در این مطلب آمده است:چه میشود که وقتی گردشگران به ریودوژانیروی برزیل پا میگذارند، حتما تا پای مجسمه مشهور مسیح میروند و عکس یادگاری میگیرند؟
گردشگرانی که از سراسر دنیا آمدهاند، کوه کورکووادو (Corcovado) را از یاد نخواهند برد؛ همان که مهمترین نماد شهر را در ارتفاع 700متری بر دوش دارد.
تندیس مسیح درحالیکه دستانش را باز کرده آنقدر چشمگیر هست که باعث شود خیلیها همه المانهای اطرافش را نیز بهخاطر بسپارند؛ تندیسی که آنقدر جلب توجه کرد تا مدیران شهر برای نصب آسانسور و پلهبرقی مجاب شدند.
حالا سؤال اینجاست که راز مجسمه مسیح ریودوژانیرو، تندیس داوود ایتالیا یا مجسمه اندیشهگر پاریس در چیست که گردشگران را به خود جذب میکنند؟
آیا تهران ما چنین مجسمههایی ندارد؟ پاسخ این سؤالها نه به نوع ساخت برمیگردد، نه سازنده، نه جنس و نه اندازه؛ جواب، به المانهای دیگری مربوط است که مجسمهها و تندیسها را احاطه کردهاند.
البته این به آن معنا نیست که مجسمههای پایتخت بازدیدکننده ندارند و گردشگران توجهی به آنها نمیکنند بلکه میشود گفت بهواقع با آنکه اثرهای ارزشمندی در شهر وجود دارد، برخی از آنها آنقدرها هم خیرهکننده نیستند.
چیرهشدن محیط پیرامونی بر مجسمه
معاون فرهنگی و هنری سازمان زیباسازی شهر تهران یکی از موارد تأثیرگذار در دیدهنشدن برخی از مجسمهها را جانمایی نادرست آنها میداند.
سیدمجتبی موسوی میگوید: «متأسفانه تعداد آثاری که در فضای شهری مثل میادین جانمایی شده باشند، بسیار کم است که دلایل خود را دارد.
این در حالی است که نصب مجسمهها در پارکها اتفاق خوبی بوده و از نظر دیدهشدن و تامل، با استقبال روبهرو شدهاند.
اما وقتی مجسمهها از پارکها بیرون میآیند، دچار مشکلاتی هستیم که یکی از اصلیترین دلایل آن، به توسعه و طراحی فضاهای شهری صورتگرفته برمیگردد؛ بنابراین از این نظر، فضاهایی مناسب برای جانمایی خیلی از مجسمهها انتخاب نشده است».
به گفته او هماکنون آثار فاخری در تهران وجود دارد اما عوامل خارج از خود اثر، آنچنان که باید و شاید، دیده نمیشوند.
آنچه این کارشناس مجسمهسازی میگوید در واقع به عوامل پیرامونی تندیسها و مجسمهها مربوط است که ارتباط مناسبی با خود اثر ندارند؛ از ساختمانها گرفته تا تابلوها، اعلام راهنمایی و زوائد بصری.
بهعبارت دیگر سازهها و مبلمان شهری آنقدر مجسمهها را احاطه میکنند که اساسا چشم هر رهگذر و گردشگری از دیدن ریزهکاریهای یک اثر شهری بازمیماند و اینگونه، محیط پیرامونی بر اثر چیره میشود.
موسوی هم میگوید: «وقتی ارتباط بین مجسمه و محیط برقرار می شود که اولا هنرمند آن را از نظر ابعاد و اندازه، متناسب با ویژگیها و مختصات محیط طراحی کرده باشد؛ ضمن اینکه محیط باید حریمی برای مجسمه ایجاد کند که در آن حریم، عناصر مزاحم، جلوی دید صحیح اثر هنری را نگیرد. ولی متأسفانه ما اینطور فضاها را در خارج پارکها خیلی در اختیار نداریم».
فاخر بودن به جنس نیست
از نظر مواد ساخت هم میتوان مجسمههای شهر را دستهبندی کرد؛ اگرچه بسیاری از کارشناسان موافق این تقسیمبندی نیستند.
