همزمان با گسترده شدن این آسیب اجتماعی اما بسیاری در فضای مجازی حتی متولیان با شیوه های مختلف سعی کردند که با ارایه آموزش ها و داده های آموزشی و هشدارگونه از گسترش این اسیب اجتماعی جلوگیری کنند.
اما در سال جاری حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو باعث شد، توجه ها به چهارشنبه آخر سال زودتر از هر سال در کانون توجه فعالان مختلف قرار گیرد و نبرد مجازی در کنترل این آسیب اغاز شد ، اما واقعیت این است که برای کنترل این رفتار ضد توسعه ای و اجتماعی به برنامه های عمیق تر و کارشناسی تری نیاز است که با کمال تاسف مورد توجه قرار نمی گیرد.
***حرکت دانش آموزان
یکی از ابتکارهای بسیار زیبا در مقابله با این ناهنجاری آغاز مبارزه منفی نوشتن میثاق نامه های دانش آموزی برای دوری جستن از رفتارهای پر خطر در شب چهارشنبه آخر سال بود که گرچه ممکن است که این رفتار در نسل های بزرگتر تاثیر موثری نداشته باشد اما به طور حتم در کاهش این آسیب در بین این دانش آموزان بسیار موثر بوده است.
در همین راستا امروز سه شنبه دانش آموزان دبستان شهید عطاران فاروج برای داشتن چهارشنبه ای آرام میثاق نامه امضا کردند.
تعدادی از همان هایی که بزعم همه ما هنوز بچه اند وشعاع اندیشه ودرکشان شاید به اندازه دنیای کودکیشان باشد، اما امروز مثل یک آدم بزرگ برای چهارشنبه ای آرام، میثاق نامه امضا کردند.
دانش آموزان دبستان پسرانه عطاران در هم اندیشی که داشتند میثاق نامه ای با این محتوا که، (با توجه به فرا رسیدن چهارشنبه سوری ما دانش آموزان این دبستان قول می دهیم که در چهارشنبه سوری امسال به پاس احترام به فداکاری آتش نشانان پلاسکو، به هیچ وجه به طرف ترقه بازی و آتش بازی نرویم و راهنمای خوبی برای افراد دیگر باشیم).
ادبیات هم کودکانه است، شاید امیر حسین نیکنام ، فرهاد یاسمنی، پرهام صفائی و... وقتی این میثاق نامه را می نوشتند فقط به این فکر می کردند که عهدی که بین خودشان بستند را به مثابه آدم بزرگ ها مستند کنند وهمه با انگشت های کوچکشان پای، میاق نامه، اثری ماندگار بگذارند.
به قول آنتوان دو سنت اگزوپری در شازده کوچولو، (آدم بزرگ ها همیشه نیاز به توضیح دارند) اما بچه های این مدرسه با این کارشان ثابت کردند که خوب می فهمند، از ماجرای پلاسکو به ماهیت و سختی کار آتش نشان ها پی بردند و با هم عهد بسته اند که چهارشنبه سوری را به روزی خوب وسرشار از آرامش بدل کنند وعلاوه بر اینکه خودشان اشتباه نکنند قول داده اند که دیگران را هم برای اشتباه نکردن راهنمایی کنند.
مثل اینکه بعضی بچه های مدارس دیگر چراکه هر از گاهی از یه گوشه شهر صدای ترقه می آد و..
کاش دانش آموزان مدارس دیگر با بچه های مدرسه عطاران تعامل بیشتری می داشتند تا از گوشه وکنار شهر با صدای ترقه ها، پدر بزرگ ومادربزرگ ها، بیماران و ... از جا نمی پریدند و...
*** آیین های تاریخی و باستانی
تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود.
امامتاسفانه امروز این مراسم با پیرایه های خرافی ، دستخوش تغییر شده و هر ساله در روزهای پایانی سال باعث بروز اتفاقات همراه با خسارات جانی و مالی ، موجبات نگرانی خانواده ها را فراهم می سازد
هر ساله در آستانه ایام نوروز ، شاهد گزارش های زیادی از نقص عضو افراد از (نابینایی دائم ،قطع دست و پا و انگشتان سوختگی اعضای بدن مرگ های فجیع و…) هستیم که فقط در اثر یک لحظه غفلت رخ می دهد.
