منوچهر محمدی تهیهکننده فیلمهای مطرحی همچون «بازمانده»، « ارتفاع پست»، «میم مثل مادر» در باره ورود پولهای مشکوک به سینما و پولشویی در این صنف حرف های جالبی زد.
به گزارش جی پلاس، بخشی از مصاحبه را می خوانید:
به عنوان تهیهکنندهای که سالهاست در سینمای ایران کار میکنید و از نزدیک به ابعاد این شغل واقفید در مورد مباحثی که این روزها در بحث ورود پولهای کثیف به سینما مطرح میشود چه نظری دارید؟
به نظر من اقتصاد سینمای ایران را نمیتوانیم جدای از اقتصاد کل کشور بدانیم، اگر ما در اقتصاد کلان کشور شاهد پولشویی یا رانتخواری و زدوبند هستیم سینمای ایران هم از این مساله مستثنی نیست و متاثر از سایر بخشهای اقتصادی است. این بدان معنا نیست که امثال خاوریها و مهآفریدها در سینمای ایران در حال جولان دادن هستند.
این برمیگردد به اندازه و قواره اقتصاد سینمای ایران. درست است؟
بله. تفاوت اساسی بین سینما و سایر بخشهای اقتصادی در این است که در سال ٩٦ سینما ٢٠٠ میلیارد تومان گردش مالی داشته و اگر به آن حوزه نمایش خانگی را هم اضافه کنیم این رقم به ٧٠٠ میلیارد تومان افزایش پیدا میکند یعنی حوزه گردش اقتصادی نمایش خانگی حدودا ٥٠٠ میلیارد تومان میشود. این در حالی است که اساس و شاکله صنعت تولید محتوای نمایشی که شامل فیلم سینمایی، سریال و فیلمهای این بخش میشود در محدوده ٧٠٠ میلیارد تومان یا کمتر یا بیشتر آورده داشته است. این رقم نه رقم وسوسهبرانگیزی است و نهرقمی است که بشود با آنکارهای عجیبوغریب کرد. اهمیت این مساله وقتی روشن میشود که ما بدانیم این گردش مالی متوجه دستاندرکاران این حوزه میشود.
زیرمجموعه این بخش هم شامل افراد زیادی است.
تهیهکنندگان، پخشکنندگان، سینماداران و تولیدکنندگان محتوای نمایشی که شامل تهیهکنندگان و شرکتهای ویدئورسانه و پخشکنندگان ویدئو رسانه به انضمام شرکتهایی که مسوولیت دیویدی خام را بر عهدهدارند میشوند. این گردش مالی با آمار تقریبی ٣٠٠ تا ٥٠٠ نفر مدیریت میشود، بهرهمندان از این گردش مالی که شامل کلیه اعضای صنوف خانه سینما، از سازنده تیتراژ تا فیلمنامهنویس، کارگردان، بازیگر، تدوینگر، آهنگساز و... کلیه پرسنل سینما از مدیر تا سالندار تا خدماتی، حسابدار و... و چه در حوزه نمایش خانگی از شرکت موسسات با پرسنل مربوطه تا ویزیتور حتی سوپرمارکتهای توزیعکننده را شامل میشود بالغبر بیست هزار نفر هستند که گردش مالی فوقالذکر بین آنان تقسیم میشود. که در این چرخه مشغول به فعالیت هستند در نتیجه این رقم در مقایسه با این تعداد فعال اقتصادی و اینکه بشود کارهای عجیبوغریب کرد دور از ذهن است.
به این نکته اشاره باید کرد که عملکرد اهالی سینما و اینکه چه کسانی وارد حوزه تهیهکنندگی میشوند بر هیچ رسانهای پوشیده نیست. بهمحض اینکه آقازادهای وارد حیطه تهیه و تولید میشود حضورش در رسانهها منعکس میشود.
