جی پلاس/ به مناسبت سالروز رحلت؛

میرزا محمدحسن آشتیانی؛ عالمی که روشنگری هایش فتوای تحریم تنباکو را در پی داشت

میرزا محمد حسن آشتیانی از علمای شیعه در قرن سیزده و چهارده قمری است که افتخار شاگردی شیخ مرتضی انصاری را در کارنامه علمی و عملی خود به ثبت رسانده است. او مدام آثار سوء فرهنگی و اجتماعی قرارداد واگذاری امتیاز انحصاری توتون و تنباکو را به شرکت انگلیسی یادآور شد تا اینکه فتوای تحریم تنباکو به وسیله میرزای شیرازی صادر شد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی میرزا محمد حسن آشتیانی اختصاص دارد.

 

زندگینامه میرزا محمدحسن آشتیانی

محمدحسن آشتیانی(۱۲۴۸-۱۳۱۹ق) فقیه و عالم شیعه . او در نجف، شاگرد شیخ مرتضی انصاری بود و با وفات استاد، به تهران بازگشت و مرجع احکام شرعی مردم این شهر شد. محمدحسن آشتیانی در مقام رهبری نهضت مقاومت و اعتراض مردم در جریان واگذاری امتیاز انحصاری دخانیات، توتون و تنباکو در داخل و خارج، به یک شرکت انگلیسی توسط ناصرالدین شاه، کوشید علاوه بر گوشزد کردن زیان‌های اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود که نهایتاً این کار منجر به صدور فتوای تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی شد. وی در ۲۸ جمادی‌الاول ۱۳۱۹ق/سپتامبر ۱۹۰۱م، در ۷۱ سالگی، در تهران درگذشت. بحرالفوائد فی شرح الفرائد از آثار اوست.

 

اطلاعات فردی

تاریخ تولد ۱۲۴۸ق

تاریخ وفات ۲۸ جمادی‌الاول ۱۳۱۹ق

محل دفن حرم امام علی (ع)

شهر وفات تهران

خویشاوندان سرشناس مرتضی آشتیانی، میرزا احمد آشتیانی، میرزا هاشم آشتیانی

 

اطلاعات علمی

استادان شیخ انصاری، ملا اسدالله بروجردی، سید محمد شفیع جاپلقی

شاگردان حسین قمی، سید عباس شاهرودی، سید نصرالله اخوی، ابراهیم زنجانی، سید محمد تنکابنی، محمد علی شاه آبادی، میرزا محمد قزوینی فیض قمی

تألیفات بحرالفوائد فی شرح الفوائد، رساله‌هایی در ابواب مختلف فقه، مباحث الالفاظ (تقریر مباحث اصولی شیخ انصاری)

 

فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی

سیاسی رهبری نهضت تنباکو

اجتماعی متصدی موقوفات مدرسه مروی

مدرسه علمیه مروی تهران

 

زندگی‌نامه

میرزامحمّدحسن آشتیانی (۱۲۴۸-۱۳۱۹ق/۱۸۳۲-۱۹۰۱م)، در ۱۲۴۸ق در آشتیان واقع در استان مرکزی زاده شد. سه ساله بود که پدرش از دنیا رفت.[۱]

مادرش او را برای فراگیری قرآن، حساب و ادبیات فارسی به مکتب فرستاد. او در ۱۲۶۱ق در حالی که نوجوانی ۱۳ ساله بود، عازم بروجرد شد.[۲] ۴ سال نزد ملا اسدالله بروجردی، ادبیات و فقه و اصول را یاد گرفت و به تدریس آنها پرداخت و در همان سنین نوجوانی، به تدریس مطوّل پرداخت. به موازات تحصیل نزد ملا اسدالله بروجردی و تدریس در مدرسه علمیه این شهر، حدود ۱۸ ماه نزد سید شفیع جاپلقی شاگردی کرد.[۳]

 

در سال ۱۲۶۵ق برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد. در آنجا از درس اساتید حوزه نجف خصوصا شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد. چون سنش کم بود، پشت پرده می‌نشست تا آنکه در یکی از روزها بر اثر اظهار نظری که در درس می‌کند، شیخ به استعداد فوق العاده او پی می‌برد و وی را به حضور فرا می‌خواند. وی به زودی چنان در تحصیل پیش رفت که از خاصّان درس شیخ مرتضی انصاری (۱۲۱۴-۱۲۸۱ق/۱۷۹۹-۱۸۶۴م) به شمار آمد و به خاطر حُسن تقریر و لطف تعبیری که داشت، درس استاد را برای دیگران تقریر می‌کرد و به لسان الشیخ شهرت یافت و تقریرات استاد را می‌نوشت.