در چهارشنبه سوری سال گذشته 250 نفر در کشور مصدوم شدند که بیشتر آنها کمتر از 20 سال سن داشتند و چندین قطع عضو اتفاق افتاد.
اجرای سنت های قدیم باید در شرایطی برگزار شود که به اصل آن خدشه وارد نکند اما متاسفانه برخی از افراد با به کارگیری موادی که علاوه بر آلودگی صوتی ، خطرات جانی را نیز به همراه دارد خاطرات این شب را تیره می کنند.
بهتر است بگوییم، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند.
مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است.
واژهٔ «چهارشنبه سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده است.
مردم زمان غروب آفتاب آتش روشن می کنند و از روی آن می پرند و میخوانند:«زردی من از تو، سرخی تو از من» و این گونه بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.
چهارشنبه سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و در میان عموم ایرانیان رواج دارد.
رسم های جالبی در این آئین اجرایی می شد از جمله،
*** آجیل مشگل گشای چهارشنبه سوری
در گذشته پس از پایان آتش افروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم می آمدند و آخرین دانه های نباتی مانند:تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک می کردند و می خوردند.
آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربان تر و کینه و رشک از وی دور می شود.
*** سال نو-کوزهٔ نو
ایرانیان در شب چهارشنبه سوری کوزه های سفالی کهنه را بالای بام خانه برده، به زیر افکنده و آن ها را می شکستند و کوزهٔ نویی را جایگزین می ساختند، که این رسم اکنون نیز در برخی از مناطق ایران معمول است و بر این باورند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم می شودکه با شکستن کوزه، آن بلاها دور خواهد شد.
**** فال گوشی
یکی از رسم های چهارشنبه سوری است که در آن دختران جوان نیت می کنند، پشت دیواری می ایستند و به سخن رهگذران گوش فرامی دهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می گیرند.
*** قاشق زنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود می کشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود می روند، صاحبخانه از صدای قاشق هایی که به کاسه ها می خورد به در خانه آمده و به کاسه های آنان آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول می ریزد.
*** شال انداختن
پس از خاموشی آتش و کوزه شکستن و فالگوشی و گره گشایی و قاشق زنی جوانان نوبت به شال اندازی می رسد.
جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر می ساختند، آنگاه از راه پلکان خانه ها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل می کنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست می گرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان می سازند، صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شال هایی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلاً آماده کرده، در گوشه شال می ریزند و گره ای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه می سازند که هدیه سوری آماده است، آنگاه شال انداز شال را بالا می کشد و بسیای آئین های دیگر که هنوز در بعضی استان های کشور هنوز رایج است.
اما سالهاست که دیگر از آن چهارشنبه سوری های امن و شاد خبری نیست، شهر شبیه میدان جنگ سوریه و عراق و افغانستان است و هر لحظه انگار داعش و طالبان در کمین ما هستند.
امسال کمپینی راه افتاده که به حرمت آتش نشان های شهید، در چهارشنبه سوری بمب گذاری نکنیم!
من به حرمت آتش نشان های شهید و آنها که نفس می کشند، به حرمت زن بارداری که در انتظار تولد نوزادی است، به حرمت قلب های نازک کودکانی که با هر شلیک، گنجشک قلبشان می لرزد و... به حرمت زمین، این شب را که پایان یک سالم است کنار دوستان و عزیزانم جشن می گیرم.
با گُل، بدون گلوله!
گزارش از : مرضیه مهربان **انتشاردهنده: علی اصغرافتاده
7187/1744
اما در سال جاری حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو باعث شد، توجه ها به چهارشنبه آخر سال زودتر از هر سال در کانون توجه فعالان مختلف قرار گیرد و نبرد مجازی در کنترل این آسیب اغاز شد ، اما واقعیت این است که برای کنترل این رفتار ضد توسعه ای و اجتماعی به برنامه های عمیق تر و کارشناسی تری نیاز است که با کمال تاسف مورد توجه قرار نمی گیرد.
