پیشکسوت استقلال تهران درباره پاداش صعود به جام جهانی 1998گفت: یک لباسشویی و یک دوربین عکاسی به ما دادند. خیلیها فقط آمدند شعار دادند و عکس گرفتند اما هیچ کاری نکردند حتی آن موقع سازمان تربیت بدنی یک کاغذ به ما داد که حواله یک آپارتمان بود اما شاید جالب باشد که بدانید بعد از 23 سال هنوز آدرس آنجا را به ما ندادهاند که برویم واحدمان را تحویل بگیریم.
جی پلاس، مهدی پاشازاده، پیشکسوت استقلال تهران میگوید هواداران این تیم باید همچنان به حمایت محمود فکری و کادرش ادامه بدهند تا تیم به موفقیت برسد. با پاشازاده خاطرات بازیهای قبلی تیم ملی، پاس همدان و همینطور درگذشت دیگو مارادونای فقید صحبت کردیم که در ادامه میخوانید:
* در خصوص شرایط تیم پاس همدان صحبت کنید.
ایلنا نوشت؛ فعلا که شرایط خوب نیست. مشکلات تیم هنوز پابرجاست و حل نشده است. به ما قول دادند که شرایط تغییر خواهد کرد. خیلیها به من میگویند که چرا تیمهایی را قبول میکنی که کار کردن در آنجا سخت است اما من همیشه به دنبال یک چالش جدید هستم و در واقع نگاهم با دیگران فرق میکند. البته این را هم بگویم بیماری کرونا باعث شده که نسبت به گذشته بینظمتر باشیم و هر کاری را که نمیخواهیم انجام دهیم گردن کرونا میاندازیم.
* باز هم 8 آذر ماه 1976 به یادها آمد و ما هم به یاد شما افتادیم.
هر سال این اتفاق میافتد و همان سوالات تکراری و همان حرفهای همیشگی را میزنیم اما اعتراف میکنیم که این قضیه و صعود خیلی شیرین بود، هنوز هم فیلمهای آن بازی را نگاه میکنم و دچار هیجان میشوم. روزهای بسیار قشنگی بود، ای کاش هنوز هم همان روزها بود و این بیماری لعنتی کرونا وجود نداشت و مردم آزادانه به خیابانها میریختند و شادی میکردند.
* آن بازی برای خود شما بسیار خوشیمن بود درست است؟
دقیقا برای من اتفاقات بسیار خوبی افتاد و بسیاری از مسائل زندگیام تغییر کرد. قبل از آن بازی یا به تیم ملی دعوت نمیشدم یا هر وقت هم در اردو حضور داشتم نمیگذاشتند بازی کنم. زمان آقای مایلیکهن هیچوقت جزو لیست 20 نفره تیم ملی قرار نمیگرفتم.
* هیچوقت گلایهای به مایلیکهن نداشتید؟
به نظر ایشان احترام میگذاشتم. باید تلاشم را بیشتر میکردم و به هر حال مزد صبرم را گرفتم.
* شما هیچوقت به سرمربیگری استقلال فکر نکردید؟
به هر حال من از همه آنهایی که الان سرمربی استقلال در برهههای مختلف شدند هم قدیمیتر هستم؛ هم در مربیگری و هم در دوران بازیگری و حتی این را هم بگویم که کاپیتان خیلی از این نفرات هم بودم و عجلهای برای این اتفاق نیستم و مطمئنم که نوبت من هم خواهد شد اما از ته دلم دوست دارم استقلال واقعا موفق باشد و از هواداران این تیم میخواهم از حمایت دست برندارند.
* اما همین هفته دوم انتقادها بعد از باخت مقابل فولاد شروع شد.
ما مربیان با انتقاد فنی هیچ مشکلی نداریم اما این را باید قبول کنیم که استقلال باید از لحاظ استاندارد تیمش جا بیفتد و بازیکنان با تفکرات مربی جدید آشنا شوند. مثل سال اول برانکو و زمان استراماچونی که در چند هفته اول نتیجه نگرفت.
* خیلیها میگویند استقلال امسال باید قهرمان لیگ برتر شود این نظریه درست است؟
تیم کاملا حفظ شده و میتوان به آینده این تیم امیدوار بود اما اینکه میگویند باید قهرمان شود، فوتبال قابل پیشبینی نیست اما این را باید بگویم که استقلال نسبت به خیلی از تیمها از لحاظ نفرات و فنی شایستهتر است.
* آیا حضور سه سرمربی روی نیمکت این تیم حاشیهساز خواهد شد؟
از بیرون صحبت کردن آسان است. خود این عزیزان میدانند که چه شرح وظایفی دارند که این مسئولیت را قبول کردند. خود شخص فکری باید پاسخگو باشد.
* توصیهای به فکری ندارید؟
هنوز وقت نکردم که با ایشان صحبت کنم یا یکدیگر را ببینیم. فکری خودش استاد است و از تجربه کافی در استقلال برخوردار است. او حاشیهها را کاملا میشناسد و مطمئنم که با آنها مقابله میکند.
* دیگه آرماندو مارادونا هم فوت کرد.
شما نگاه کنید این همه فوتبالیست در جهان بودند که فوت کردند اما هیچکس به اندازه مارادونا برای فوتبالدوستان ناراحتی نداشت. سه روز عزای عمومی اعلام شد و شاید باورتان نشود من برای فوت او خیلی گریه کردم. هنوز هم که فیلمها را میبینم تحت تاثیر قرار میگیرم چون به خاطر مارادونا به سمت فوتبال رفتم و حتی به خاطر او شماره 10 را پوشیدم.
* جذابیت مارادونا مثل جذابیت صعود تیم ملی به جام جهانی 98 بود؟
ما دو بار بعد از جام جهانی 98 به این مسابقات راه پیدا کردیم اما هیچکدام لذت صعود ملبورن را نداشت. آن تیم یک نسل طلایی بود و شما هر وقت بخواهید فوتبال ایران را مقایسه کنید با آن سال قیاس میکنید. ما برای آن بازی معروف مقابل استرالیا در مبلورن رفته بودیم که کمتر گل بخوریم اما آن اتفاقاتی که آن تماشاگر با تور دروازه ما داشت باعث شد که به ما بر بخورد و جسارتمان را بیشتر کند و همین باعث شد که دو گل به ثمر برسانیم و پیروز میدان شویم.
* بعد از آن بازی چه پاداشی به شما دادند؟
یک لباسشویی و یک دوربین عکاسی به ما دادند. خیلیها فقط آمدند شعار دادند و عکس گرفتند اما هیچ کاری نکردند حتی آن موقع سازمان تربیت بدنی یک کاغذ به ما داد که حواله یک آپارتمان بود اما شاید جالب باشد که بدانید بعد از 23 سال هنوز آدرس آنجا را به ما ندادهاند که برویم واحدمان را تحویل بگیریم.