 

آشتیانی پس از وفات شیخ، به تهران آمد (۱۲۸۲ق/۱۸۶۵م). وی نخستین فقیهی بود که تحقیقات و اندیشه‌های تازه شیخ انصاری را به‌ویژه در فنّ اصول، در تهران نشر داد و به همین سبب طالبان علم از هر گوشه به سوی او روی آوردند. در تهران مسئولیت رهبری روحانی به دوش وی افتاد و او بر دیگر فقها برتری یافت.

 

آشتیانی در ۱۳۱۱ق/۱۸۹۳م به سفر حج رفت. به سامرا نیز سفر کرد و میرزای شیرازی و طلاب این شهر از او به گرمی استقبال کردند.

 

تدریس در حوزه علمیه تهران

محمدحسن آشتیانی در سال ۱۲۸۱ق در حالی که به درجه علمی اجتهاد رسیده بود، به ایران بازگشت و ساکن تهران شد.

او در اصول فقه، مباحث تازه و نکته‌های پژوهشی عمیقی را مطرح کرد. طلاب به محضرش شتافتند تا از پرتو دانش او استفاده کنند. رفته رفته وی بر سایر عالمان تهران پیشی گرفت و مورد توجه طبقات گوناگون جامعه واقع شد.[۴] وی ضمن تشکیل حوزه علمیه در تهران و پرداختن به تدریس معارف فقهی، از شرایط اجتماعی نیز غافل نبود و به مسائل جامعه توجه داشت و در حد امکانات و مقدورات، در جهت رفع مشکلات و معضلات مردم می‌کوشید. به همین دلیل، او جایگاه رفیعی در میان اهالی تهران و سایر نقاط ایران پیدا کرد.[۵]

 

علاوه بر دقت و موشکافی که در بحث‌های اجتهادی داشت، دارای ذوق خاص و بیانی گیرا بود و این ویژگی بر شهرت و برتری علمی او افزود.[۶] از هنگام ورود به ایران تا زمان رحلتش، مرجع احکام شرعی بود[۷] و در چند سال آخر عمر، متولی و متصدی تمام اوقافی که تولیت آنها با اعلم علمای تهران بود، نظیر موقوفات مدرسه مروی شد.[۸]

 

محمدحسن آشتیانی در مقام رهبری نهضت مقاومت و اعتراض مردم در جریان واگذاری امتیاز انحصاری دخانیات، توتون و تنباکو در داخل و خارج به یک شرکت انگلیسی توسط ناصرالدین شاه قاجار در سفر سوم خود به اروپا، در سال ۱۳۰۶ق،[۹] کوشید علاوه بر گوشزد کردن زیان‌های اقتصادی این قرارداد، آثار سوء فرهنگی و اجتماعی آن را به مردم یادآور شود. این کار منجر به صدور فتوای تحریم تنباکو از سوی میرزای شیرازی شد.

 

این واقعه به این صورت بود که وقتی در رجب ۱۳۰۷ق/فوریه ۱۸۹۰م ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۴۷-۱۳۱۳ق/۱۸۳۱-۱۸۹۵م) امتیاز انحصار خرید و فروش توتون و تنباکو را به یک شرکت انگلیسی داد، میرزاحسن به همراه علمای معتبر دیگر به مخالفت برخاست. وی با شاه و صدراعظم گفت‌وگو کرد و زیان‌های ناشی از اعطای امتیاز را برشمرد، امّا آنان برای شنیدن چنین سخنانی گوش شنوا نداشتند.

 

پس مخالفت ادامه یافت و کار به صدور حکم تحریم استعمال توتون و تنباکو از طرف میرزای شیرازی کشید (ربیع‌الثانی ۱۳۰۹ق/نوامبر ۱۸۹۱م). آشتیانی حکم میرزا را در میان مردم منتشر کرد و در تشویق آنان به مخالفت با دخالت کافران در کارهای مسلمانان، تلاش فراوان به کار برد.

 

چون کار پایداری بالا گرفت، شاه‌ نامه‌ای به آشتیانی نوشت و به خشونت از او خواست که برای لغو حکم تحریم میرزای شیرازی اقدام کند. آشتیانی در پاسخی که برای شاه فرستاد، به زیرکی به او فهماند که این کار از او ساخته نیست و حکم میرزای شیرازی، تا زمانی که امتیاز به کلی لغو نشود، به قوت خود باقی خواهد ماند؛ و نیز شاه را متوجه کرد که مردم از دخالت بیگانگان در امور کشور، منزجر شده‌اند.

 

ناصرالدین شاه قاجار نخست از درِ ملایمت درآمد، اما کمی بعد به خشونت گرایید و از آشتیانی خواست که میان خروج از تهران و کشیدن علنی قلیان، یکی را برگزیند و او خروج از تهران را برگزید. همه علمای بزرگ تهران خود را آماده کردند تا همراه آشتیانی پایتخت را ترک کنند. مردم آگاه شدند و شوریدند و به کاخ سلطنتی حمله بردند که درنتیجه ۳۰ تن از آنان کشته و زخمی شدند؛ اما توانستند از خروج آشتیانی از شهر جلوگیری کنند. سرانجام ناصرالدین‌شاه تسلیم و امتیاز لغو شد.

 

پس از لغو امتیاز داخلی و خارجی، امین السلطان از میرزای آشتیانی حکم جواز را می‌خواهد که او در جواب می‌گوید: « وضع این حکم از من نیست، تا رفع آن از من و به دست من باشد. منع این حکم از حضرت حجت‌الاسلام (میرزای شیرازی) بوده، رفع این منع نیز موکول به جناب ایشان است ».[۱۰]

 

فرزندان

محمدحسن آشتیانی چهار پسر و یک دختر داشت:

مرتضی آشتیانی (متوفی ۱۳۶۵ق) که در عصر خود از فقها و مدرسان بزرگ حوزه‌ های علمیه بود و در قضیه بانک روس و حوادثی که منتهی به لغو امتیاز آن شد، نقش بسزایی داشت و در جنبش مشروطیت نیز شرکت داشت. وی از جمله علمایی بود که در حرم عبدالعظیم حسنی متحصن شد.

 

مصطفی آشتیانی ملقب به «افتخارالعلماء» (مقـ ۱۳۲۷ق/۱۹۰۹م) متخلص به صهبا که در جنبش مخالفت با موسیو نوز بلژیکی نقش به‌سزایی داشت و در قیام مشروطیت در صف مردم قرار داشت و در تاریخ ۱۳۲۷ق در سن ۴۲ سالگی در منزلش واقع در جوار حرم عبدالعظیم حسنی(س) ترور شد.

 

میرزا هاشم آشتیانی (د ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م) که در دوره‌های سوم تا هشتم مجلس شورای ملی به نمایندگی انتخاب شد و در حدود سال ۱۳۴۰ در سن ۹۰ سالگی از دنیا رفت.

 

میرزا احمد آشتیانی (۱۳۰۰ـ۱۳۵۹ق) متخلص به «واله» از حکما و فقهای متبحر تهران بود که در فنون مختلف جمعا ۶۲ تالیف از او باقی مانده‌ است. وی هنگام وفات، متصدی مدرسه علمیه مروی تهران بود.

 

آقا زاده خانم که نامش فاطمه بود و به همسری عموزاده خود میرزا جعفر، معروف به میرزا کوچک آشتیانی درآمد و میرزا مهدی آشتیانی فرزند اوست.

 

آثار

نوشته‌هایش که به صورت کتاب، رساله و حاشیه بر کتاب‌های دیگران، به یادگار مانده‌ است، عبارتند از:[۱۱]

بحر الفوائد فی‌ شرح‌ الفرائد

از بهترین حواشی بر رسائل شیخ انصاری به شمار می‌ رود. (وی این اثر را هنگامی نوشت که در درس شیخ انصاری شرکت می‌ کرد. بنا به نظر شیخ آقا بزرگ تهرانی، در میان ۴۰ حاشیه که بر «رسائل» شیخ انصاری نگاشته شده‌ است، این اثر از همه آنها پر مایه‌تر، بهتر و مفیدتر است).[۱۲]

رسالة فی الاجزاء

مباحث الالفاظ (تقریر مباحث اصولی شیخ مرتضی انصاری)

