«نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر نزاع بر سر دنیای دون مکن درویش»؛ بیتی معروف که عباس در مقابل بعضی از نصیحت ها بر زبان می راند.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: محرم که می شد، ولوله ای بر جان عباس[۱] می افتاد که خواب و قرارش را می گرفت و هر چه به عاشورا نزدیکتر می شدی این بیقراری نمایان تر؛ و هر چه توان داشت، خرج محرم می کرد. خوش خلق و خوشرو بود و چهره اش میزبان لبخندی همیشگی، که بر شیرینی شخصیتش می افزود. برپایی نماز و آموزش آن به دیگران از علاقه مندی هایش بود و همه سعی خود را برایش به کار می بست. برای کار خیر پیشقدم بود و پول های نقد را از مردم جمع آوری و از طریق انجمن محل به دست نیازمندان می رساند. دنیا پیش چشمانش بی ارزش بود و به آن دل نبسته بود و وقتی به او گفته می شد کمی به آینده ات فکر کن، این بیت بر زبانش جاری می شد: «نه عمر خضر بماند نه ملک اسکندر نزاع بر سر دنیای دون مکن درویش»[۲]
- شهید عباس نیکویی که در ۲۴ فروردین ۶۵ در جبهه سومار به شهادت رسید.
- بیتی از دیوان غزلیات حافظ با مطلع «دلم رمیده شد و غافلم من درویش که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش».