حاج همت چه گفت که قرارگاه منفجر شد؟!
حاجی را که دید گفت: من از شما گله دارم و حاجی هم با لبخندی صمیمی پاسخ گله اش را داد.
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: قرارگاه نظامی بود و فرماندهان ارتش که برای طراحی عملیات گرد هم آمده بودند که حاجی[۱] هم از راه رسید. امیر عقیلی[۲] جلو رفت و او را در آغوش کشید و بعد از احوالپرسی کنارش نشست و گفت من از شما گله مندم و بسیار دلخور.
حاجی لبخندی زد و گفت من در خدمت هستم ببینم چه کرده ام که شما دلخور شده اید.
امیر گفت: شما هر وقت از کنار پاسگاه های ارتش که رد می شوی فقط دستی تکان می دهی و به سرعت عبور می کنی ولی وقتی به بسیجی های خودتان می رسید از دور چراغ می دهید، بوق می زنید، از بیست متری پیاده می شوید و برایشان دستی دیگر تکان می دهید. مرد خدا این رسمش است که ما را تحویل نگیری؟! باور کن دلمان می گیرد.
حاجی دستی به سر امیر کشید و با لبخندی گفت: می دانی قضیه چیست؟! این دژبان های شما همه نیروهای آموزش دیده و متخصص هستند و اگر به ماشینی مشکوک شوند اول علامت، بعد دست تکان می دهند و اگر سرعتت زیاد باشد، دوباره علامت خطر و ایست و بعد هم تیر هوایی و دست آخر هم تیری که به لاستیک ماشین می زنند.
اما این بسیجی های ما که شما می گویی اگر مشکوک شوند اول ماشینت را به رگبار می بندند و دست آخر یادشان می افتد که باید ایست و علامت دهند و خلاصه اگر حواست نباشد باید فاتحه ات را بخوانی چون پدر صاحب بچه را درآورده، سپس ایست می دهند.
حرف حاجی که به اینجا رسید، قرارگاه از خنده منفجر شد.
- شهید حاج محمدابراهیم همت، فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول اکرم (ص).
- سرتیپ دوم ستاد «لشکر ۳۰ پیاده گرگان».
دیدگاه تان را بنویسید