فاخربودن مجسمه، تعریف دارد؛ زمانی به دلیل ساختهشدن توسط یک هنرمند مشهور مجسمهای فاخر به حساب میآید ولی ممکن است یک اثر دیگر به خاطر طراحی خاصش، عنوان فاخر بگیرد.
این در حالیاست که خیلیها مجسمههایی را که از جنس برنز ساخته شدهاند، ارزشمند تلقی میکنند.
معاون فرهنگی و هنری سازمان زیباسازی شهر تهران نیز این مطلب را لزوما اظهارنظر درستی نمیداند چراکه اصالت، از مواد تشکیلدهنده مجسمه گرفته نمیشود.
او میگوید: «چهبسا یک اثر هنری از بتن ساخته شده باشد که نمونههایش را هم در دنیا زیاد داریم اما اثر فاخر به حساب آید اما مجسمههایی هم هستند که هرچند از مواد گرانبها ساخته شدهاند، اثر فاخری محسوب نمیشوند».
موسوی یکی از مجسمههای ارزشمند تهران را نبرد گرشاسب و اژدها (در میدان حر) میداند که از بتن ساخته شده است.
مدیریت متخصص میخواهیم
واقعیت این است که طی 15سال اخیر تلاشهای بسیاری در حیطه مجسمهسازی ایران صورت گرفته اما نکته اینجاست که با توقف مجسمهسازی در برههای از زمان، بسیاری از دستاوردها از دست رفت و نسل جدیدی که شروع بهکار مجسمهسازی کرده است، بهسختی توانسته جایی برای خودش در این عرصه پیدا کند.
موسوی به مسئلهای دیگر هم اشاره میکند: «با وجود همه تلاشهای صورتگرفته، متأسفانه خطای مدیریتی در سطح کشور سبب شده که در مجسمهسازی، مسیر درستی را پیش نگیریم.
این روش نادرست در بسیاری از شهرها، فراگیر و باعث ایجاد الگوهای ناصحیح برای شهرهای دیگر شد که تازه
میخواستند کار را شروع کنند.
بنابراین ما باید خطمشیمان را در ساخت مجسمههای شهری اصلاح کنیم و این کار جز با واگذاری امور به مدیریت متخصص، امکانپذیر نیست».
او این واقعیت را که کلانشهرهای ایران و بهویژه پایتخت هماکنون از نمادها و تندیسهای متناسب خالی هستند، به مدیریت غیرمتخصص در این زمینه مربوط میداند؛ موضوعی که گردشگری را هم تحتتأثیر قرار میدهد.
مجسمههای شهری تهران از نظر ارزشمندی به لحاظ زمانی به 3دسته تقسیم میشوند. 1- مجسمههایی که بین سالهای 30 تا 50 نصب شدهاند. بخشی از این آثار، مربوط به مشاهیر ایران هستند:
مجسمه فردوسی در میدان فردوسی
سازنده: ابوالحسن صدیقی از شاگردان کمالالملک. او مجسمه حکیم ابوالقاسم فردوسی را در میدان فردوسی ویلا بورگز رم نیز ساخته است. جنس: سنگ مرمر کارارا ارتفاع: 3متر
گوستینوس آمبروزی مجسمهساز ایتالیایی در دیدار از مجسمه فردوسی رم در دفتر یادبودش نوشته: «دنیا بداند! من خالق مجسمه فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. میکل آنژ بار دیگر در مشرقزمین متولد شده است».
مجسمه خیام در ضلع شمالشرقی پارک لاله
سازنده: ابوالحسن صدیقی جنس: سنگ مرمر کارارا ارتفاع: 185سانتیمتر
مجسمه نبرد گرشاسب و اژدها در میدان حر
سازنده: غلامرضا رحیمزاده ارژنگ جنس: بتن ارتفاع: 5/6متر که به همراه نیزه به 5/12متر میرسد این مجسمه به مناسبت نجات آذربایجان از اشغال شوروی و حزب دمکرات در 1339 ساخته شد.
تندیس کوهنورد در میدان سربند محله دربند
سازنده: رضا لعلریاحی ارتفاع: 3متر تندیس کوهنورد در سال1341 نصب شد. ایده ساخت این تندیس در سال1337 از سوی حسن وجدانخوش ـ از کوهنوردان باسابقه ایرانی ـ پیشنهاد شد.
این مجسمه نمادی از رشادت امیر شاهقدمیاست که افتخارات بسیاری را با فتح قلههای مختلف کسب کرده است.
او در عملیات نجات یک فروند هواپیمای آمریکایی سقوطکرده در قله زردکوه در سال1340 و در ارتفاع 3870متری توانست پس از یک هفته ماموریت، افراد درون هواپیما را نجات دهد.
2ـ بخشی از مجسمههای ارزشمند، همزمان با ورود هنر مدرن به ایران در تهران نصب شدهاند و به حدود دهه40 به بعد برمیگردند.
هیچ بزرگ و فرهاد کوهکن
سازنده: پرویز تناولی برخی از مجموعهداران هنری و مشهورترین موزههای جهان، اقدام به جمعآوری آثار پرویز تناولی برای مجموعههایشان کردهاند. او نقاش، پژوهشگر و مجموعهدار ایرانیاست و ازجمله کارشناسان فرش ایرانی و بافتههای عشایری نیز محسوب میشود. مجسمه فرهاد کوهکن در سمت جنوب غربی محوطه تئاتر شهر نصب شده است.
3ـ مجسمهها از نظر زمانی، دستهبندی متاخر هم دارند؛ آنهایی که در دهههای 70 و 80 و چند سال اخیر ساخته و نصب شدهاند.
مجسمه ابوریحان در پارک لاله
سازنده: محمدعلی مددی جنس: برنز ارتفاع: 5/4متر مجسمه ابوریحان بیرونی در سال1373 نصب شد. کار ساخت این مجسمه یکسالونیم طول کشید. این مجسمه نخستین مجسمه بزرگی بود که بعد از انقلاب از طریق شهرداری سفارش داده شد.
مجسمه ابنسینا در بلوار کشاورز مقابل دانشگاه علومپزشکی (حمید شانس) کمالالملک، ابتدای بلوار کمالالملک، روبهروی وزارت ارشاد (گروسیان) مجسمه شهید باکری در بزرگراه شهید همت، تقاطع بزرگراه شهیدباکری
روزنامه همشهری
تهرام/1735
گردشگرانی که از سراسر دنیا آمدهاند، کوه کورکووادو (Corcovado) را از یاد نخواهند برد؛ همان که مهمترین نماد شهر را در ارتفاع 700متری بر دوش دارد.
تندیس مسیح درحالیکه دستانش را باز کرده آنقدر چشمگیر هست که باعث شود خیلیها همه المانهای اطرافش را نیز بهخاطر بسپارند؛ تندیسی که آنقدر جلب توجه کرد تا مدیران شهر برای نصب آسانسور و پلهبرقی مجاب شدند.
حالا سؤال اینجاست که راز مجسمه مسیح ریودوژانیرو، تندیس داوود ایتالیا یا مجسمه اندیشهگر پاریس در چیست که گردشگران را به خود جذب میکنند؟
آیا تهران ما چنین مجسمههایی ندارد؟ پاسخ این سؤالها نه به نوع ساخت برمیگردد، نه سازنده، نه جنس و نه اندازه؛ جواب، به المانهای دیگری مربوط است که مجسمهها و تندیسها را احاطه کردهاند.
البته این به آن معنا نیست که مجسمههای پایتخت بازدیدکننده ندارند و گردشگران توجهی به آنها نمیکنند بلکه میشود گفت بهواقع با آنکه اثرهای ارزشمندی در شهر وجود دارد، برخی از آنها آنقدرها هم خیرهکننده نیستند.
چیرهشدن محیط پیرامونی بر مجسمه
معاون فرهنگی و هنری سازمان زیباسازی شهر تهران یکی از موارد تأثیرگذار در دیدهنشدن برخی از مجسمهها را جانمایی نادرست آنها میداند.
سیدمجتبی موسوی میگوید: «متأسفانه تعداد آثاری که در فضای شهری مثل میادین جانمایی شده باشند، بسیار کم است که دلایل خود را دارد.
این در حالی است که نصب مجسمهها در پارکها اتفاق خوبی بوده و از نظر دیدهشدن و تامل، با استقبال روبهرو شدهاند.
