معینالتجار به همراه محمدحسن خان سعدالدوله با پایهگذاری شرکت ناصری امتیاز کشتیرانی و بازرگانی از اهواز تا شوشتر را به دست آورد.
وی سرای معینالتجار را در ۱۷۰۰ مترمربع با دیوارهای خشتی و نمای آجری با ۹ اتاق بزرگ و ۲۴ فروشگاه برای رفت و آمد کشتیها در ساحل کارون راهاندازی کرده، بارانداز، اسکله، انبار، کاروانسرا، بانک، گرمابه، مسجد، بازار، ساباط همچنین، باغی را که اکنون « باغ معین» گفته میشود در کرانهی کارون با انبوهی از درختان گوناگون ساخت.
در همین راستا کشتیهایی که از خرمشهر به شوشتر میآمدند، در اهواز کالاهای خود را پیش از برآمدگیهای سنگی کارون پیاده کرده، با واگنهای اسبی و سپس خطآهن شرکت نفت، ۳ کیلومتر بالاتر از تجارتخانه معینالتجار میفرستادند تا آنجا با کشتی روانهی شوشتر شوند.
محمدتقیمعینالتجار اگر چه زاده و پرورش یافته بوشهر بود، اما سالها در شوشتر به کار بازرگانی پرداخته، نخستین بانک خوزستان را نیز در این شهر راهاندازی کرده بود.
از این رو، وی زمینهساز آمدن شوشتریهای بسیاری به اهواز شد، به ویژه آنکه در آن روزها شوشتر سر و سامان درستی نداشت.
به گفتهی احمد کسروی «در آن زمان در بازار، اوباشی سخت گرم بود و گردنکشان، محلههای شهر را میان خود بخش کرده بودند».
به همین شوند مردم این شهر که از دیرباز دستی توانا درصنعت، بازرگانی، خرید و فروش و پیشهوری داشتند، روانهی اهواز شده، نخستین قصابی، نانوایی، حلیمپزی، خیاطی، بقالی، پارچه بافی، عطاری، حکیم باشی و......را به راه انداخته، بستر خوبی برای شهرنشینی آن پدید آوردند.
در پی آبادانی اهواز، شهروندانی از سراسر ایران برای سرمایهگذاری و یافتن کار به سوی این شهر شتافتند که میتوان از بهبهانیها، دزفولیها، اعراب، بختیاریها، اصفهانیها، بوشهریها، دستههایی از هندیان و حتی اروپاییها یاد کرد.
در زمانی کوتاه شمار کاروانسراها و بانکها در اهواز افزایش یافت. شرکتهای اروپایی نیز مانند لینچ، دارای نمایندگی شدند.
حسینقلیخان نظامالسطنهمافی استاندار(حکمران)وقت خوزستان برای برپایی امنیت، پادگانی در اهواز ساخت. به پیشنهاد او نیز خیابانهای شهر با الگوبرداری از شهر باستانی هرمزاردشیر، مانند رویه شطرنج «همه راست کشیده و چون دو خیابان به هم میرسید زاویهی قائمه پدید میآورد».
همچنین کمی بالاتر از سرای معینالتجار، در کنار کارون، تازه واردان به ویژه شوشتریها خانههایی به شیوهی مهرازی «معماری» شهرشان ساخته وبا همکاری حاج محمدتقی دولتی و میرزاجلال موقر بوشهری برای نخستینبار از آب لولهکشی شده بهره بردند.
با آغاز جنگ جهانی اول و بسته شدن راههای شمال ایران به اروپا، از آنجا که دادوستد کالاها در بندرهای جنوبی انجام میگرفت، سرای معینالتجار پیشرفت بیشتری کرده، آوازهی آن تا هند و آفریقا نیز رسید.
سرپرسی سایکس در این زمینه میگوید: «اهواز این ایام نسبت به ششسال قبل پیشرفتهایی کرده و اصلاحاتی درآن شده است، از این رو جمعیت این شهر که در گذشته ۴۰۰ تا ۷۰۰ تن گزارش شده بود به یکباره به هزاران تن رسید».
در سال ۱۳۰۳ خورشیدی به فرمان رضا شاه پهلوی، بندر ناصری پایتخت خوزستان گردیده، ۱۱ سال پس از آن نیز به پیشنهاد کارگروه وزیران، نام اهواز برای این شهر برگزیده شد.
