ازدواج نابغه فضایی ایران چگونه شکل گرفت؟

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: فرشته[1] و خواهر احمد[2] هر دو معلمان یک مدرسه بودند و او بی آنکه حرفی از برادرش به میان آورد، هر بار از فرشته می خواست تا یکی را برای احمد معرفی کند و در مقابل این پرسش فرشته که او کیست، می گفت: یکی از بچه های مذهبی دانشکده فنی دانشگاه تهران است.

فرشته در دفعه های مختلف دختران خوبی را برای او معرفی کرد و هر بار هیچ نتیجه مثبتی در بر نداشت تا اینکه دیگر صدایش در آمد که این آقا خودش مگر کیست که هر دختر خوبی را که معرفی می کنیم نه می گوید. خواهر احمد گفت خب با هم جور نبودند به نظرم اگر تو با خودش صحبت کنی بد نباشد و فرشته گفت بله حتما این کار را می کنم و به او نه می گویم تا متوجه شود که چقدر متکبر است.

مشغله و فعالیت های انقلابی و تا دیروقت بیرون از خانه ماندن برای سرو سامان دادن به کارها، اشتیاق به ازدواج را از فرشته گرفته بود در حالی که خواهرهایش در 18 و 19 سالگی ازدواج کرده و دیگر داشت ازدواج کردن او دیر می شد (او 24 ساله شده بود) و شاید همین عاملی شد تا مساله را با مادر در میان گذاشت و از آنجایی که خواهر احمد تازه زایمان کرده بود، فرشته هدیه ای تهیه کرد و به همراه مادر به قول خودش برای خواستگاری از داماد راهی خانه خواهر شدند. خواهرها و مادر احمد نیز همان جا بودند. با موافقت مادر یک ساعتی با احمد صحبت کردند اما هنوز هم فرشته متوجه نشد که آنها خواهر و برادر هستند. آن روز فرشته برای خواهرزاده های احمد نقاشی هم کرد.

چند روز بعد با جمعیت زیادی از فامیل و گل و شیرینی برای بله برون آمدند و وقتی خانواده فرشته گفتند شما نمی خواهید تحقیق کنید گفتند نه.

سوم و چهارم فروردین سال 64 بود که به پایبوسی امام رضا(ع) رفته و وقتی برگشتند همان شب پدر فرشته در خواب از دنیا رفت  و او پیش از خواب به هردوی آنها هدیه داد و بوسیدشان و قرار بود که فردای آن روز هم خانواده احمد همگی برای ناهار به خانه پدری فرشته بیایند و... و اینچنین فرشته و احمد بی هیچ مراسمی راهی خانه خود شدند؛ خانه ای بسیار قدیمی نزدیکی های محل کار احمد در جوادیه تهران و آنقدر قدمت خانه زیاد بود که هیچ کس باور نمی کرد که فرشته برای رفتن به چنین خانه ای رضایت دهد.[3]

ادامه دارد...