***حرکت دانش آموزان
یکی از ابتکارهای بسیار زیبا در مقابله با این ناهنجاری آغاز مبارزه منفی نوشتن میثاق نامه های دانش آموزی برای دوری جستن از رفتارهای پر خطر در شب چهارشنبه آخر سال بود که گرچه ممکن است که این رفتار در نسل های بزرگتر تاثیر موثری نداشته باشد اما به طور حتم در کاهش این آسیب در بین این دانش آموزان بسیار موثر بوده است.
در همین راستا امروز سه شنبه دانش آموزان دبستان شهید عطاران فاروج برای داشتن چهارشنبه ای آرام میثاق نامه امضا کردند.
تعدادی از همان هایی که بزعم همه ما هنوز بچه اند وشعاع اندیشه ودرکشان شاید به اندازه دنیای کودکیشان باشد، اما امروز مثل یک آدم بزرگ برای چهارشنبه ای آرام، میثاق نامه امضا کردند.
دانش آموزان دبستان پسرانه عطاران در هم اندیشی که داشتند میثاق نامه ای با این محتوا که، (با توجه به فرا رسیدن چهارشنبه سوری ما دانش آموزان این دبستان قول می دهیم که در چهارشنبه سوری امسال به پاس احترام به فداکاری آتش نشانان پلاسکو، به هیچ وجه به طرف ترقه بازی و آتش بازی نرویم و راهنمای خوبی برای افراد دیگر باشیم).
ادبیات هم کودکانه است، شاید امیر حسین نیکنام ، فرهاد یاسمنی، پرهام صفائی و... وقتی این میثاق نامه را می نوشتند فقط به این فکر می کردند که عهدی که بین خودشان بستند را به مثابه آدم بزرگ ها مستند کنند وهمه با انگشت های کوچکشان پای، میاق نامه، اثری ماندگار بگذارند.
به قول آنتوان دو سنت اگزوپری در شازده کوچولو، (آدم بزرگ ها همیشه نیاز به توضیح دارند) اما بچه های این مدرسه با این کارشان ثابت کردند که خوب می فهمند، از ماجرای پلاسکو به ماهیت و سختی کار آتش نشان ها پی بردند و با هم عهد بسته اند که چهارشنبه سوری را به روزی خوب وسرشار از آرامش بدل کنند وعلاوه بر اینکه خودشان اشتباه نکنند قول داده اند که دیگران را هم برای اشتباه نکردن راهنمایی کنند.
مثل اینکه بعضی بچه های مدارس دیگر چراکه هر از گاهی از یه گوشه شهر صدای ترقه می آد و..
کاش دانش آموزان مدارس دیگر با بچه های مدرسه عطاران تعامل بیشتری می داشتند تا از گوشه وکنار شهر با صدای ترقه ها، پدر بزرگ ومادربزرگ ها، بیماران و ... از جا نمی پریدند و...
*** آیین های تاریخی و باستانی
تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود.
امامتاسفانه امروز این مراسم با پیرایه های خرافی ، دستخوش تغییر شده و هر ساله در روزهای پایانی سال باعث بروز اتفاقات همراه با خسارات جانی و مالی ، موجبات نگرانی خانواده ها را فراهم می سازد
هر ساله در آستانه ایام نوروز ، شاهد گزارش های زیادی از نقص عضو افراد از (نابینایی دائم ،قطع دست و پا و انگشتان سوختگی اعضای بدن مرگ های فجیع و…) هستیم که فقط در اثر یک لحظه غفلت رخ می دهد.
در چهارشنبه سوری سال گذشته 250 نفر در کشور مصدوم شدند که بیشتر آنها کمتر از 20 سال سن داشتند و چندین قطع عضو اتفاق افتاد.
اجرای سنت های قدیم باید در شرایطی برگزار شود که به اصل آن خدشه وارد نکند اما متاسفانه برخی از افراد با به کارگیری موادی که علاوه بر آلودگی صوتی ، خطرات جانی را نیز به همراه دارد خاطرات این شب را تیره می کنند.