رسالة فی قاعدة نفی العسر و الحرج (رساله‌ فی‌ الحرج)

کتاب القضاء و الشهادات (برگرفته از دروس شیخ انصاری)

رسالة فی حکم اوانی الذّهب و الفضّة

ازاحة الشکوک عن حکم اللباس المشکوک

رسالة فی الجمع بین تصدی القرآن و الدعاء

رسالة فی نکاح المریض

کتاب الاجارة (تقریر درس‌های شیخ انصاری)[۱۳]

کتاب‌ الخِلَل‌ فی‌ الفقه (الخلل فی الصلاة) (شرح مبحث خلل از کتاب شرایع الاسلام)

رسالة فی انه اذا سلّمت جماعة یکتفی بجواب واحد بصیغة الجمع ام لا

رساله سؤال و جواب (به فارسی)

کتاب الوقف (تقریر درس‌های شیخ انصاری)

کتاب الخمس

کتاب الزکاة

احیاء الموات و الاجارة

کتاب الرهن

کتاب الغصب

کتاب الصید و الذباحة

 

شاگردان

حسین قمی

سید عباس شاهرودی

سید نصرالله اخوی

ابراهیم، فرزند ابوالفتح زنجانی

سید محمد بن محمد تقی حسینی تنکابنی

محمدعلی شاه‌آبادی

میرزا محمد قزوینی

فیض قمی

فیاض

میرزا مسیح طالقانی

علی اکبر حکمی یزدی

سید ابوالقاسم حسینی

ملا رحمت‌الله کرمانی

سید اسماعیل مرعشی (ملقب به شریف‌الاسلام، در طب، شیمی و علم حروف ماهر بوده‌است)

ملا اسماعیل محلاتی

علی اکبر صدر الفضلاء

علی‌اکبر نهاوندی

ابوالقاسم کبیر قمی

محمد کبیر قمی

محمدعلی حائری قمی

محمدتقی نهاوندی

حسین مازندرانی کولائی

علی‌اکبر مازندرانی

 

ستایش دانشمندان و تراجم‌نگاران

روش علمی، شیوایی سخن و یافته‌ های جدید علمی و تشریح اندیشه‌ های شیخ انصاری توسط او، آوازه‌اش را در سراسر ایران طنین افکن کرد. یکی از شاگردانش می‌گوید: «من گمان می‌ کنم که اگر شیخ مرتضی انصاری زنده می‌بود، تصدیق می‌کرد که بیانی اوفی از بیانش و تقدیری اکمل از تقریرش نمی‌ شود و فضلایی که به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق می‌کنند و دلیل بدین امر، بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه کبیره... ».[۱۴]

 

شاگردش سید محمد تنکابنی می‌گوید: «العلامة افضل علماء المرکز، جناب المستطاب صاحب البیان الحسن و الاخلاق المرضیة المحقق المدقق البارع الحاج میرزا حسن الآشتیانی و من ظن می‌کنم که اگر مرحوم شیخ مرتضی الانصاری زنده می‌بود، تقدیر و تصدیق می‌کرد که بیانی اوفی از بیانش و تقریری اکمل از تقریرش نمی‌شود و فضلایی که به تدریسش حاضر بودند، در این باب تصدیق می‌کنند و دلیل بدین امر بیان اوست مطالب مصنف را در حاشیه کبیره... ».[۱۵]

 

میرزا محمدعلی مدرس تبریزی می‌نویسد: « حاج میرزا محمدحسن آشتیانی تهرانی، عالم محقق و فاضل مدقق از اعیان علماء و مجتهدین ایرانی که به فضل و دیانت و وثاقت معروف و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود و اخیراً به تهران آمده و در حوزه درس او مرجع استفاده بسیاری از اجلاء عصر خود گردید ».[۱۶]

 