ببینید! تفاوت اساسی و ماهوی که صنعت تولید و نمایش با سایر بخشهای اقتصادی دارد اینکه هر اتفاقی که در این عرصه از مرحله فکر و اندیشه گرفته تا به عرصه نمایش بیفتد آخرین وضعیت آن توسط رسانههای جمعی مدام مورد رصد قرار میگیرد. رسانههایی اعم از سایتهای تخصصی سینمایی و غیره دایم مراحل تولید محتوا را رصد میکنند؛ اینکه چه فیلمی توسط چه کسی تولید و به نمایش میرسد کاملا مشهود است. حتی فروش روزانه فیلمها دایما اطلاعرسانی میشود و زیر ذرهبین قرار دارد. تعداد فعالانی هم که در این حوزه کار میکنند از حیث شفافیت کاملا روشن است
البته تفاوتهای زیادی بین حوزه نمایش خانگی و سینما میتوانیم قایل شویم.
دقیقا. در عرصه نمایش خانگی به دلیل تفاوت خرید بین نسخه فیلمهای نمایش خانگی با قیمت بلیت فیلمهای روی پرده طبیعتا اقشار مختلف جامعه ترجیح میدهند منتظر بمانند و وقتی فیلم وارد حوزه نمایش خانگی شد نگاه کنند. متاسفانه به دلیل بسیاری از سیاستها، در کشور ما برخلاف سایر دنیا بین نمایش فیلم روی پرده سینما با ورود آن به شبکه نمایش خانگی فاصله زیادی وجود ندارد و این فاصله کوتاه است که اگر میخواهیم برافزایش مخاطبین سینما افزوده شود باید این فاصله را بیشتر کنیم. همچنین بخش نمایش خانگی از مزیت دیگری هم برخوردار است که متاسفانه سینما از آن محروم است و آن اینکه فیلمهای نمایش خانگی در یک دیویدی بهراحتی میتوانند از ١٠ تا ٢٠ دقیقه آگهی و تبلیغ پخش کنند اما در سالنهای سینما این امکان وجود ندارد قبل از شروع سانس تنها یک یا دو آگهی بتوان پخش کرد و سینما از این حیث محروم است؛ بنابراین امیدوارم رسانههای جمعی همانطور که در عرصه خودرو، موبایل و سایر جنبههای اقتصادی کشور ورود پیدا میکنند نورافکن بیندازند و وضعیت اقتصادی این حوزه را هم موردبررسی قرار دهند و ببینند که آیا میشود پولشویی کرد یا خیر؟ قطع و یقین بدانید آن میزان که در حوزه سینما شفافیت نسبی وجود دارد اگر در هرکدام از حوزههای اقتصادی دیگر هم وجود داشت ما دچار چنین وضعیت اسفبار اقتصادی که الان هستیم قطعا نبودیم. به گمانم در این حوزه به دستاورد وسیعی نخواهند رسید. چون سینما دامنه وسیعی ندارد.
اما جناب محمدی نمیتوانیم کتمان کنیم که در پس پرده سینمای ایران منابع ناسالم ورود پیدا نمیکند.
صحبت من هممعنایش این نیست که در پس و پشت پرده سینما ما شاهد رفتارهای غیرحرفهای نیستیم. آقازادهای علاقهمند به سینما چه به لحاظ وضع اقتصادی مطلوبی که دارد و چه از جنبه شهرتطلبی سرمایهای از منبع سالم یا ناسالم وارد سینما میکند و یک یا چند فیلم برای سینما میسازد.
در بخشی از بیانیه کانون کارگردانان به افزایش قیمتها و تعطیلی پروژههای سینمایی اشاره میشود.
