حضرت زینب (س) چگونه از دنیا رفتند؟
در مورد تاریخ وفات نیز روایت ها متفاوت است اما مشهور آن است که آن حضرت در نیمه رجب سال 62 هجری وفات یافته اند که این زمان حدود یک سال و نیم بعد از واقعه عاشوراست.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: در اینکه حضرت زینب سلام الله علیها چگونه از دنیا رفتند اختلاف نظر وجود دارد همان گونه که در تاریخ آن نیز اختلاف هست.
در کتاب منتخب التواریخ آمده که آن حضرت مریض شده و به طور طبیعی از دنیا رفته اند و این احتمال بعید هم به نظر نمی رسد چرا که در واقعه عاشورا بیشترین مصیبت به ایشان وارد شد نه تنها برادران و محرمان خود را از دست دادند که وظیفه نگهداری از زنان و کودکان و مهمتر از همه وظیفه پاسداری از امام زمانشان حضرت سجاد علیه السلام ـ که در آن مقطع دچار بیماری شده بودند ـ نیز بر عهده حضرت بود. و از همه اینها که بگذریم رسالت پیام رسانی واقعه عاشورا را نیز بر عهده داشتند و همه این مصیبت ها در کنار مصیبت از دست دادن عزیزترین فرد زندگیشان حضرت اباعبدالله (ع) که در تاریخ نقل است که حضرت زینب(س) هیچ گاه از برادر جدا نشدند مزید بر علت است و می تواند باعث بیماری بی بی شده و ایشان مدت زمان کوتاهی بعد از واقعه سال 61 هجری از دنیا رفته باشند.
اما قول دیگری نیز در کتاب زینب الکبری من المهد الی اللحد وجود دارد و آن اینکه زینب کبری سلام الله علیها به دست مزدوران حکومت اموی به شهادت رسیده باشد که آن هم نمی تواند دور از ذهن باشد چرا که ایشان نیز مانند امام سجاد علیه السلام همه وقایع کربلا را با چشم دیده و همواره درصدد برملا کردن ظلم و جور حکومت بر خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بودند و تحمل این مساله برای امویان و به ویژه یزید سخت می نمود و ممکن است چنین باشد اما به صورت پنهانی و دور از چشم دیگران که سندی از خود بر جای نگذارند.
در مورد تاریخ وفات نیز روایت ها متفاوت است اما مشهور آن است که آن حضرت در نیمه رجب سال 62 هجری وفات یافته اند که این زمان حدود یک سال و نیم بعد از واقعه عاشوراست.
همان طور که درباره وفات آن بانو و شیوه آن اختلاف نظر وجود دارد درباره ولادت شان نیز اینگونه است. اما آنچه مشهور است آنکه ایشان در پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری در شهر مدینه به دنیا آمده و نامشان را زینب نهادند و کنیه شان نیز ام الحسن و ام الکلثوم است و القابی نیز مانند صدیقه الصغری، عصمه الصغری، ناموس الکبری، عالمه معلمه و ... ذکر شده است.
شمه ای از زندگی آن بانوی بزرگوار
حضرت زینب کبری (س) فرزند سوم حضرت امیر (س) و صدیقه طاهره (س) است و از ازدواج او با عبدالله بن جعفر نیز سه فرزند پسر و یک دختر به دنیا آمد.
بانوی بزرگوار اسلام در هوش و ذکاوت بی نظیر بود و حضرت سجاد علیه السلام در مورد ایشان لقب عالمه غیر معلمه را به کار برده اند و ابوالفرج اصفهانی در مقاتل آورده که ابن عباس خطبه صدیقه طاهره (س) را از زبان حضرت زینب (س) نقل کرده است و این نشان از هوش و ذکاوت ایشان دارد چرا که او در آن مقطع تنها کودکی بیش نبوده و با یک بار شنیدن، آن را حفظ شده است.
علاقه ویژه به امام حسین (ع)
در کتاب الخصایص الزینبیه آمده که به هنگام شیرخواری بانو هر گاه که امام حسین (ع) از او دور می شد، گریه سر می داد و به هنگام بازگشت برادر، لبخند به چهره اش باز می گشت و همین رویه ادامه پیدا کرد و خواهر هیچ گاه از برادر جدا نشد تا به هنگام ازدواج که ایشان شرط ازدواج خود را همراهی با برادر قید کرد و آن هنگام که امام علیه السلام خود را برای رفتن به سمت کربلا آماده می کرد و ابن عباس خواست که لااقل زن و بچه را با خود نبرد، حضرت زینب (س) سر از کجاوه بیرون کرد و گفت: من و جدایی از حسین، هرگز.
شجاعت بانو
حضرت زینب کبری (س) که در مکتب پدر و برادران شجاع خود رشد و نمو کرده بود مانند آنان شجاع و بی باک بود چنانکه شیخ شوشتری می گوید: اگر امام حسین (ع) در کربلا یک میدان برای نبرد داشت، حضرت زینب(س) دو میدان داشت یکی مجلس ابن زیاد و دیگری مجلس یزید.
کلام نافذ و دشمن شکن حضرت زینب (س) در بارگاه عبیدالله بن زیاد آن هنگام که گفت کار خدا را با خاندانت چگونه دیدی؟! و پاسخ شنید که ما رایت الا جمیلا (جز زیبایی چیزی ندیدم) ناشی از فهم بالا و شجاعت بی نظیر ایشان بود.
یا آن هنگام که ابن زیاد قصد کشتن امام علی بن الحسین (ع) را کرد حضرت با شجاعت بسیار از برادرزاده خود دفاع کردند و گفتند: اگر می خواهی او را بکشی مرا هم بکش. و ابن زیاد از این عمل منصرف شد.
مجلس شام نیز نمونه دیگری از شجاعت بی بی است چرا که جلسه ای را که یزید برای بالا بردن جایگاه خود ترتیب داده بود، با سخنرانی حضرت زینب (س) در هم ریخت و یزید را مجبور کرد تا کاروان اسرای کربلا را با احترام به سوی مدینه راهی کند.
در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند تا جایی که حاکم مدینه دیگر تاب نیاورد و تصمیم به تبعید بانو گرفت و به همین دلیل است که در محل دفن ایشان اختلاف نظر وجود دارد عده ای مانند صاحب اعیان الشیعه آن را بقیع در کنار مزار عبدالله بن جعفر ( همسر ایشان) می داند و می گوید: ما دلیلی نداریم که حضرت زینب کبری ـ سلامالله علیها ـ بعد از اینکه از شام به مدینه بازگشتند، دوباره از مدینه خارج شده باشند بنابراین لازم می آید که ایشان در مدینه دفن شده باشند، جمعی دیگر مانند شیخ بهایی و پیروانش اعتقاد دارند که ایشان در راویه، محلی نرسیده به دمشق دفن هستند و روایت ضعیفی نیز که در کتاب اخبار الزینبات آمده، مبنی بر مصر است.
دمتون گرم که کپی پیست نکردید و با منبع ذکر کرذید