نشانههایی از بیثباتی و بینظمی در آزمون دکترا
شکل برگزاری کنکور دکترا باز چالش برانگیز شدهاست، این آزمون چندین سالی است با تغییرات متعددی مواجه میشود و روی ثبات و آرامش به خود ندیده است.
به گزارش جی پلاس، اعلام نتایج آزمون دکترا و مشخصشدن برگزیدگان این آزمون برای حضور در مصاحبه شفاهی باز صدای اعتراض داوطلبان این کنکور را درآورد. در سالهای گذشته حذف یک شبه منابع ازمون یا تغییر بیخبر منابع، حذف گرایشها و تغییرات ناگهانی محلهای مصاحبه یا همزمانی دانشگاههای محل مصاحبه از جمله مهمترین انتقادات داوطلبان بودهاست.
در واقع آزمون دکتری چندین سال است با چالشها و تغییرات متعددی مواجه میشود و روی ثبات و آرامش به خود ندیده است؛ تغییرات زیربناییای که برای دانشجویان، جز سردرگمی و بلاتکلیفی، دستاورد دیگری ندارد. با این حال، یکی از داوطلبان کنکور سراسری در مقطع دکترا می گوید: متاسفانه برنامه مصاحبه دوره دکتری امسال که از طرف وزارت علوم و سازمان سنجش ارائه شده یک بی برنامگی تمام عیار را در این وزارتخانه و سازمان به نمایش گذاشته است.
او میگوید: به عنوان مثال برخی داوطلبان 6 خرداد باید در شیراز ، 8 خرداد در اهواز و 9 خرداد در شهرکرد حضور داشته باشند. در برخی رشته ها که داوطلبان باید طی الارض کرده و در یک روز در دو دانشگاه مختلف حضور به هم رسانند. بی ثباتی در کنکور دکترا از سال ۸۸ تا به امروز آغاز شد. در آن مقطع وزارت علوم با حذف تاثیر مصاحبههای شفاهی و حذف آزمونهای مستقیم در دانشگاهها اقدام به برگزاری آزمون سراسری کرد. همزمان گروهی از ناظران این اقدام را زمینهساز کاهش استقلال دانشگاهها خواندند و عنوان کردند این اتفاق باعث میشود دانشگاه از نظم جهانی و منطقی خود فاصله بگیرد. این اتفاق اما تنها مربوط به کنکور دکترا نمیشود. در واقع دولت یازدهم هنوز تا جایی که باید نتوانستهاست نظم منطقی را به نحوه برگزاری کنکور در ایران را ایجاد کند. به طوریکه امسال در کنکور دکترا نیز داوطلبان شاهد حذف یک شبه برخی گرایشها بودند.
علاوه بر این، چالشهای برگزاری کنکور در ایران در شرایطی است که هر روز شاهد کاهش میزان داولطلبان کنکور در ایران هستیم. هم اکنون تعداد داوطلبان کنکور هر سال رو به کاهش است. دیگر این روزها اگر کسی ارشد قبول شود و مدرکش را بگیرد، شاید خیلی کار مهمی نکرده باشد. سالهایی که یک لیسانس، حکم مدرک دکترا را داشت، قبول شدن در آزمون ارشد آرزویی بود که هر کسی به آن نمیرسید. همه این ماجراها در کنکور کارشناسی بود و قبولی در کنکور ارشد و دکترا فقط آرزویی برای دانشجوها بود اما به مرور زمان وضعیت تغییر کرد.
نسل پر جمعیت دهه ۶۰ کنکور را پشت سر گذاشت و نوبت به دهه هفتادیها رسید. رقابت بر سر ورود به دانشگاه کمتر شد و کنکور به مرور زمان از رونق افتاد. قبولی در کنکور دیگر نه فقط یک آرزو که مرحلهای جدانشدنی از زندگی دانشآموزان شد. جدا از این که دانشآموزی به ادامه تحصیلات علاقهمند باشند یا نه، صندلی خالی برای همه در دانشگاهها وجود دارد. تا جایی که طبق آمار، تعداد داوطلبان آزمون ارشد هر سال نسبت به سال قبل کاهش داشته و کنکور از رونق افتاده است.