ببینید در این وضعیت متلاطم عجیبوغریب و در این بازار متلاطم آن چیزی که کانون کارگردانان بحق به آن اشاره دارد اینکه دامنه و عرصه گردش مالی سینما نسبت به سایر حوزهها بسیار کوچک است و قیمت محصول تمامشده در سینما و نمایش خانگی در مقایسه با سایر کشورها همسایه بهمراتب پایینتر است. تولید اثر نمایشی در ایران از مزیت نسبی اقتصادی بهرهمنداست که بهاندازه بازار مصرف با یک ریسک معقول وارد در این حوزه همراه است و احتمال اینکه موفق بشود یا شکست بخورد وجود دارد. اگر هزینه تولید فیلم را در ایران ٢ میلیارد تومان در نظر بگیریم باکمی بالا و پایین با توجه به بازار نمایش و حوزه نمایش خانگی اگر محاسبات دقیق صورت بگیرد و فیلم در زمان مناسبی اکران شود امکان بازگشت سرمایه وجود دارد آنچه بحق کانون کارگردانان را نگران میکند قیمت تمامشده تولید است که به حدی افزایش پیدا کند که درجه ریسکپذیری تولید را به مقدار زیادی با افزایش روبهرو کند. پولهای ناسالم و افراد غیرمتخصص یا حضور آدمهایی که با امیال و اغراض وارد حوزه سینما میشوند و این باعث میشود قیمت تمامشده فیلم به مرز ٤ میلیارد تومان برسد این مساله ریسک تولید را تا ٦٠ و ٧٠ درصد با افزایش همراه میکند. این باعث میشود دیگر تولیدکنندگان ریسک نکرده و ساخت فیلم را نپذیرند. روشنتر عرض کنم بخشی از افزایش هزینهها در تولید مربوط به تورم عمومی کشور است که برای آن نه کاری از دست صنف برمیآید نه از دست خانه سینما و نه از دست ارشاد، تورم بالای مربوط به بیکفایتی مدیران اقتصادی دولتها است که بهکل جامعه تحمیل میشود و طبعا سینما هم لطمه آن را میبیند اما بخشی دیگر افزایش هزینه تولید مربوط به داخل سینما است.
نکته مهم اینکه کانون کارگردانان در بیانیه اخیر خود به افزایش نجومی دستمزدهای بعضی بازیگران اشاره دارد که بهواسطه حضور در سریالهای شبکه نمایش خانگی از صاحبان آثار طلب میکنند. شما چه تحلیلی در این خصوص دارید؟
نکتهای که کانون کارگردانان نسبت به آن هشدار داده سطح و عدم توازن دستمزدهاست و رقابتی است که بین فیلمهای نمایش خانگی و سینما به وجود آمده. اولا به دلیل اینکه سینما زیر ذرهبین جریانات مختلف قرار دارد و بیشتر از نمایش خانگی رصد میشود گروههای فشار و افراطی با طرز تفکرات خاص برای عرضاندام فکری یا تسویهحساب شخصی روی آثار سینمایی دقت نظر و اعمال فشار زیادی میکنند. این اعمال فشار به وزارت ارشاد و به طور ناخودآگاه یا خودآگاه در رفتار مدیران سینمایی تجلی پیدا میکند درحالی که حوزه نمایش خانگی نزد جریانات فکری جدی گرفته نمیشود و این حوزه را کمتر زیرنظر دارند. همچنین دوستانی که در حوزه نمایش خانگی کار میکنند ازنظر تعداد بازیگر به افراد بیشتری نیاز دارند چون بازیگر از عناصر شاخص در رغبت مردم به سینما آمدن یا خرید دیویدی است. تهیهکنندگان سریالهای نمایش خانگی با دستمزدهای بالا آنها را به خدمت میگیرد؛ به همین جهت با افزایش قیمت مواجه شده، رقابت شایستهای هم بین بازیگران شکل نمیگیرد. ازآنجاکه تولید فیلم در سینما به نسبت بازیگران و نیروی انسانیای که داریم کم است و از طرفی شرایط ورود بازیگر به سینمای ایران دشوار است و علاقهمند شدن مخاطب به بازیگران جدیدی که وارد سینما میشوند پروسه طولانی است این بازیگران محترم بعضا رقمهای غیرمنطقی به اقتصاد سینما تحمیل میکنند.
شما به عنوان تهیهکننده با پرداخت چنین مبالغی موافقید؟
راهکار روشن من این است که بههیچوجه با محدود کردن دستمزدها به شکل دستوری و فرمایشی موافق نیستم. آزمون این قضیه را هم به طور روشن در سالیان قبل در مورد بسیاری از قضایا پس دادهایم. خصوصا اگر بخواهد در این قضیه دولت هم وارد شود که دیگر تکلیف روشن است محدودیتها به فساد منجر میشود.