اما وقتی مجسمهها از پارکها بیرون میآیند، دچار مشکلاتی هستیم که یکی از اصلیترین دلایل آن، به توسعه و طراحی فضاهای شهری صورتگرفته برمیگردد؛ بنابراین از این نظر، فضاهایی مناسب برای جانمایی خیلی از مجسمهها انتخاب نشده است».
به گفته او هماکنون آثار فاخری در تهران وجود دارد اما عوامل خارج از خود اثر، آنچنان که باید و شاید، دیده نمیشوند.
آنچه این کارشناس مجسمهسازی میگوید در واقع به عوامل پیرامونی تندیسها و مجسمهها مربوط است که ارتباط مناسبی با خود اثر ندارند؛ از ساختمانها گرفته تا تابلوها، اعلام راهنمایی و زوائد بصری.
بهعبارت دیگر سازهها و مبلمان شهری آنقدر مجسمهها را احاطه میکنند که اساسا چشم هر رهگذر و گردشگری از دیدن ریزهکاریهای یک اثر شهری بازمیماند و اینگونه، محیط پیرامونی بر اثر چیره میشود.
موسوی هم میگوید: «وقتی ارتباط بین مجسمه و محیط برقرار می شود که اولا هنرمند آن را از نظر ابعاد و اندازه، متناسب با ویژگیها و مختصات محیط طراحی کرده باشد؛ ضمن اینکه محیط باید حریمی برای مجسمه ایجاد کند که در آن حریم، عناصر مزاحم، جلوی دید صحیح اثر هنری را نگیرد. ولی متأسفانه ما اینطور فضاها را در خارج پارکها خیلی در اختیار نداریم».
فاخر بودن به جنس نیست
از نظر مواد ساخت هم میتوان مجسمههای شهر را دستهبندی کرد؛ اگرچه بسیاری از کارشناسان موافق این تقسیمبندی نیستند.
فاخربودن مجسمه، تعریف دارد؛ زمانی به دلیل ساختهشدن توسط یک هنرمند مشهور مجسمهای فاخر به حساب میآید ولی ممکن است یک اثر دیگر به خاطر طراحی خاصش، عنوان فاخر بگیرد.
این در حالیاست که خیلیها مجسمههایی را که از جنس برنز ساخته شدهاند، ارزشمند تلقی میکنند.
معاون فرهنگی و هنری سازمان زیباسازی شهر تهران نیز این مطلب را لزوما اظهارنظر درستی نمیداند چراکه اصالت، از مواد تشکیلدهنده مجسمه گرفته نمیشود.
او میگوید: «چهبسا یک اثر هنری از بتن ساخته شده باشد که نمونههایش را هم در دنیا زیاد داریم اما اثر فاخر به حساب آید اما مجسمههایی هم هستند که هرچند از مواد گرانبها ساخته شدهاند، اثر فاخری محسوب نمیشوند».
موسوی یکی از مجسمههای ارزشمند تهران را نبرد گرشاسب و اژدها (در میدان حر) میداند که از بتن ساخته شده است.
مدیریت متخصص میخواهیم
واقعیت این است که طی 15سال اخیر تلاشهای بسیاری در حیطه مجسمهسازی ایران صورت گرفته اما نکته اینجاست که با توقف مجسمهسازی در برههای از زمان، بسیاری از دستاوردها از دست رفت و نسل جدیدی که شروع بهکار مجسمهسازی کرده است، بهسختی توانسته جایی برای خودش در این عرصه پیدا کند.
موسوی به مسئلهای دیگر هم اشاره میکند: «با وجود همه تلاشهای صورتگرفته، متأسفانه خطای مدیریتی در سطح کشور سبب شده که در مجسمهسازی، مسیر درستی را پیش نگیریم.
این روش نادرست در بسیاری از شهرها، فراگیر و باعث ایجاد الگوهای ناصحیح برای شهرهای دیگر شد که تازه
میخواستند کار را شروع کنند.
بنابراین ما باید خطمشیمان را در ساخت مجسمههای شهری اصلاح کنیم و این کار جز با واگذاری امور به مدیریت متخصص، امکانپذیر نیست».
