روزنامه ها نوشتند: «بزرگ ترین شکارچی تانک به شهادت رسید.» و اینگونه بود که خبر شهادت محمدعلی، به گوش همه رسید.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: محمد علی[1] به شهادت رسیده بود و قرار بود خبر به خانواده برسد. زن و فرزند در تهران و مادر در بجنورد و همه دوستان دوران کودکی و درس و بحث نیز بجنورد و اطراف آن بودند. همان ساعت های اولیه، خانواده را خبر کردند تا اینکه روزنامه ها نوشتند: «بزرگ ترین شکارچی تانک به شهادت رسید» و دهان به دهان خبر میان مردمان بجنورد و اطراف پیچید، آخر، مردانگی محمدعلی همه را شیفته او کرده و حالا این غم برای همه سنگین بود.
مادر که می گویند عزیزترین فرزندش را از دست داده بود، از همسرش خواست تا اجازه دهد محمدعلی را در زادگاهش به خاک سپارند تا او بتواند دل تنگی های مادرانه اش را بر سر مزار او التیام دهد.
مادر می گفت اگر هر هفته نتوانم سر مزارش روم، دیوانه خواهم شد و همسر به احترام او، پا روی دلش گذاشت و به خواسته مادر جواب مثبت داد تا دردی بر دردهایش نیفزاید.
با همه درد و رنجی که بر دلش بود و او مانده بود و دو فرزندی که هنوز یکی از آنها پا به این زمین خاکی نگذاشته بود اما هر بار که نگاهش به صورت گداخته مادر محمد علی می افتاد، همه دردهای خود را فراموش می کرد.
مادری که با زحمت بسیار او را پرورده بود تا شاید روزهای پیری عصای دستش باشد اما حالا با رفتن او کارش شده بود هر هفته سر مزار محمدعلی رفتن.[2] [3]
1.کماندوی شهید محمدعلی صفا که در تاریخ چهارم آبان ماه 59 بر اثر انفجار خمپاره به شهادت رسید.
2.این مادر بزرگوار تا سال 79 که در قید حیات بود، برنامه هفتگی اش این بود که شب های جمعه بر سر مزار محمدعلی حاضر شده و با او درددل کند.
3.برگرفته از خاطرات عادله خوش سیرت، همسر شهید.