دو ترکش بودند که باید مأموریتی را به اتمام می رساندند، یکی بر سر علیرضا اصابت کرد و آن دیگری پهلوی راستش را شکافت و دقایقی بعد، شهادت علیرضا، امضایی بود بر پایان مأموریت آن دو.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: بمباران دشمن بی امان ادامه داشت. علیرضا[1] و راننده اش برای انجام کارهایشان راهی می شوند. راننده مجروح می شود و دیگر قادر به ادامه نیست. علیرضا جانشینش می شود و فرمان ماشین را اداره می کند. ترکش ها از هر سو آنها را نشانه می روند و در این میان دو ترکش مأموریت یافته اند تا آرزوی علیرضا را تحقق بخشند، یکی بر سر و دیگری بر پهلوی راست علیرضا می نشیند. لحظاتی می گذرد که ندای ارجعی الی ربک[2] علیرضا سوی آسمان می رود.
قطره هایی از خون علیرضا بر نامه ای که بانویش[3] برای اطمینان خاطر او نوشته بود،[4] می نشیند و امروز آن نامه برای بانو به یادگار مانده است که هر چند صباحی آن را برداشته و با باز کردنش خاطرات خوب با علیرضا بودن را مرور می کند.[5]
- شهید علیرضا نوری، قائم مقام لشکر 27 حضرت رسول (ص) که در نهم بهمن ماه سال 65 در منطقه عملیاتی جنوب شلمچه در حال فرماندهی و هدایت نیروها بر اثر اصابت ترکش به ناحیه سر و سینه به شهادت رسید.
- آیه 28 سوره فجر.
- بانو طوبی (منیژه) عرب پوریان، همسر شهید.
- برای اینکه شهید نوری با آرامش خاطر به سمت شهادت برود و از خانواده خیالش راحت باشد، همسرش نامه ای به او می نویسد و این مسأله را توضیح می دهد.
- برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.