فتح‌الله‌زاده: مجیدی و موسوی قصد جان مرا کرده بودند!

مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال گفت: با همین سن و سال هم حاضرم با فرهاد و علی موسوی مسابقه بدهم و شک نداشته باشید هم در فوتبال گل کوچک و هم در پنالتی آن‌ها را شکست خواهم داد.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس؛ علی موسوی در گفتگویی به خاطره یک مسابقه‌ای که همراه با فرهاد مجیدی در دبی با علی فتح‌الله‌زاده داشتند، اشاره کرد و مدعی شد در گل کوچک و پنالتی مدیرعامل وقت استقلال را شکست داده است. همین خاطره جالب باعث شد تا گپ کوتاهی با حاجی بزنیم و اصل ماجرا را از زبان فتح‌الله‌زاده هم بشنویم.

علی موسوی مدعی شده شما را در خانه فرهاد مجیدی شکست داده است، واقعاً این‌طور بود؟

اولاً این را بگویم که علی موسوی فوق العاده بچه خوش‌قلب، دست و دل‌باز و فعال در امور خیر است. از دورانی که بازیکن من در استقلال بود خاطرات خیلی خوبی با او دارم. در مورد ماجرایی هم که در خبرورزشی گفته باید بگویم علی‌آقا! داستان را کامل تعریف کن. من پیر شده‌ام ولی حافظه‌ام را شکر خدا از دست نداده‌ام. اصل ماجرا این بود که در منزل آقای مجیدی در دبی بودیم و قرار شد فوتبال گل کوچک بازی کنیم. آقافرهاد و علی‌آقا در یک تیم بودند و من تک. ۲ به یک بازی کردیم و اتفاقاً مسابقه را خیلی هم جدی گرفته بودم. حرف علی موسوی درست است، بله! من حتی روی پاهایشان تکل هم می‌رفتم، چون نمی‌خواستم به آن‌ها ببازم ولی بر خلاف گفته علی موسوی، مسابقه را بردم (می‌خندد) ولی آقافرهاد بهانه آورد و گفت توپ مشکل دارد.

خب، بعد چه شد؟

فردای آن روز دوباره بازی کردیم. با متکا دروازه ساختیم و باور کنید من دوباره آن‌ها را بردم، شاهد هم دارم؛ حتی قرار شد آخر بازی هر کدام پنج ضربه پنالتی بزنند که در ضربات پنالتی هم من پیروز شدم؛ حتی این را هم به شما بگویم فردی که شاهد مسابقه بود در آخر بازی گفت:حاج‌آقا، واقعاً حیف از این پول که به این‌ها می‌دهید (می‌خندد) البته فراموش نکنید همه این اتفاقات در قالب شوخی اتفاق افتاده و هم آقافرهاد و هم علی‌آقا واقعاً جزو عزیزان من هستند.

بالاخره آنجا رضایتنامه علی موسوی را دادید؟

نه، ندادم و آن‌ها هم قصد جان مرا کردند!

واقعاً؟

بله. به من گفتند برویم ماهیگیری. سوار قایق شدیم و رفتیم داخل آب. من قلاب انداخته و نزدیک به یک ساعت بود که هیچ ماهی نتوانسته بودم صید کنم ولی فرهاد مجیدی هر پنج دقیقه یک بار ماهی می‌گرفت! دقت کردم فهمیدم علی موسوی چند عدد ماهی قایم کرده و پنهانی آن‌ها را به نوک قلاب آقافرهاد وصل می‌کند و مجیدی هم قلاب را داخل آب می‌اندازد و دقایقی بعد آن را بیرون می‌کشد. همانجا بود که آقافرهاد و علی به من گفتند: حاج‌آقا یا رضایتنامه علی موسوی را می‌دهی یا می‌اندازیمت داخل آب ولی باز هم مقاومت کردم و خبری از رضایتنامه نشد. آخر کار هم سه نفری به ساحل برگشتیم (می‌خندد).

الان هم حاضرید با آن‌ها مسابقه بدهید؟

بله کاملاً. با همین سن و سال هم حاضرم با آقافرهاد و علی موسوی عزیز مسابقه بدهم و شک نداشته باشید هم در فوتبال گل کوچک و هم در پنالتی آن‌ها را شکست خواهم داد.

دیدگاه تان را بنویسید