به طوریکه در مقطع کارشناسی ارشد، آمار ثبتنامکنندگان آزمون ارشد طی سالهای اخیر نشان میدهد که تعداد داوطلبان، هر سال نسبت به سال قبل کاهش داشته است. امسال ۸۷۸ هزار و ۳۸۸ داوطلب در آزمون ارشد ثبت نام کردهاند. سال گذشته تعداد ۷۶۱ هزار و ۱۱۶ داوطلب در آزمون ارشد ثبت نام کردند که این آمار نسبت به آمار آزمون سال ۹۴، تعداد ۵۱ هزار و ۸۹۷ و به عبارت دیگر ۶,۳۸ درصد کمتر بود. به عبارتی در سال ۹۴، ۸۱۳ هزار و ۱۳ داوطلب در آزمون ثبت نام کردند. در سال ۹۳، ۹۴۸ هزار و ۲۳۹ داوطلب در این آزمون شرکت کردند که بیشترین میزان داوطلب مربوط به همین سال است.
در سال ۹۲ اما با یک روند کاهشی مواجه بودیم؛ بهطوریکه تعداد داوطلبان ۸۹۶ هزار و ۱۲۵ نفر بود. به عبارتی در سال ۹۲ نسبت به سال ۹۳ با کاهش ۵۲ هزار نفری داوطلب مواجه بودیم. در سال ۹۱ نیز تعداد داوطلبان ۹۸۵ هزار و ۹۷۹ نفر بود که این آمار به جز تعداد داوطلبان در سال ۹۲ نشان از روند کاهشی در ثبت نام داوطلبان دارد.
افزایش مدرکگرایی و چالش بیکاری فارغالتحصیلان
امروزه با توجه به اشاعه دانشگاهها و مراکز علمی متعدد در کشور، مدرکگرایی رواج یافته و سالانه شاهد فارغالتحصیلی گروه زیادی از جوانان تحصیلکرده هستیم که البته کمتر از مهارتهای لازم برای ورود به بازار کار برخوردارند و این همان چالشی است که از آن به عنوان فاصله بین صنعت و دانشگاه یاد میکنند. بر اساس آمار، بین سالهای ۸۵ تا ۹۴ جمعیت بیکار دارای تحصیلات عالی رشد سه و نیم درصدی و نرخ بیکاری جمعیت دارای تحصیلات عالی رشد ۲,۳ درصدی داشته است. همچنین نرخ مشارکت اقتصادی جمعیت دارای تحصیلات عالی در این سالها کاهش ۵,۱ درصدی داشته است.
بر این اساس، در حالی که کارشناسان بر لزوم استفاده از توان و تخصص قشر تحصیلکرده در زمینه تولید تکنولوژی تأکید میکنند، واقعیت آن است که قشر تحصیلکرده متمایز از قشر دارای مدرک است و داشتن مدرک دانشگاهی لزوما به معنای داشتن تخصص نیست. با وجود این موارد، این که همه جوانان یک کشور دارای تحصیلات تکمیلی باشند، میتواند ظرفیتی فوقالعاده برای کشور باشد؛ به شرطی که رابطه شبکه آموزشی و دانشگاهها با بازار کار قطع نباشد.
درصد کمی از دانشجویانی که بدون کنکور، در مراحل تکمیل ظرفیت و به بهانههای مختلف وارد انواع دانشگاهها و مؤسسات غیرانتفاعی میشوند، به رشته تحصیلی خود یا به تحصیل علاقه و اعتقاد دارند. وقتی بسیاری از این دانشجویان پس از فارغالتحصیلی راهی به بازار کار نمییابند، درست نیست چهار سال عمر و هزینه خود را در فضاهای آموزشی طی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید