ادامه مطلب به این شرح است: سحرگاه پانزدهمین روز از شهریور، وقتی همه در خواب بودیم، ناگهان زمین لرزید.
قطعه ای مینیاتوری شده از وعده ی حتمی خدا؛ « اذا زلزلت الارض زلزالها، و اخرجت الارض اثقالها، و قال الانسان ما لها».
شاید تنها چند ثانیه ای بیشتر یا چند درجه ای بالاتر لازم بود تا فاجعه ای به بار آورد که قرن ها در تاریخ شفاهی و کتبی سرزمینی مثل بیرجند برای عبرت آیندگان باقی بماند.
زلزله، جنایت طبیعت در حق ما نیست، طبیعتِ طبیعت است که این گونه بروز می کند.
در همه سالهای بعد از زلزله سال 1376 و چیزی در حد همان سال ها، بیرجند زلزله سحرگاهی به خود ندیده بود و همه دیدیدم که چه سخت بود!
ما هیچ وقت در برابر زلزله آماده نبوده ایم و خیالتان را راحت کنم؛ هیچوقت آماده هم نخواهیم شد.
روزی زلزله خواهد آمد و ویران خواهد کرد و بعد، افسوس همه ی لحظه ها و روزها و سال هایی را خواهیم خورد که در غفلت ها سپری کردیم و سال ها بعدش تلفات دادیم و قرن ها عقب افتادیم.
از اینکه باز مردم در شب حادثه از مسئولان جلوتر بودند، از اینکه صدا و سیمای مدعی اطلاع رسانی آنی، درست یکساعت بعد از زلزله نیم خطی درباره وقوع زلزله زیرنویس کرد.
از اینکه لحظه به لحظه، مردم خبرها و عکس ها و گزارش ها و گاهی شایعات مربوط به زلزله را دقایقی پس از وقوع این فریاد عبرت آموز در شبکه های اجتماعی منتشر کردند.
از اینکه ساختمان هایمان به هیچ عنوان ساز و کار ایمنی نداشتند، از اینکه مردم به جای اسکان در جان پناه های امن به پارک ها و مدرسه ها و ادارات وخیابانها و بیانان ها کشیده شدند.
از اینکه حرکت های شعاری زیادی انجام شد و حرکت های لازم دیگری در سایه این شعارها مغفول ماند، از هیچکدامشان نه گلایه می توان کرد نه انتقاد.
متعجم از اینکه همگی، همه چیز زلزله را فراموش کردیم، خیلی زود.
انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است.
انگار نه انگار که این پرنده مرگ دوباره هم از بالای آسمان این شهر یا هر جای دیگر استان شاید عبور کند، انگار نه انگار که دوباره خوابی هست و غفلتی و نیمه شبی و زلزله ای.
به دهان شایعه و شایعه پرداز باید کوبید، اما لاجرم روزی یا شبی زلزله می آید و ما با کدام آمادگی بیشتر و کدام تفکر ایمنی و کدام اضطراب اقدام های نشده و نکرده، به مقابله با پیامدهایش خواهیم رفت.
اگر آن شب فقط چند ثانیه ای تکان ها بیشتر از حد معمول ادامه می یافت و یا زمین کمی میل می کرد تا نازش و عشوه اش را بیشتر به ما نشان بدهد و سخت تر به دل و جان بلرزاندمان، نه مانور های زلزله و ایمنی به کارمان می آمد، نه بازی های پرخرجی که هر سال مسئولان و مدیران به نام پیش عملیات ها و یا بازسازی صحنه های آسیب از باب تفریح و انبساط خاطر شریف مصوب می کنند و انجام می دهند.
در میان همه ی اینها، یک چیز یادمان نرود؛ همه مسئولیم.
چه مسئولان و مدیرانی که در ساخت و سازها حتی برنظارت خالجوش کوچک روی طبقه ی چندم یک ساختمان در حال ساخت سهل انگاری می کنند، چه مایی که آن شب ها حادثه، ترسان و لرزان، قیامت وار، درب خانه ها را بستیم و برای نجات «خودمان» و فرزندانمان - نه همسایه ای که کنارمان بود، نه همشهری که امکانی برای فرار نداشت، نه دوست وآشنایی که می شد کاری برای کاهش دلهره هایش کرد.
به کوچه وخیابان گریختیم.
یاد بگیریم در این لحظه های سخت، «فقط» «خودمان» نباشیم و «فقط» «خودمان» را نبینیم، «فقط» جلو پایمان را نبینیم، و «فقط» امروز و امشبی را که حادثه ای از سرمان به خیر گذشت، فراموش نکنیم.
«فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره، و من یعمل مثقال ذره شراً یره».
*7559*6054*خبرنگار-امیرشاهین نایبی فر*انتشاردهنده-مریم پنجابی*
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.