واژههای هوز، اوژ، اووج، هوج، اهواز، هویزه وخوزستان، هم ریشه بوده که برآیند نام خوز و سرزمین خوزیها هستند. از دیرباز نیز نام اهواز با «ه» نوشته میشد. چنانکه در سدههای نخستین اسلامی جریر و ابو منصور جوالیقی چکامهسرایان عرب، نام اهواز را بدینگونه بهکار بردهاند.
برخی، معینالتجار را خانهی شیخ خزعل میخوانند، در حالی که وی سالها پس از ساخت این تجارتخانه به هنگام پادشاهی مظفرالدین شاه به فرمانروایی خرمشهر و بخشی از خوزستان رسید. بعضی نیز بندر ناصری را جدای از اهواز دانستهاند، اما در هیچ یک از دستنوشتهها و گزارشهای تاریخی پس از اسلام چنین چیزی نیامده است.
کسانی هم تنها برپایهی داستانهای شفاهی با بزرگنمایی چهرههای بینام و نشان و افزودن پسوندهای اول و دوم میخواهند برای اهواز «سلسلهها و حکمرانانی» بسازند. در حالی که به گواه گزارش های تاریخی در ۴۰۰ ساله گذشته تا پیش از سال۱۲۶۶ خورشیدی، اهواز دارای ساختار فرمانروایی و سیاسی نبود. چنانکه لرد کرزن در کتاب ایران و قضیه ایران، «اهواز را درسال ۱۸۸۹ میلادی، روستایی برآمده از چند خانهگلی و چند کلبه از حصیر و نی دیده که ساکنان آن همه فقیرند و شیخ آنها پیرمردی ظالم است که حاصل دسترنج آنها رابا زجر و شکنجه میمکد».
مادام دیولافوا در سفرنامهی خود نیز میگوید: « اهواز در دورهی ساسانیان شهری بزرگ و آباد بود ولی اکنون بیش از بیست تا سی خانهی خراب ندارد».
زارعی می گوید: ساختمان معینالتجار تا دههی ۴۰ خورشیدی همچنان به کار بازرگانی پرداخت، پس از آن انبار و فروشگاه گردید. در جنگ ایران و عراق نیز گاه برای جایگیری رزمندگان و پشتیبانی جبههها به کار گرفته میشد.
سرانجام این سرا در سال ۱۳۷۷ خورشیدی به شمارهی ۲۱۵۸ ثبت ملی گردید و ۱۱ سال بعد بازسازی آن از سوی اداره کل میراث فرهنگی خوزستان نیمه کاره رها شد تا درهای آن همچنان بر روی بازدیدکنندگان بسته بماند.
اکنون اهواز میان دو برههی تاریخی خود رها گشته است. از یکسو بر ویرانههای شهر هرمز اردشیر ساخته شده که به باور گیتاشناسان مسلمانی همچون ابنحوقل در کتاب صورهالارض، یاقوت حموی در معجمالبلدان، مقدسی در احسنالتقاسیم و....پایهگذار آن اردشیر ساسانی بوده است که نشانههای آن را میتوان در برزن ۷ شهرداری جستجو کرد و تاکنون شوربختانه کاوشی پیرامون آن انجام نگرفته و از سوی دیگر، معین التجار را در خود جای داده که در پیدایش اهواز نوین نقشی برجسته داشته است.
بیگمان این گنجینههای تاریخی در هر کلانشهر دیگری بودند، سالها پیش سامان دهی میشدند. باید افسوس خورد برای استانی که زرخیز است و دارا، اما شهروندانش نمیتوانند از گذشتهی تاریخی خود بهرهیی ببرند.
شایسته و بایسته است در سال نو، ادارهکل میراث فرهنگی خوزستان با پشتیبانی و همراهی استانداری، شورایشهر و شهرداری اهواز، گرههای نه چندان پیچیده این گسترههای تاریخی را بگشایند تا مردم با گذشتهی راستین شهر خود آشنا شده، راه بر پیشینهسازان و دروغگویان تاریخ بسته شود.
یارینامه:
*سفرنامه مادام دیو لافوا.
*تاریخ اهواز، محمدتقیزاده.
*جغرافیای تاریخی خوزستان، حاج کاظم پور کاظم.
*تاریخ پانصد ساله خوزستان، احمد کسروی.
*نگاهی به تاریخ خوزستان، ایرج افشار سیستانی.
*آثار و بناهای تاریخی خوزستان، احمد اقتداری.
*تاریخ خوزستان، جان گوردن لوریمیر.
*تاریخ خوزستان، مصطفی انصاری.
*تاریخ کشتیرانی در کارون، اکبردلفی موسوی.