دقیقتر توضیح میدهید؟
محدود کردن دستمزدها باعث میشود قراردادهای زیرمیزی شکل میگیرد یا حتی اگر صنف ورود پیدا کند ولو توافق جمعی منجر به رفتار زیرمیزی میشود. در حوزههای مختلف هم شاهد هستیم هرجا دولت به شکل دستوری واردشده حتی در کنترل ارز نتیجه عکس حاصلشده و فساد به بار آمده. موردی هم اگر بخواهیم بگوییم چه خانه سینما و چه صنف هرگاه نسبت به پروژهای حساس شده و خواسته که قراردادها را ببیند هر آن چیزی که منتشرشده صوری بوده اما آنچه واقعی شده چیز دیگری بوده. انگار که بخواهیم صورتمساله را پاککنیم و فساد موجود روی زمین را زیرزمین پنهان کنیم.
دیدگاه شما چیست؟
در حوزه دستمزدها دیدگاه روشنم این است که اگر در این حوزه طلب دستمزدها منجر به افزایش قیمت تولیدشده درصدی از این رقم بهصورت نقد و مابقی را بهصورت مشارکت در تولید به بازیگران و نویسنده و عواملی که میخواهند شریک شوند، تعلق گیرد و این باعث میشود بازیگر از اینکه چند کار را با هم قبول کرده و رقم درشتی به دست آورده و آن را تبدیل به داراییهای دیگر کند، دست بکشد.
بازیگر وقتی در ساخت فیلم سهیم شود در سرنوشت اقتصادی آن هم شریک میشود.
همینطور است. بازیگر وقتی در ساخت فیلم سهیم شود در سرنوشت اقتصادی آنهم دخیل است و تلاش میکند کار خود را درست و به بهترین شکل ارایه دهد و بدون در نظر گرفتن روابط حرفهای حاکم در کار، به تولید آن اثر کمک کند و هم اینکه آن اثر در عرصه نمایشی موفقیت تضمینشده داشته باشد. وقتی چند بازیگر فیلم، کارگردان و نویسنده درصدی در تولید فیلم مشارکت داشته باشند بخشی از دستمزد آنها درگرو موفقیت آن نقیصه و ضعف موجود در فیلم است که این ضعف یعنی بخش تبلیغات و این بخش با حضور بازیگران تحت تاثیر قرارگرفته و باعث میشود بازیگران و دیگر عوامل، تمامقد پشت فیلم بایستند.
صحبت شما هم کاملا منطقی است اما در سینمای پرقدرت هالیوود هم پرداخت این نوع دستمزدها رایج است.
بله و همه فکر میکنند هالیوود به بازیگرانش بیست میلیون دلار دستمزد میدهد اما این با واقعیت کاملا مغایرت دارد. جدای از مالیات که از حقوق بازیگران کسر میشود، دستمزد مدیر آژانس و وکلای مربوطهاش هم از این رقم کسر میشود و رقم انتهایی واقعی ٣ تا ٥ میلیون دلار بیشتر نیست. اما بقیه درآمد آنها درگرو مشارکت در فیلم است که حاصل میشود. به همین جهت اگر بتوانیم در یک توافق جمعی که یک سرش به تهیهکنندگان و پخشکنندهها و بازیگران و سر دیگرش به خانه سینما (و با نظارت ارشاد نه دخالت) به این قرارداد برسیم که دستمزد بازیگران بدون محدودیت و با سهیم کردن آنها در سود مشارکت باشد به این صورت که ٥٠ درصد بهصورت توافقی و با رضایت طرفین و ٥٠ درصد دیگر جزو سرمایهگذاری درون فیلم باشد این خودبهخود باعث کاهش قیمت تمامشده میشود و صندوق ذخیرهای هم برای بازیگر خواهد داشت. چون میدانیم که عمر یک فیلم محدود به نمایش و اکران آن نمیشود فیلم در طول سالیان عواید دیگری هم میتواند داشته باشد هرچقدر هم که کم باشد.