او این واقعیت را که کلانشهرهای ایران و بهویژه پایتخت هماکنون از نمادها و تندیسهای متناسب خالی هستند، به مدیریت غیرمتخصص در این زمینه مربوط میداند؛ موضوعی که گردشگری را هم تحتتأثیر قرار میدهد.
مجسمههای شهری تهران از نظر ارزشمندی به لحاظ زمانی به 3دسته تقسیم میشوند. 1- مجسمههایی که بین سالهای 30 تا 50 نصب شدهاند. بخشی از این آثار، مربوط به مشاهیر ایران هستند:
مجسمه فردوسی در میدان فردوسی
سازنده: ابوالحسن صدیقی از شاگردان کمالالملک. او مجسمه حکیم ابوالقاسم فردوسی را در میدان فردوسی ویلا بورگز رم نیز ساخته است. جنس: سنگ مرمر کارارا ارتفاع: 3متر
گوستینوس آمبروزی مجسمهساز ایتالیایی در دیدار از مجسمه فردوسی رم در دفتر یادبودش نوشته: «دنیا بداند! من خالق مجسمه فردوسی را میکل آنژ ثانی شرق شناختم. میکل آنژ بار دیگر در مشرقزمین متولد شده است».
مجسمه خیام در ضلع شمالشرقی پارک لاله
سازنده: ابوالحسن صدیقی جنس: سنگ مرمر کارارا ارتفاع: 185سانتیمتر
مجسمه نبرد گرشاسب و اژدها در میدان حر
سازنده: غلامرضا رحیمزاده ارژنگ جنس: بتن ارتفاع: 5/6متر که به همراه نیزه به 5/12متر میرسد این مجسمه به مناسبت نجات آذربایجان از اشغال شوروی و حزب دمکرات در 1339 ساخته شد.
تندیس کوهنورد در میدان سربند محله دربند
سازنده: رضا لعلریاحی ارتفاع: 3متر تندیس کوهنورد در سال1341 نصب شد. ایده ساخت این تندیس در سال1337 از سوی حسن وجدانخوش ـ از کوهنوردان باسابقه ایرانی ـ پیشنهاد شد.
این مجسمه نمادی از رشادت امیر شاهقدمیاست که افتخارات بسیاری را با فتح قلههای مختلف کسب کرده است.
او در عملیات نجات یک فروند هواپیمای آمریکایی سقوطکرده در قله زردکوه در سال1340 و در ارتفاع 3870متری توانست پس از یک هفته ماموریت، افراد درون هواپیما را نجات دهد.
2ـ بخشی از مجسمههای ارزشمند، همزمان با ورود هنر مدرن به ایران در تهران نصب شدهاند و به حدود دهه40 به بعد برمیگردند.
هیچ بزرگ و فرهاد کوهکن
سازنده: پرویز تناولی برخی از مجموعهداران هنری و مشهورترین موزههای جهان، اقدام به جمعآوری آثار پرویز تناولی برای مجموعههایشان کردهاند. او نقاش، پژوهشگر و مجموعهدار ایرانیاست و ازجمله کارشناسان فرش ایرانی و بافتههای عشایری نیز محسوب میشود. مجسمه فرهاد کوهکن در سمت جنوب غربی محوطه تئاتر شهر نصب شده است.
3ـ مجسمهها از نظر زمانی، دستهبندی متاخر هم دارند؛ آنهایی که در دهههای 70 و 80 و چند سال اخیر ساخته و نصب شدهاند.
مجسمه ابوریحان در پارک لاله
سازنده: محمدعلی مددی جنس: برنز ارتفاع: 5/4متر مجسمه ابوریحان بیرونی در سال1373 نصب شد. کار ساخت این مجسمه یکسالونیم طول کشید. این مجسمه نخستین مجسمه بزرگی بود که بعد از انقلاب از طریق شهرداری سفارش داده شد.
مجسمه ابنسینا در بلوار کشاورز مقابل دانشگاه علومپزشکی (حمید شانس) کمالالملک، ابتدای بلوار کمالالملک، روبهروی وزارت ارشاد (گروسیان) مجسمه شهید باکری در بزرگراه شهید همت، تقاطع بزرگراه شهیدباکری
روزنامه همشهری
تهرام/1735
کپی شد