جماران؛
استاد دانشگاه رازی: تعداد شرکت های دانش بنیان 13 هزار درصد رشد داشته است/ آیا در تولید یا بهره وری رشد داشته ایم؟ رفاه مردم بهبود پیدا کرده است؟ اگر این اتفاقات رخ نداده، پس چرا تعداد این شرکت ها رشد پیدا کرده اند؟
« در ابتدای دهه 1390 تعداد شرکت های دانش بنیان کشورمان حدود 50 مورد بوده است اما الان حدود 6500 شرکت دانش بنیان داریم اما آیا این افزایش تعداد شرکت های دانش بنیان توانسته است تاثیر قابل توجهی بر افزایش صادرات ایران بگذارد؟ 13 هزار درصد نرخ رشد شرکت ها باید در یک جایی خودش را نشان دهد اما آیا رشدی در تولید یا بهره وری داشته ایم؟ رفاه مردم بهبود پیدا کرده است؟ اگر این اتفاقات رخ نداده، پس چرا این شرکت ها رشد پیدا کرده اند؟ نکند این افزایش ها به کانالی برای گرفتن رانت تبدیل شده اند؟»
گروه اقتصاد و درآمد جی پلاس- زهرا پرچکانی: نشست مجازی با موضوع «اقتصاد دانش بنیان و توسعه ملی» توسط موسسه دین و اقتصاد برگزار شد.
حجت الاسلام والمسلمین محمدباقر نجفی عضو هیات علمی دانشگاه رازی در این نشست در ابتدای سخنان خود گفت: اقتصاد دانش بنیان یک الگویی از تولید است که در آن تمام فعالیت های اقتصادی و اجتماعی بر اساس تولید، توزیع و کاربرد دانش صورت می گیرد. اقتصاد دانش بنیان ظرفیت خلق ارزش افزوده بالا و رشد اقتصادی سریع دارد لذا این الگو برای کشورهایی که با مشکلات فقر و ... دست و پنجه نرم می کنند یک فرصت تاریخی ایجاد کرده است در نتیجه آن کسانی که این فرصت و الزامات آن را پیشبینی کنند می توانند از نتایج آن استفاده کنند.
وی در مقایسه الگوی اقتصاد دانش بنیان با الگوهای پیشین تولید گفت: بشر تا کنون سه نوع الگوی تولید برای تامین معاش خود تجربه کرده است. حدود 50 سال معاش بشر از طریق خوشه چینی و شکار اداره شده، حدود 10 تا 12 هزار سال با الگوی کشاورزی زندگی خود را پیش برده و طی حدود 200 سال هم انقلاب صنعتی نوع اداره کردن زندگی انسان ها را تعیین کرده است. خود انقلاب صنعتی به موج های اول تا سوم تقسیم شده است که از موج سوم تحت تعبیر اقتصاد دانش بنیان یاد می شود. اینکه اقتصاد دانش بنیان یک نظام حیات جمعی است باعث می شود پیچیدگی های خاصی داشته باشد و نمی شود به ظواهر سطحی آن اکتفا کرد کما اینکه در موج های اول و دوم صنعتی ما تصور می کردیم صنعتی شدن به معنای خرید ماشین آلات یا واردکردن کارخانجات است در نتیجه هیچوقت به اهداف انقلاب صنعتی دست پیدا نکردیم لذا مهم ترین و اولین ویژگی اقتصاد دانش بنیان یک نظام زندگی است.
نجفی خاطرنشان کرد: دومین ویژگی اقتصاد دانش بنیان این است که مهم ترین عامل تولید در این الگو دانش و نوآوری است. در الگوی تولید دانش بنیان منظور از اولویت دانایی مقابله با جهل بنیانی نیست بلکه منظور حاکمیت دانایی نسبت به تمام رقبای خود است. سخت ترین گام در راستای حرکت به سمت اقتصاد دانش بنیان این است تغییر شیوه تفکر است. تفکر ما به شیوه هایی باقی مانده از دوره های پیشین عادت دارد. با آن ارزش ها و اصول نمی توانیم از مزایای اقتصاد دانش بنیان بهره مند شویم. امیرالمومنین(ع) می فرمایند دانش عامل حل مشکلات است و هر کس آن را بیابد پیروز می شود و هرکس آن را نیابد شکست می خورد بنابراین دانایی کاملا با مبانی ارزشی ما سازگار است.
این استاد دانشگاه اهمیت یافتن انسان را یکی دیگر از ویژگی های اقتصاد دانش بنیان عنوان کرد و گفت: دانش و نوآوری توسط انسان خلق می شود پس انسان به بالاترین مقام خود می رسد. وقتی انسان اهمیت پیدا می کند آنوقت اموری که روی انگیزه انسان تاثیر می گذارد مانند سرمایه اجتماعی، حق انتخاب و ... نیز اهمیت پیدا می کند. مهم ترین تدابیر و پیش نیاز گام نخست دانش بنیان شدن این است که بپذیریم هر پدیده ای منشا علمی دارد لذا اگر این را نپذیریم تمام دانش های بشری فرو می ریزد و چیزی پابرجا نمی ماند. پیش نیاز دیگری که باید پذیرفته شدن فصل الخطاب بودن دانایی است یعنی همه انسان ها باید تسلیم دانایی باشد پس جایگاه دانشوران در جوامع مختلف نشان می دهد که آن جامعه چقدر به دانایی اهمیت می دهد.