برگردیم به اول بحث. شما به عنوان تهیهکننده در مورد ورود پولهای کثیف به سینما چه راهکاری ارایه میدهید؟
در بحث پولشویی در سینما به گمانم این دوستان تهیهکننده هستند که باید به این قضیه ورود پیدا کنند و این مساله کار صنف و وزارت ارشاد نیست. کار قوه قضاییه است. اینکه ما بخواهیم مشکل سینما را محدود به این قضیه کنیم این ساده کردن صورتمساله است. اگر مواردی قابلشناسایی است یا اگر دوستان آگاه به پولهای کثیفی هستند که به سینما وارد میشود وظیفه اخلاقی و حرفهای ایجاب میکند این اطلاعات را در اختیار دستگاههای نظارتی قرار دهند تا موارد را با دقت نظارت کنند. دنبال فضای شایعه بودن و انتشار اخبار مجهول که به خبر زرد منتج میشود برای سینمای ایران حکم سم دارد. اگر ما بخواهیم رصد کنیم که تولید فیلمهای سینمایی پولهایش از کجا میآید این فضای ناامن اقتصادی در سینما به وجود میآورد اگر دوستان با استدلال و با منابع سخن میگویند که قطعا و یقینا باید اعلام کنند.
به نظر میرسد خود تهیهکنندگان هستند که از چنین همکاریهایی پرهیز داشته باشند.
من توصیه میکنم تهیهکنندگان محترم به تولید فیلمهایی ازایندست پاسخ منفی بدهند و پولهایی که با نیات دیگر وارد سینما میشوند وظیفه حرفهای حکم میکند که با آن برخورد شود تا مشخص شود منابع این پولها از کجاست؛ اما آنچه مسلم است اینکه نباید فضای سینما را به تهمت و شایعه و افترا آلوده کنیم بعد معلوم شود که خبری نبوده. ضمن اینکه همانطور که اشاره کردم حوزه اقتصاد سینما آنقدر ضعیف است که برای کسانی که با پولهای کثیف و با اهدافی میخواهند وارد شوند بهشدت کوچک است و حوزه جذابی هم نیست. اینهمه حوزههای جذاب اقتصادی که یکشبه چند هزار میلیارد تومان میتوان در آن کاسب شد. آنهایی که بلد باشند سراغ آن کارها میروند آنهایی که رانت و دلار دارند آیا علاقهمندند با اینهمه سروصدایی که سینما دارد به آن وارد شوند؟ آیا آنها میخواهند خودشان را از تاریکی مطلق به روشنایی و آفتابی سوزان برسانند؟ بهشخصه که بعید میدانم. من باور ندارم. تاکید میکنم اقتصاد سینمای ایران آنقدر ضعیف است که توصیه میکنم دوستان سعی کنند این اقتصاد را قوی کنند؛ و اگر این اقتصاد سینما قوت پیدا کند از حیث تولیدات سینمایی متنوع و فضای سالنسازی افزایش پیدا کند نفعش متوجه همه اهالی سینما میشود.
اشاره کردید به بیانیههایی که صادر میشود و جو حاکم بر سینما را مسموم میکند.
به لحاظ آسیبشناسی هم که به این موضوع نگاه کنیم بهشخصه با دادن هرگونه بیانیه مخالفم. بیانیه اگر در قالب هشدار باشد هیچ اشکال ندارد اما بیانیه بدهیم برای بیانیه؛ این به نظر من دردی را دوا نخواهد کرد. قطعا هر بیانیهای اظهارنظر دلسوزانه میتواند باشد بهشرط آنکه با راهحل همراه باشد. به بیان واضح اگر بیانیه برای رفعتکلیف باشد و منجر به عمل صنفی نشود یا راهکاری از درون آن بیرون نیاید بهجز ایجاد یک تنش مقطعی خاصیتی ندارد؛ به عنوان هشدار و تذکر این بیانیه خوب است به خصوص اگر هوشمندانه نگارش شده باشد. اعتراض بنده به بیانیه کانون کارگردانان این است که به خصوص در این مقطع زمانی خاص آیا گروههایی را که به دنبال اعمال فشار به سینما هستند، تحریک نمیکند که حالا بیایند در سینما به اسم اینکه به دنبال خاوریها و جزایریها و امثالهم میگردیم، فشار بیشتری به اصل سینمای ایران وارد کنند. سینما در وضع فعلی بهاندازه کافی در حوزه اتهام هست حالا ما با دست خودمان بیاییم یک کیفرخواست جدید برای سینما صادر کنیم.