شاهین ایزدیار: روزی پانزده کیلومتر شنا می کنم/ تا جایی که بتوانم مدال می گیرم
شاهین ایزدیار مرد طلایی کاروان پاراآسیایی ایران از روزهای تنهاییاش و تمرینات طاقت فرسایش گفت.
به گزارش جی پلاس، شاهین ایزدیار پرافتخارترین ورزشکار ایران در تاریخ رقابتهای پاراآسیایی که در سه دوره برگزار شده این رقابتها، 19 مدال به دست آورده. شاهین در جاکارتا مدالهای طلای ایران را استارت زد و تا روز پایانی شش طلا و یک نقره گرفت تا موفقترین ورزشکار کل این رقابتها شود. «ارتش یک نفره» بهترین لقبی است که به او دادند. او پرسپولیسی است و شش مدالش را با شش گل پرسپولیس مقایسه می کند و آن را برای کری خوانی استفاده می کند. او مهمان ما در کافه خبر بود و به سوالات ما پاسخ داد:
چه شد با معلولیتی که داشتی وارد ورزش شدی؟
کودک بودم. خانواده من هم مانند خیلیهای دیگر که بچههایشان را به کلاس شنا میفرستند، من را ثبتنام کردند تا شنا یاد بگیرم. خیلی هم دیر یاد گرفتم. از آب هم میترسیدم و مدام گریه میکردم و در آب نمیرفتم.
چطور قهرمان شنای آسیا از آب می ترسید؟
شاید باورتان نشود اما چیزی را که بقیه در دوازده جلسه یاد میگیرند، یک سال طول کشید تا یاد بگیرم. با این حال با تشویق خانواده رفتم وارد تیم شهر شدم. چهار سال با افراد عادی تمرین میکردم و مسابقه میدادم. چند عنوان استانی و پنجم، ششمی هم در کشور گرفتم. تا اینکه پدر یکی از بچهها من را به هیات جانبازان کرج معرفی کرد و سه ماه بعد مسابقات کشوری جانبازان و معلولان بود که در مشهد ستاره مسابقات شدم!
فلپس هم مثل تو از آب می ترسید. برای همین به تو می گویند فلپس ایران؟
بله مثل اینکه مایکل فلپس هم همین شرایط را داشته اما خب اسطوره شده است.
چند ساله بودی که در گوانگژو مدال گرفتی؟
17ساله و جوانترین عضو کاروان بودم. در آن دوره هم مثل جاکارتا نخستین طلای کاروان را گرفتم.
تو که بچه کرج هستی چرا به مشهد رفتی؟
من بعد از مسابقات گوانگژو به دلیل بیمهریهای هیات البرز و البته حضور آقای ضیایی، مربیام به مشهد رفتم. از آن زمان دیگر با تیم جانبازان تمرین کردم اما حالا شش ماه است که با تیم استان خراسان و شناگران المپیکی و آسیاییاش تمرین میکنم که بهترینهای ایران هستند.
به رقابت با افراد عادی و حضور در لیگ شنا فکر میکنی؟
قبل از این اجازه نمیدادند اما از امسال میخواهم در مسابقات کشوری و لیگ شنای ایران هم شرکت کنم.
شانسی هم برای برنده شدن داری؟
چیزی که از رکوردها مشخص است، در برخی مواد که تخصص من است، بین نفرات اول و سوم قرار دارم، پس برای برنده شدن شانس دارم.
به تیم ملی هم فکر میکنی؟ قوانین اجازهاش را میدهد؟
از نظر قوانین مشکلی نیست و خانم نعمتی هم در هر دو رده فعالیت میکند. با این حال زدن رکورد کشورهای دیگر خیلی سخت است. شنای ما در کل پنجاه سال از دنیا عقبتر است اما این فاصله در پارالمپیک و پاراآسیایی کمتر است.
گرفتن سهمیه هم کار بسیار دشواری است! در بین بچههای عادی هم تا امروز تنها یک نفر سهمیه گرفته است که یک افتخار به حساب میآید! آقای محمد علیرضایی در المپیک 2008 توانست رکورد صد متر قورباغه را بزند و سهمیه ورود به المپیک را بگیرد. در پارالمپیک هم من تنها ایرانی بودم که در هر دو دوره با آوردن ورودی راهی رقابتها شدم.
با درخشش تو در بازیهای پاراآسیایی، ما چقدر شانس مدال برای بازی های پارالمپیک داریم؟
فاصله ما با رکوردهای جهانی بسیار زیاد است. از چین و ازبکستان چند نفر به این موفقیت رسیدهاند اما فاصله ما به دلیل کمبود امکانات خیلی بیشتر است. آنها از امروز تا چهار سال دیگر به اردو میروند اما اینجا در بهترین حالت یکسال قبل از مسابقات دنبالت میگردند و میخواهند که سر تمرین بیایی!
برنامهات برای آینده چیست؟
تا جایی که بتوانم مدال میگیرم و شنا میکنم. بعد از آن هم فکر کردهام به بچههایی که مثل خودم معلولیت دارند کمک کنم و مربیگری کنم.
قطعا سختیهای بسیاری را برای رسیدن به این هفت مدال تحمل کردهای. خسته نمیشوی؟
زندگی یک قهرمان یا به عبارتی زندگی قهرمانی خیلی سخت است. اینکه شب ساعت 9 بخوابی خیلی سخت است. اینکه نتوانی با دوستانت به سینما و رستوران بروی خیلی سخت است. اینکه پنج صبح وارد آب شوی و روزی پانزده کیلومتر شنا کنی کار بسیار دشواری است. اینکه هفتهای پانزده جلسه شنا کنی کار دشواری است اما همه اینها لازم است تا بتوانی این مدالها را کسب کنی. در این راه البته همانطور که گفتم افراد دیگری هم هستند که کمک میکنند.
در این دوره با شناگر چینی هم رقابت سختی را داشتی؟
بله آقای ژو در این دوره رقابت نزدیکی را با من داشت که 5 طلا و دو نقره گرفت و من 6 طلا و یک نقره و عنوان پرمدالترین ورزشکار به من رسید.
تو گفتی که از 5 صبح وارد آب می شوی و روزانه 15 کیلومتر شنا می کنی، پس با این حساب کاری جز شنا نداری؟
شغلم که شنا کردن است و از طریق همین پاداشهایی که تعلق میگیرد زندگیام میچرخد.
پاداش ارزی را که کمیته ملی پارالمپیک وعده داده بود، دریافت کردید؟
بله. پای سکو پاداش دلاری را هم دریافت کردیم. سی هزار و پانصد دلار پاداش گرفتم.
پاداش مدالها را به چه شکلی محاسبه میکنند؟ گفته می شد چون تعداد طلاهایت زیاد است امکان دارد پاداش کامل بهت ندهند؟
واقعیتش از قانونی که در وزارت ورزش و جوانان تصویب شده بیخبر هستم اما خاطرم هست که در گوانگژو که دو طلا، یک نقره و سه برنز کسب کردم به من 199 سکه دادند که 150 سکه برای مدال طلا بود و 49 سکه دیگر را هم به یک طلا و یک نقره و سه برنز دادند. حال اینکه چه فرمولی دارد و چگونه حساب کردند را من نمیدانم.
تو شش اول شدی و پرچم ایران را بالا بردی، چه حسی داشتی؟
حس خاصی داشتم. به هر حال پرچم کشور را به اهتزاز در میآوری و هزاران نفر به احترام پرچم کشور و سرود ملی ایران بلند میشوند، که واقعا این لحظات قابل وصف نیست. در کنار این، تمام گریه کردنها، تمرینات سخت و دشواریهایی که داشتم در یک آن از جلوی چششم رد شدند که این روی سکو رفتن تمام خستگیها را از تنم بیرون کرد.
تو مشهد تنها زندگی می کنی؟ شرایط زندگی تنها برای یک ورزشکار سخت نیست؟
خانواده پیشم نیستند و خیلی سخت است که وقتی به خانه بر میگردی، کسی نباشد که منتظرت باشد. یا مثلا موقع سال تحویل امسال، تنها بودم و رانندگی میکردم. آن موقع بود که خیلی گریه کردم.
خب حداقل سال تحویل، تعطیل میکردی
نمیشد. من امسال حتی عاشورا و تاسوعا هم تمرینم را تعطیل نکردم. باید تمرین میکردم و در نتیجه بیشتر از همیشه تنهایی آزارم میداد. وقتی ورزش قهرمانی انجام میدهی، خیلی چیزها را از دست میدهی. مثل سلامتی. زانو و کتفهایم اوضاع خوبی ندارد. کلر آب هم که دندانها را خراب میکند و رنگ موها را از بین میبرد. خیلیها فکر میکنند من موهایم را رنگ میکنم.