بهتر است بگوییم، کسانی که با منفجر کردن ترقه و پراکندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی، آیین چهارشنبه سوری را تحریف کرده اند.
مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملی، از دیرباز در فرهنگ سنتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شده است.
واژهٔ «چهارشنبه سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته است و سوری که به معنی سرخ است ساخته شده است.
مردم زمان غروب آفتاب آتش روشن می کنند و از روی آن می پرند و میخوانند:«زردی من از تو، سرخی تو از من» و این گونه بیماری ها و ناراحتی ها و نگرانی های سال کهنه را به آتش می سپارند، تا سال نو را با آسودگی و شادی آغاز کنند.
چهارشنبه سوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیت افراد باشد و در میان عموم ایرانیان رواج دارد.
رسم های جالبی در این آئین اجرایی می شد از جمله،
*** آجیل مشگل گشای چهارشنبه سوری
در گذشته پس از پایان آتش افروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم می آمدند و آخرین دانه های نباتی مانند:تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقی مانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک می کردند و می خوردند.
آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربان تر و کینه و رشک از وی دور می شود.
*** سال نو-کوزهٔ نو
ایرانیان در شب چهارشنبه سوری کوزه های سفالی کهنه را بالای بام خانه برده، به زیر افکنده و آن ها را می شکستند و کوزهٔ نویی را جایگزین می ساختند، که این رسم اکنون نیز در برخی از مناطق ایران معمول است و بر این باورند که در طول سال بلاها و قضاهای بد در کوزه متراکم می شودکه با شکستن کوزه، آن بلاها دور خواهد شد.
**** فال گوشی
یکی از رسم های چهارشنبه سوری است که در آن دختران جوان نیت می کنند، پشت دیواری می ایستند و به سخن رهگذران گوش فرامی دهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می گیرند.
*** قاشق زنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود می کشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود می روند، صاحبخانه از صدای قاشق هایی که به کاسه ها می خورد به در خانه آمده و به کاسه های آنان آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول می ریزد.
*** شال انداختن
پس از خاموشی آتش و کوزه شکستن و فالگوشی و گره گشایی و قاشق زنی جوانان نوبت به شال اندازی می رسد.
جوانان چندین دستمال حریر و ابریشمی را به یکدیگر گره زده، از آن طنابی رنگین به بلندی سه متر می ساختند، آنگاه از راه پلکان خانه ها یا از روی دیوار، آنرا از روزنه دودکش وارد منزل می کنند و یک سر آن را خود در بالای بام در دست می گرفتند، آنگاه با چند سرفه بلند صاحبخانه را متوجه ورودشان می سازند، صاحبخانه که منتظر آویختن چنین شال هایی هستند، به محض مشاهده طناب رنگین، آنچه قبلاً آماده کرده، در گوشه شال می ریزند و گره ای بر آن زده، با یک تکان ملایم، صاحب شال را آگاه می سازند که هدیه سوری آماده است، آنگاه شال انداز شال را بالا می کشد و بسیای آئین های دیگر که هنوز در بعضی استان های کشور هنوز رایج است.
اما سالهاست که دیگر از آن چهارشنبه سوری های امن و شاد خبری نیست، شهر شبیه میدان جنگ سوریه و عراق و افغانستان است و هر لحظه انگار داعش و طالبان در کمین ما هستند.
امسال کمپینی راه افتاده که به حرمت آتش نشان های شهید، در چهارشنبه سوری بمب گذاری نکنیم!
من به حرمت آتش نشان های شهید و آنها که نفس می کشند، به حرمت زن بارداری که در انتظار تولد نوزادی است، به حرمت قلب های نازک کودکانی که با هر شلیک، گنجشک قلبشان می لرزد و... به حرمت زمین، این شب را که پایان یک سالم است کنار دوستان و عزیزانم جشن می گیرم.
با گُل، بدون گلوله!
گزارش از : مرضیه مهربان **انتشاردهنده: علی اصغرافتاده
7187/1744
کپی شد