روایت تنها عکاس ایرانی حاضر در نوفل لوشاتو از بازگشت امام به ایران

خبرنگاران خارجی اضطراب داشتند چرا که امکان هدف گیری هواپیما وجود داشت، ایرانی ها صلوات می فرستادند اما شهید عراقی از آنها خواست تا آرامش محیط را حفظ کنند و...

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: رسول صدر عاملی تنها عکاسی که از ایران در نوفل لوشاتو حضور داشت، از بازگشت امام به ایران اینگونه روایت می کند: قرار بود امام و ما با پرواز "ایران ایر" و کادر پروازی ایرانی برگردیم که استقرار تانک‌ها در باند فرودگاه مهرآباد مانع شد و پرواز منتفی شد. بنابراین هواپیمایی از ایران نیامد.

اما چند روز بعد، تظاهرات و حضور میلیونی مردم در خیابان‌های تهران باعث شد که دولت بختیار موافقت کند که برای بازگشت امام به ایران و تهران مانع ایجاد نکند و اجازه فرود هواپیما در باند فرودگاه را بدهد که هواپیمای امام به تهران بیاید و بدین ترتیب ثبت‌نام برای مسافران آن پرواز معروف به انقلاب آغاز شد.

در آن پرواز تعدادی از نزدیکان امام و حدود 40 تا 50 نفر ایرانی بودند و بقیه مسافران را خبرنگاران از سراسر دنیا و با ملیت‌های مختلف تشکیل می‌دادند که به نظرم این موضوع از تیزهوشی امام بود چون در این شرایط کسی کمتر جرات می‌کرد به این هواپیما شلیک کند. البته به دستور امام، زن‌ها و کودکان نباید در این پرواز حضور داشته باشند چون سرنوشت آن نامعلوم بود.

این شرکت اعلام کرده بود هیچ کدام از خلبانان خود را مجبور به این سفر نمی‌کند، بنابراین کادر پروازی این سفر باید خود داوطلب این پرواز می‌شدند. پرسنلی از هواپیمایی فرانسه برای حضور در این پرواز داوطلب شدند و خود شرکت بهترین‌ها را انتخاب کرد.

ما ساعت 8 تا 9 شب پس از آخرین نماز مغرب و عشای امام در نوفل لوشاتو به سمت فرودگاه پاریس حرکت کردیم و در طول 40 کیلومتر نوفل‌لوشاتو تا پاریس مأموران گارد از ماشین ایشان مراقبت می‌کردند. ایشان در فرودگاه پاریس سخنرانی کردند و از ملت فرانسه تشکر کردند. همه سوار هواپیما شدیم و هواپیما یک و نیم بامداد از پاریس پرواز کرد. یادم هست به دلیل نامعلوم بودن پرواز، همه ما هزینه بلیت رفت و برگشت را پرداخته بودیم.

خبرنگاران خارجی اضطراب داشتند، چون امکان هدف‌گیری این هواپیما بود. یادم هست مهمانداران زن فرانسوی هواپیما به احترام حضور امام در پرواز، داوطلبانه روسری بر سر گذاشته بودند. ایرانی‌ها صلوات می‌فرستادند و حاج مهدی عراقی از مردم می‌خواست بگذارند فضا آرام باشد.

من لحظه به لحظه پرواز را می‌نوشتم. امام از همان ابتدای پرواز به طبقه دوم رفتند و بدون هیچ اضطرابی خوابیدند، البته خبرنگاران امکان حضور در آن طبقه را نداشتند. می‌دانم ایشان برای اذان صبح بیدار شدند و اولین طلیعه نور آفتاب که به داخل تابید، هواپیما وارد آسمان ایران شد.

بالاخره با رانت ایرانی بودنم تنها خبرنگاری بودم که خودم را به جلو رساندم و عکس معروف (چهره امام کنار پنجره هواپیما) را گرفتم.

 

 

دیدگاه تان را بنویسید