خواستگاری شهید رمضان از دختر مورد علاقهاش
گفته بود به دختر همسایه مان علاقه مندم اما خیلی غم انگیز است او که خود در یتیمی بزرگ شده بعد از من هم بخواهد فرزندمان را در یتیمی بزرگ کند.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: به سختی مجروح و به بیمارستانی در یزد منتقل شده بود[۱] و برادرم[۲] برای دیدنش به یزد رفت و من[۳] اینگونه از موضوع مطلع شدم. دو ـ سه هفته ای گذشت و با بهبود نسبی به تهران منتقل شد و من برای عیادتش رفتم. همین که توان جدا شدن از بستر را پیدا کرد راهی جبهه شد. به شهید ورامینی[۴] گفته بود: به دختر همسایه مان علاقه مندم اما من که می دانم ماندنی نیستم و این بسیار غم انگیز است او را که خود با یتیمی بزرگ شده، تنها بگذارم و فرزندمان را در یتیمی بزرگ کند، این فکرها نمی گذارد به سراغش بروم و من را از ازدواج با او منع می کند. شهید ورامینی به او می گوید، این فکرها را نکن و اگر واقعاً او را دوست داری قدم پیش بگذار و جلو برو. به تهران می آید و مادر را برای خواستگاری می فرستد...[۵]
- شهید مجید رمضان، رئیس ستاد لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) که در بیست و سوم دی ماه سال ۶۵ به شهادت رسید. وی پیش از آن معاون شهید ورامینی در لشکر قدر بود.
- بانو تک فرزند مادر بود و برادری ناتنی داشت که در خانه او دوران تحصیل دبیرستان تا ازدواج را گذراند.
- فرشته سلطان مرادی، همسر شهید.
- شهید عباس محمد ورامینی، قائم مقام لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) که در ۲۸ آبان ماه سال ۶۲ به شهادت رسید.
- برگرفته از گفت و گوی همسر شهید.
دیدگاه تان را بنویسید