در ایران خیلی ها به تو لقب مایکل فلپس را دادند
مقایسه با ایشان، افتخار بزرگی برای من است. ایشان 27 طلا در المپیک دارند و مردم خیلی لطف داشتند که به من القابی مثل فلپس ایران یا فلپس آسیا را دادند. امیدوارم لایق و شایسته این القاب باشم.
کدام لقب بیشتر به دلت نشست؟ مایکل فلپس یا ارتش یک نفره؟
ارتش تک نفره را خیلی دوست داشتم.
بازیهای پرسپولیس را دنبال میکنی؟
چون به صورت حرفهای تمرین میکنم، فرصت زیادی برای این کار نیست مگر اینکه شهرآورد یا بازی ملی مهمی باشد که آن را تماشا کنم.
طرفدار کدام باشگاه خارجی هستی؟
بارسلونا.
بازیهای این تیم را هم دنبال میکنی؟
چون شبها باید خیلی زود به رختخواب بروم، فرصتی برای این کار نیست، اما تلاش میکنم پیگیر نتایج باشم.
در اینستاگرام نیز، پرسپولیسیها برایت سنگ تمام گذاشتند.
بله از همهشان ممنونم. به خصوص از علی دایی، علی انصاریان، برانکو ایوانکوویچ و... که هوایم را داشتند. واقعاً از حمایت آنها روحیه گرفتم.
خیلی ها تعداد طلاهای تو را به علاقه به پرسپولیس ربط دادند. آیا این چنین بود که طلای هفتم را به خاطر پرسپولیس نگرفتی؟
اینکه گفتند به خاطر پرسپولیس هفتمین طلا را نگرفتی، شوخی بود که یکی از خبرنگاران انجام داد. من زورم نرسید که هفتمین طلا را بگیرم. من در مادههای سرعتی و نیمه استقامت، 6 طلا گرفتم اما حریف قزاقم در استقامت خیلی خوب بود و نمیتوانستم از او طلا بگیرم.
چه بازخوردی از موضوع 6 طلا گرفتی؟
مثبت بود. سر تمرین پرسپولیس رفتم. یک پیراهنی دادند که شمارهاش 6 هست و نامم هم پشتش ثبت شده. خیلی خوشحالم کرد. ضمن اینکه برای بازی برگشت مقابل السد دعوتم کردند که حتما میروم.
با چه شکل و شمایلی میخواهی روز سهشنبه به ورزشگاه آزادی بروی؟
شاید پیراهن شماره ۶ با امضای همه بازیکنان را به تن کنم یا شال تیم را به گردنم بیندازم.
آخرین باری که استادیوم رفتی، کی بود؟
فکر کنم 10 سال قبل. بازی پرسپولیس و استقلال. ولی یادم نیست کدام دربی بود اما یادم هست که پرسپولیس آن بازی را برد.
برخورد پرسپولیسیها چطور بود؟
خیلی گرم و صمیمی بودند. آقای برانکو هم خیلی خوب برخورد کردند. دیدم در اینستاگرام هم پستی گذاشتند. آقای بیرانوند هم که بحث هفتمین طلا را شنیده بودند، میگفتند من اگر جایت بودم، هفتمین طلا را هم میگرفتم تا سکه بیشتری بگیرم. روحیهشان خیلی خوب بود و امیدوارم در بازی برگشت برابر السد هم نتیجه بگیرند.
بدترین خبری که از پرسپولیس شنیدی چه بود؟
اینکه باشگاه از جذب بازیکن محروم شد و تمام بازیهایش را با ۱۳ بازیکن ادامه داد. البته خبر خوب هم اینجا بود که در هر بازی، بچهها سربلند از زمین خارج شدند. واقعاً این موضوع خوشحالکننده است.
به مدال پارالمپیک فکر میکنی؟
خیلی سخت است. تا حالا از قول دادن در این مورد شانه خالی کردم اما همه توانم را میگذارم که تاریخساز شوم و در توکیو روی سکو بروم. من در پارالمپیک لندن، 12/1 شرکت کردم و هفتم شدم. در ریو 9/1 شنا کردم، یعنی سه ثانیه بهتر شنا کردم اما باز هم هفتم شدم.
دیدگاه تان را بنویسید