روایت انقلابی که ۴۰ ساله شد-۸

دستگیری شهید منتظری چه واکنشی به دنبال داشت؟ /مرحوم ربانی چگونه مردم را از دستگیری خود آگاه کرد؟

به دنبال دستگیری شهید منتظری، آیت الله منتظری و عبدالرحیم ربانی شیرازی، اساتید و طلاب راهی خانه علما شده و خواستار آزادی آنها می شوند اما هنگامی که اقدامات حضوری را موثر نمی بینند خود دست به کار می شوند.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس: در شب عید نوروز 1345 محمد منتظری هنگام پخش اعلامیه و تراکت در صحن حضرت معصومه(س) همراه چند نفر دیگر دستگیر می شود و به دنبال دستگیری وی ماموران رژیم به سراغ پدر او رفته و آیت الله شیخ حسینعلی منتظری را نیز دستگیر می کنند. در پی دستگیری آیت الله منتظری، اساتید و فضلای حوزه علمیه قم به صورت دسته جمعی به منزل علمای قم رفته و اقدام فوری و جدی آنان را جهت آزادی آقای منتظری خواستار می شوند. برابر گزارش ساواک، ربانی شیرازی در این اقدام دسته جمعی نقش اساسی داشته است. او پس از آنکه از دستگیری آیت الله منتظری باخبر می شود طلاب را به اجتماع در منزل آیات عظام دعوت می کند اما خود وی در راه رفتن به منزل آیت الله مرعشی نجفی در عصر روز اول فروردین دستگیر می شود.

در عصر روز دوم فروردین ماموران در حالی که ربانی شیرازی را با خود به همراه آورده بودند منزل وی را مورد بازدید قرار می دهند و تعدادی کتاب و اوراق را ضبط کرده و به همراه خود می برند. در حین ورود مامورین به منزل ربانی شیرازی، نامبرده برای جلب توجه مردم با صدای بلند به ورود آنها به منزل خود اعتراض می کند و این اقدام وی موجب تجمع مردم و دخالت پلیس برای متفرق کردن آنها می شود. در روز سوم دستگیری ربانی شیرازی، طلاب در ادامه مراجعه به منازل علما، به منزل شیخ هاشم آملی می روند. در این جلسه شیخ یحیی انصاری شیرازی از آملی تقاضا می کند که برای آزادی دستگیرشدگان اقدام کنند و آملی با اظهار تاسف از دستگیری دو نفر یادشده و وعده اقدام، از طلاب می خواهد که آرامش را حفظ کنند. ربانی در هفتم فروردین ماه تحویل زندان قزل قلعه در تهران می شود و طلاب که از ملاقات های حضوری، امید نتیجه بخشی نمی بینند ابتدا تلگرافی را خطاب به دو روحانی بازداشت شده و آذری قمی به عنوان زندان قزل قلعه ارسال می دارند اما چون از مخابره آن جلوگیری می شود، اقدام به چاپ و نشر آن می کنند.

... در پی بازداشت ربانی، به توصیه صدرالدین حائری، سید حسین ساجدی امام جماعت مسجد ساجدین شیراز، متن تلگرافی را به عنوان نخست وزیر و آیت الله خوانساری در تهران تهیه و به امضای روحانیون شیراز رساند که در آن تلگراف آزادی روحانیون دستگیر شده تقاضا شده بود. متاسفانه متن این تلگراف در اسناد منتشره موجود و نیز اسناد ساواک برخی از افراد که مورد ملاحظه اینجانب قرار گرفته است، دیده نشد تا نسبت به محتوا و امضاکنندگان آن سخنی گفته شود. لکن برابر گزارش ساواک به نظر نمی رسد مهمتر از درخواست آزادی روحانیون نکته ای داشته است. رونوشت تلگراف مزبور را در سی ام فروردین ساواک شیراز به اداره کل سوم سازمان اطلاعات و امنیت کشور ارسال می دارد و آن اداره در چهاردهم اردیبهشت از شیراز می خواهد که تهیه کننده مینوت تلگراف و ارسال کننده آن را معلوم دارد. پاسخی که در اول تیرماه مستند به تحقیقات میدانی ساواک فارس و با مراجعه به سید حسین ساجدی به امضای پرویز رئیس ساواک فارس به مدیریت اداره کل سوم ارسال می شود، تصریح می دارد که این تلگراف بدون توصیه شخص یا اشخاصی از قم و صرفا با نظر روحانیون فارس تهیه شده است و سید حسین ساجدی ارسال چنین تلگراف هایی را پس از بازداشت روحانیان، از سوی روحانیت فارس امری معمولی و عادی دانسته و با تعریض به اشکال ارسال آن به تهران می گوید: «مگر از یک کشور خارجی تقاضای آزادی بازداشت شدگان را نموده ایم. فقط این تلگراف را با علم به اینکه نخست وزیر هم به تقاضای ما ترتیب اثر نمی دهد مخابره نمودیم و گمان نمی کنم مخابره چنین تلگرافی جرم شناخته شود و امضاکنندگان آن مستوجب مجازات باشند.» فرستنده تلگراف نیز سید لطف الله هاشمی فروشنده لوازم یدکی چراغ بوده است که آدرس وی در تلگراف درج شده بود.

 

 

برشی از کتاب شیراز در انقلاب؛ ص 299-300 و 305-306؛ چاپ اول (1392)؛ ناشر: چاپ و نشر عروج.

دیدگاه تان را بنویسید