درگذشت

وی در ۲۸ جمادی‌الاولی سال ۱۳۱۹ق (سپتامبر ۱۹۰۱م) در سن ۷۱ سالگی در تهران هنگام قرائت زیارت جامعه کبیره وفات یافت. پیکرش را در جوار بارگاه حضرت عبدالعظیم حسنی(س) به امانت سپردند تا پس از مدتی به نجف انتقال دهند. سرانجام پیکر وی در آرامگاه شیخ‌ جعفر شوشتری در نجف دفن شد و پس از او فرزندش شیخ‌ مرتضی آشتیانی که او نیز فقیه بود، مرجعیت روحانی یافت. فرزندش، مرتضی آشتیانی می‌گوید: « پس از ۸ ماه که تصور می‌کردیم بدنش دیگر خشک شده و سبک گشته، از امانتگاه درآوردیم که به عتبات ببریم. مشاهده کردیم بدنش هیچ تغییری نکرده و همان طور که سپرده بودیم، می‌باشد و حتی اینکه ران چپش ورم داشت و در موقع رحلت آن را دیده بودیم، ابداً کم نشده بود. پیکرش را به نجف اشرف بردند و در کنار قبر شیخ جعفر شوشتری دفن کردند ».[۱۷]

 

پانویس

1. نقباء البشر، ج۱، ص۳۸۹؛ اعیان الشیعه، ج۵، ص۲۷.

2. مجله مسجد، ش۴۱، ص۶۷.

3. اعیان الشیعه، ج۵، ص۳۷؛ طبقات اعلام الشیعه، ج۱، ص۳۹۰؛ چهل مقاله، ص۵۹۷.

4. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص۲۶۵.

5. سیمای آشتیان، ص۴۹.

6. ادوار اجتهاد، ص۳۹۹.

7. فرهنگ بزرگان اسلام و ایران، ص۴۹۴.

8. چهل مقاله، ص۶۰.

9. سده تحریم تنباکو، ص۱۵ـ۶۴.

10. مجله حوزه، ش۵۰ و ۵۱، ص۲۲۷ به نقل از قرارداد رژی، ص۱۲۳.

11. در تدوین آثار از منابع ذیل کمک گرفته شده‌است: الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص۲۷۴، ۳۰۹ ، ۵۲۷. ج۲، ص۴۴. ج۷، ص۲۴۸. ج۱۷، ص۹، ۱۴۱؛ نقباء البشر، ج۱، ص۳۹۰؛ مقدمه‌ای بر فقه شیعه، ص۳۵۸؛ اعیان الشیعة، ج۵، ص۳۸؛ کشف الاستار عن وجه الکتب و الاسفار. ج۴، ص۲۶۵؛ چهل مقاله، ص۵۹۹؛ سیری کوتاه در جغرافیای تفرشی، ص۲۵۰؛ مجله مسجد، ش۴۱، ص۷۴ و ۷۵؛ مجله مشکوة، ش۴۴، ص۱۰۲.

12. الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج ۲، ص۴۴؛ نقباء البشر، ج۱، ص۳۹۰.

13. آقا بزرگ تهرانی این اثر را در میان کتب علامه سید محمد بن علامه سید ابراهیم لواسانی نجفی دیده‌ است. ر. ک: الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۱۲۲.

14. علما معاصرین، ص۳۷۹.

15. علماء معاصرین، ص۳۷۹.

16. ریحانة الادب فی تراجم المعروفین بالکنیة او اللقب، ج۱، ص۴۹.

17. اختران فروزان ری و تهران، ص۱۷۳؛ چهل مقاله، ص۲۶؛ کرامت صالحین، ص۳۲۰؛اجساد جاویدان، ص۲۵۷؛ فوائد الرضویه، ص۶۷؛ منتخب التواریخ، ص۱۹۲.

 

منابع

آدمیت، فریدون، شورش بر امتیاز نامه رژی، تهران، پیام، ۱۳۶۰ش.

آقابزرگ تهرانی، طبقات‌ اعلام‌ الشیعه‌ فی‌ القرن‌ الرابع‌ عشر، مشهد، دارالمرتضی، ۱۴۰۴ق.

امین، محسن، اعیان‌ الشیعه، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۳ق.

بامداد، مهدی، تاریخ رجال ایران، تهران، زوار، ۱۳۴۷-۱۳۵۳ش.

تیموری، ابراهیم، تحریم تنباکو، تهران، جیبی، ۱۳۶۱ش.

دانشنامه ایران و اسلام.

کحاله، عمررضا، معجم‌ المؤلفین، بیروت، دار احیاء التراث‌ العربی.

مدرّس محمدعلی، ریحانه‌ الادب، تبریز، ۱۳۴۶ش.

 

منبع مقاله: دائرة المعارف بزرگ اسلامی

تبیان

وبگاه راسخون - ۱

وبگاه راسخون - ۲

 

دیدگاه تان را بنویسید