نام کوثر که به گوشش خورد، حلقه ای از اشک دور چشمانش تشکیل شد اما طاقت نیاورد و به هق هق افتاد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: سال 63 بود که علیرضا[1] و ناصر[2] سوار بر تویوتا به طرف خط مقدم در حرکت بودند و علیرضا از پدر شدنش مسرور بود و سرخوش که ناصر از او پرسید که چه نامی را برای دخترش انتخاب کرده است؟
کوثر نامی بود که علیرضا قرار بود دخترش را با آن صدا کند و این نام، حلقه اشکی دور چشمان ناصر درست کرد اما لحظه ای نگذشته بود که این اشک های مخفیانه، جای خود را با زمزمه «یا زهرا، یا زهرا» و هق هق های ممتد عوض کرد، حالش که جا آمد گفت: حاجی چه اسم زیبایی برای دخترت انتخاب کرده ای.[3]
- علیرضا مسرور از رزمندگان دفاع مقدس. وی پیش از این فرمانده سپاه ناحیه انزلی بود.
- شهید ناصر بهداشت، فرمانده گردان حمزه (ع) لشکر 25 کربلا که در نوزدهم اردیبهشت ماه سال 64 در ارتفاعات قلاویزان به شهادت رسید و جنازه این شهید بزرگوار 10 روز مفقود بود که به وسیله جانشین و دوست دیرینه اش شهید بهروز شیرسوار مورد شناسایی قرار گرفت.
- برگرفته از خاطره مسرور.
کپی شد