نجفی آموزش را یکی دیگر از پیش نیازهای بنیادی دانایی محوری قلمداد کرد و در ادامه افزود: آموزش مدیران جامعه و تصمیم گیران از اهمیت بیشتری برخوردار است. آموزش فقط این نیست که در دوره ای خاص رخ دهد. سرعت پیشرفت دانش خیلی زیاد شده است و ذخیره دانایی بشر در حال انباشته شدن است. این به معنی آن است که دانش ها به سرعت کهنه می شوند پس ما به آموزش های مادام العمر نیاز داریم.
وی افزود: تعبیر اقتصاد دانش بنیان از سوی اقتصاددانان ارشد اتحادیه اروپا در سال 1394 به کار برده شد. در سال 1995 دو تن از همان اقتصاددان ها مدلی معرفی کردند که مدل مارپیچ سه گانه نام گرفت. این مدل مهم ترین عناصر تاثیرگذاری روی نوآوری های دانش بنیان را شرح می دهد. همکاری سه عنصر دولت، دانشگاه و صنعت در این زمینه پر اهمیت شمرده است. اوج موفقیت ها آنجایی است که این سه عنصر با هم همکاری می کنند. اینجا معلوم می شود که اقتصاد دانش بنیان به معنای خرید چند کارخانه نیست. در گام های بعدی مارپیچ سه گانه به مارپیچ چهارگانه، پنج گانه و n گانه تبدیل شد و گفته شد به وجود جامعه مدنی قدرتمند، رسانه ها، هنر و ... نیز نیاز داریم. پس تحقق الگوی دانش بنیان مشروط به اصلاحات نهادی و رویکردی نظام وار است و فکر نکنیم با نگرش های جزیره ای و چند موسسه لوکس تحقیقاتی می توانیم به دانش بنیانی برسیم.
نجفی خاطر نشان کرد: برداشت های رایج در ایران از اقتصاد دانش بنیان سطحی است. یکی از شاخص های غلط، برداشت سطحی تعداد شرکت های دانش بنیان است. فکر می کنند تعداد این شرکت ها نشانه دانش بنیان شدن این کشور است. در ابتدای دهه 1390 تعداد شرکت های دانش بنیان کشورمان حدود 50 مورد بوده است اما الان حدود 6500 شرکت دانش بنیان داریم اما آیا این افزایش تعداد شرکت های دانش بنیان توانسته است تاثیر قابل توجهی بر افزایش صادرات ایران بگذارد؟ 13 هزار درصد نرخ رشد شرکت ها باید در یک جایی خودش را نشان دهد اما آیا رشدی در تولید یا بهره وری داشته ایم؟ رفاه مردم بهبود پیدا کرده است؟ اگر این اتفاقات رخ نداده، پس چرا این شرکت ها رشد پیدا کرده اند؟ نکند این افزایش ها به کانالی برای گرفتن رانت تبدیل شده اند؟ میزان اثر بخشی این شرکت ها به ما نشان می دهد که آیا تعداد این شرکت ها شاخص خوبی برای دانش بنیان شدن کشور ما هستند یا خیر بنابراین اولین گام تحقق اقتصاد دانش بنیان برای ما ضرورت اصلاح درک ما از اقتصاد دانایی محور است.
عضو هیات علمی دانشگاه رازی کرمانشاه در پایان گفت: نقطه شروع مسیر اصلاح درک ما از مفهوم اقتصاد دانش بنیان بازنگری در درک حاکم است. این الگوی اقتصادی می توانست در عرصه خدمات بهداشت و درمان هزاران میلیارد ارزش برای ما کسب کند. از هر 100 هزار نفر جمعیت ایران، سالانه بیش از 5 هزار نفر به خاطر بیماری های قلب و عروقی فوت می کنند. این رقم شبیه آمار آمریکا است. در آمریکا محاسبه کردند که هزینه بیماری های قلبی و عروقی در آن کشور چقدر است. محاسبات آنها نشان می دهد سالیانه 400 میلیارد دلار هزینه های مستقیم و هزینه فرصت های از دست رفته بیمارانی است که به خاطر مشکلات قلبی و عروقی فوت می کنند. هزینه فرصت های از دست رفته برای مثال اینگونه است که برای یک جوان 30 سال زحمت کشیده شده که درس بخواند و به جامعه خدمت کند اما در اثر سکته فوت کرده است. این هزینه ها به طور تقریبی در کشور ما 100 میلیارد دلار است که از درآمد فروش نفت ما در اغلب سال ها خیلی بیشتر است. آیا هیچ روش دانش بنیانی برای مهار این بیماری وجود دارد؟ آیا این آمار مطلوب است؟ این آمار در کشور ژاپن 75 نفر به ازای صد هزار نفر است. در فنلاند با همین مشکل ما مواجه بودند و با صالاح الگوی تغذیه و فعالیت های بدنی این آمار را به 100 نفر به ازای صد هزار نفر رسانده اند لذا الگوی دانش بنیان برای کار نمایشی و آمار دادن نیست و برای حل مشکلات بشر است. در مورد سایر بیماری ها هم همین موضوع صدق می کند. به همین ترتیب در سایر فعالیت های اجتماعی، صنعت، کشاورزی و ... این رویکرد دانش بنیانی موثر خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید