در شب یلدا خورشید متولد میشود، شب و تاریکی به پایان میرسد و با تولد خورشید روشنایی آغاز خواهد شد از این شب به بعد بر ساعات روز افزوده میشود و رفته رفته روزها طولانیتر میشود چنین شبی شب وداع با تیرگی است. بیشک یلدا را میتوان تنها آیین باستانی ایرانی دانست که گذر زمان چندان بر آن تاثیری نداشته است. یلدا،نه مانند جشنهای مهرگان و تیرگان که زمانی جشنهای رسمی ایرانیان بودند بیرنگ شده و نه مانند جشن چهارشنبه سوری شکل و ظاهرش تغییر کرده است.این جشن باستانی همچنان به مانند گذشته برگزار میشود شاید برای آنکه یلدا فراتر از یک جشن ملی است.
ایلنا : خداوند رحمت کند مرحوم بهمن جلالی عکاس واستاد عکاسی ایران را که از او بسیار آموختم .استاد عاشق آیینهای باستانی و رسم و رسوم ایرانی بود.آنها را پاس میداشت و سفارش می کرد هر طور شده باید آنها را زنده نگهداشت.از میان آنها «شب یلدا» را جور دیگری دوست داشت:» یادتان نرود امشب خورشید متولد میشود و شب و تاریکی به پایان میرسد و با تولد خورشید روشنایی آغاز می شود....»یاد استاد بخیر 25دی ماه 96 که بیاید درست 7 سال از هجرتش گذشته است و از آن روز پاییزی کلاس درس استاد چیزی حدود 16سال. روحش شاد و یادش گرامی.
یلدا ریشه در تاریخ دارد
یلدا ریشه در تاریخ جهان دارد. شب یلدا زادروز مهر یا میترا است این شب از دیرباز نزد مردم جهان شبی مقدس بوده است بسیاری عقیده دارند واژه یلدا فارسی و ایرانی نیست و معنای آن را باید در بیرون از گستره این خاک جست.
واژه یلدا سریانی و به معنای ولادت است ولادت خورشید (مهر و میترا) و رومیان آن را (ناتالیس آنویکتوس) یعنی روز تولد مهر شکست ناپذیر مینامیدند. پس از مسیحی شدن رومیان 300 سال پس از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مسیح را به عنوان زادروز عیسی مسیح پذیرفت. زیرا زمان تولد او دقیقا معلوم نبود. در واقع یلدا یک جشن آریاییاست و پیروان میترائیسم آن را از هزاران سال پیش در ایران اجرا میکردند.
محمود روح الامینی در کتاب آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز مینویسد: «وقتی میترائیسم از تمدن ایران باستان گسترش یافت در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی روز 21 دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته شد ولی پس از قرن چهارم میلادی به دنبال اشتباهات محاسباتی این روز به 25 دسامبر انتقال یافت و در آن زمان مسیحیان روز 6 ژانویه را به عنوان روز تولد مسیح جشن گرفتند. اما با گسترش مسیحیت به دلیل اینکه نمیتوانستند مردم را از برپا داشتن این جشن منع کنند روز کریسمس را با روز 25 دسامبر جابجا کردند.»
یلدا جشن ایرانی
مسلم اینکه یلدا جشنی ایرانی است که ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شکرانه بازیافتن آزادی برپا میکردند یلدا جشنی خانوادگی است. شاید راز ماندگاریاش نیز همان باشد چرا که در ایران خانواده رکن اصلی جامعه است. هر چند که جامعه ایرانی در حال گذر از سنت به مدرنیسم است. یلدا هر سال به خانههای ایرانیان سرک میکشد سالیان سال است که یلدا مهمان خانه ما ایرانیان است حالا گاهی کمرنگ گاهی پررنگ.
روزهایی بود که مردم ایران سختیهای زیادی را از سر میگذراندند انقلاب، جنگ و بازسازی و ... اما با همه اینها باز هم یلدا هر چند کمفروغ به خانههای ایرانیان سر میزد و هنوز بودند مردمانی که این شب را با تفأل به حافظ میگذراندند و برشی از هندوانه را به نشانه مقاومت در برابر فصل سرما به بهار به دهان میبردند.یلدا هر سال یادآوری میکند که غیر از مشکلات زندگی آیین و جشنی هم هست.
یلدا همچنان درخشندهتر از همیشه دوباره برمیگردد تا بگوید خورشید متولد شد.دوباره خانوادهها دور هم جمع میشوند شاهنامه میخوانند با هم آشتی میکنند و هر سال این داستان تکرار میشود در هر کجا به شکلی.
بفرما تو،خوش آمدی
آنچه از کودکی در خاطرهها مانده این است که در شب یلدا، برف تمام کوچهها و بام خانهها را سفید میکرد. ننه سرما دامن سفید و بلندش را در شهر میگستراند. چله بزرگ در راه بود و ... اما سالهاست شب یلدای مردم تهران و دیگر شهرهای ایران برف ندارد. سالهاست سفیدی و برف غایب بزرگ شب یلدای اهل تهران شده و جای آن را آلودگی هوا گرفته است. شاید ننه سرما هم از شهرهای ایران قهر کرده و رفته است. امابا این همه باز یلدا با خوراکیها و رسم و سوم جورواجورش پشت در خانههایمان این پا و آن پا میکند و منتظر گشودن در است.
نمادهای یلدا در اقوام مختلف
همه رسمها و آیینهای شب یلدا را تا آنجا که پژوهشگران نوشته و گفتهاند میتوان در جای جای ایران سراغ گرفت. امروز نمود برگزاری آیین و رسم شب یلدا را میتوان در روزهای پایانی آذرماه در بازارهای میوه و آجیلفروشیها دید. این خریدها حتی تا پاسی از شب یلدا نیز ادامه دارد. اما به دلیل پهناوری ایران و رواج خردهفرهنگهای گوناگون، گاهی به آدابی بر میخوریم که فقط ویژه یک منطقه خاص است.
در تبریز نیز در موسم یلدا «عاشیقها» مینوازند. عاشیقها خنیاگران محلی هستند که اشعار و موسیقی آنان برگرفته از موسیقی مردمی است. آنها در حین اجرای برنامه داستان میخوانند، فی البداهه شعر میسرایند و ساز میزنند. قصههایی که عاشیقها در شب یلدا میگویند ریشه در افسانه کهن ایرانی دارد. قصههایی مثل «کوراغلو» و قصههای مهر و محبت شبیه»قربانی و پری»از قصههای مشهور عاشیقهاست
خاطره گویی فراموش نشود
مزه آجیل وشیرینی شب یلدای امسال برای خیلی از کرمانشاهیها و کرمانیها شاید تلخ باشد.زلزلههای اخیر در ایران بخصوص در این دو استان،آنها عزادار کرده است. اما بسیاری از روانشناسان سوگ معتقدند خاطرهگویی ویادآوری برخی خاطرات درگذشتگان کمک بسیاری برای آرامترشدن روح بازماندگان دارد. شاید به همین دلیل است که یکی از رسوم شب یلدا در بسیاری از جاهای ایران بخصوص درکرمانشاه یادآور روزهای خوش گذشته دور کرسی اتاق بود.
در این شب افراد فامیل بر سر یک سفره باهم شام میخوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده می شد. خوردنیهایی از قبیل آجیل، راحت الحلقوم و مشکلگشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف "نان پنجره ای، کاک و نان برنجی"، و میوه هایی چون انار، سیب و هندوانه که نگین این سفره بود.
یکی از آداب زیبایی که شب یلدا در استان کرمانشاه و کرمان وجود دارد گرفتن فال حافظ است که مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشکلات خود در زندگی قرار میدهند.همچنین دختران دم بخت با این کار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری می گرفتند.
خوردن آجیل مشکل گشا با تفأل به حافظ
در گیلان بخصوص در رشت مرسوم است در این شب، خانه را حسابی تمیز و آب و جارو کنند. از دختران دمبخت هم میخواهند با خریدن آجیل مشگلگشا برآورده شدن آرزویشان را از خدا طلب کنند. مردمان شرق گیلان نیز خوردن آب میوه ازگیل جنگلی که خودشان آن را «کونوس» مینامند را خوب می دانند. بعضی از مردمان این خطه نیز خوردن کله پاچه گوسفند در این شب را برای غلبه بر سرما بسیار مفید میدانند.
اما از همه مهمتر حافظخوانی است.کمتر گیلانی را میتوان سراغ گرفت که دیوان حافظ را زینتبخش سفره یلدایش نکند و به نیت روزها و شبهای خوش برای خانوادهاش تفألی به آن نزند.
حالا چرا هندوانه ؟
خوردن هندوانه در این شب یکی از رایجترین رسوم یلدا است .خراسانیها بخصوص مردم بجنورد و بیرجند و مشهد بر این باور بودند که هرکس در شب چلّه هویج، گلابی، انار و زیتون سبز بخورد، در تابستان سال بعد از گزند جانوران، به ویژه نیش عقرب در امان خواهد بود. در شب چله هندوانه بیشتر از میوه های دیگر مورد توجه عموم است. حالا چرا هندوانه؟
هندوانه یادآور گرمای تابستان و حرارت است. باور بر این است، اگر مقداری هندوانه در شب یلدا بخورید در سراسر زمستان طولانی، سرما و بیماری بر شما غلبه نخواهد کرد و این باور، با خواص هندوانه که سرشار از ویتامین های A و B و C می باشد مطابقت دارد.
«عاشیقها» می نوازند
در تبریز نیز در موسم یلدا «عاشیقها» مینوازند. عاشیقها خنیاگران محلی هستند که اشعار و موسیقی آنان برگرفته از موسیقی مردمی است. آنها در حین اجرای برنامه داستان میخوانند، فی البداهه شعر میسرایند و ساز میزنند. قصههایی که عاشیقها در شب یلدا میگویند ریشه در افسانه کهن ایرانی دارد. قصههایی مثل «کوراغلو» و قصههای مهر و محبت شبیه»قربانی و پری»از قصههای مشهور عاشیقهاست.
در لرستان و همدان هم مردم شب چله «گندم شیر» میخورند. گندمی که در شیر میخیسانند و زردچوبه و نمک را با آن مخلوط میکنند. سپس آن را روی ساج برشته میکنند و به همراه خلال بادام، گردو، کشمش، سیاهدانه و کنجد میخورند.
چیزی بده این پسرک بیاورد
از دیگر رسوم زیبای همدانیها هم این است که پسران کوچک و نوجوان، شب یلدا بر بام خانهها میروند و کیسهای را به همراه طنابی از سوراخ دودکش خانهها به داخل آویزان میکنند و شعری محلی میخوانند با این مضمون که صاحبخانه، ان شاءالله خیر به خانهات ببارد و کدخدای خانهات نمیرد، چیزی بده این پسر کوچک بیاورد. صاحبخانه نیز از تنقلاتی که برای شب چله تدارک دیده است داخل کیسه میگذارد. در قدیم نیز گاهی پیش آمده که صاحبخانه برای مزاج، دختر خردسالش را در کیسه گذاشته و آن پسر، کیسه را کشیده بالا و این آشنایی در خیلی از موارد باعث ازدواج آنها در بزرگسالی شده است.
اما کردنشینان ایلامی معمولا هندوانه را از یک ماه پیش خریداری و برای شب یلدا نگهداری میکنند. معمولا همه اقوام در منزل یکی از بزرگان فامیل جمع میشوند و این شب را با گفتن داستانهای قدیمی سپری میکنند.
زیارت اهل قبور فراموش نشه
در الموت قزوین هم حضور بر سر مزار درگذشتگان قبل از غروب آفتاب یکی از مهمترین رسوم است. البته با روشن کردن شمع یا فانوس و روشن گذاشتن چند نقطه به کمک آتش. این رسم هنوز هم در بیشتر روستاهای الموت باقی است.
پشمک بده برف بگیر
در شهر خوی آذربایجانغربی نیز هدیه دادن شیرینی و پشمک در این شب مرسوم است. این کار گویا به مناسبت شباهت پشمک با برف است. در کرمان و خراسان هم در شب یلدا گاهی مردم تا صبح بیدار میمانند و میپندارند که در این شب قارون به شکل هیزمشکنی که پشتهای هیزم بر پشت دارد به خانه نیکوکاران مستمند میرود و به آنها هیزم میدهد و این هیزمها تبدیل به شمش طلا میشوند.
شاهنامه خوانی به جای حافظ
اما اگر شب یلدا را در میان قوم بختیاری بگذرانید به جای حافظ همیشگی سفره یلدا، شاهنامه فردوسی را میبینید. در اینجا به جای فال حافظ بساط شاهنامهخوانی برپاست.
میگویند در شب یلدا در یاسوج مرکز استان چهارمحال و بختیاری که بیشتر بختیاریهای ایران آنجا سکونت دارند، چند خانواده دور هم جمع میشوند و کسانی که شاهنامه را از حفظ هستند برای دیگران میخوانند.
خیلی پیش آمده کسانی که شاهنامه را از بر میخوانند حتی سواد خواندن و نوشتن نداشته باشند.
در شیراز وساری مرکز استانهای فارس و مازندران نیز مردم خوردن کلمپلو و نوعی شیرینی به نام «بشته زیک» که ترکیبی از آرد، کنجد و شیره است را بسیار خوب میدانند.
پنبه زنی در تهران
اما در تهران یکی از اعتقادات مردم پایتخت که در شب یلدا نمود بیشتری دارد اعتقاد به «بختگشایی» است. آنگونه که میگویند کار و بار شغل «پنبهزنی» و افراد پنبهزن در چند روز مانده به این شب رونق پیدا میکرده است.
حکایت جالبی که در اینباره نقل شده این است که خانوادههایی که دختر دمبخت دارند علاوه بر سپردن تشک و متکاهای خود به پنبهزن، هدف خاصی را دنبال کردهاند که آن هدف هم چیزی به جز اعتقاد به رسم بختگشایی نبوده است.
مردم استان زاهدان نیز براساس یک سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم می آیند و به قصه هایی که پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها برایشان نقل می کنند گوش می دهند.برگزاری جشن ها و نشست های خانوادگی همراه با گروهی از اعتقادات اسطوره ای، شبی خاطره انگیز را برای خانواده های زاهدانی به خصوص کودکان و نوجوانان فراهم می کند. گفتن قصه، گرفتن فال حافظ، بازی های دسته جمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره را از سرگرمی های شب یلدا در این منطقه عنوان کرد.
بنابراین از اینکه در بلندترین شب سال، مثل شبهای دیگر زنگ خانهتان به صدا درآید و آقای داماد اینبار بدون حضور سایر اعضای خانواده با طبقهای میوه و آجیل و هدیه در آستانه در ظاهر شود چندان شگفتزده نخواهید شد، چون شب یلدا بهانهای تاریخی است برای دور هم جمع شدن و بهانهای تازه برای دیدار عروس و دامادهایی که هنوز طعم با هم زندگی کردن را نچشیدهاند.
خوردنیهای شب یلدا
از معروفترین خوردنیهای ویژه شب یلدا نیز که در همه جا یکیشان است میتوان هندوانه و انار را نام برد.هر چند میوههای دیگر فصل تابستان نیز گاهی میهمان محفل شب یلداست. خوردن آجیل و شبچره هم که شامل دانههای گندم و نخود برشته، تخمه هندووانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجیر و توت خشک است در بسیاری از شبنشینیهای این شب متداول است. اما نکتهای که درباره هندوانه و انار وجود دارد آن است که این دو میوه گرد و سرخ فام نمادهایی از خورشید هستند با این حال در هیچ کجا غذای ثابتی را برای این شب معرفی نکردهاند اما دربرخی از شهرها از جمله قزوین ،ساوه و رشت خوردن خورشت انار با مرغ ویا گوشت رایج است.
یلدا، بهانهای برای دوبار دیدن
یکی دیگر از مراسم این شب مربوط به دختران دم بخت است.اگر دختری هستید که به تازگی ستاره بختتان درخشیده و با یکی از معدود شاهزادگان موجود پیمان همراهی بستهاید، اما «خرمراد» هنوز شما را از منزل پدری جدا نکرده و به خانه امیدتان نرفتهاید، به احتمال زیاد با رسم و رسوم دوره نامزدی آشنا هستید.
بنابراین از اینکه در بلندترین شب سال، مثل شبهای دیگر زنگ خانهتان به صدا درآید و آقای داماد اینبار بدون حضور سایر اعضای خانواده با طبقهای میوه و آجیل و هدیه در آستانه در ظاهر شود چندان شگفتزده نخواهید شد، چون شب یلدا بهانهای تاریخی است برای دور هم جمع شدن و بهانهای تازه برای دیدار عروس و دامادهایی که هنوز طعم با هم زندگی کردن را نچشیدهاند.
قدیمیترها خوب به یاد دارند، روزهایی که خانههای عروس و داماد به هم نزدیک بود و میشد این فاصله را پیمود، چه چیزی بهتر از اینکه این فاصله با دست پر طی شود.
«شب یلدا» یکی از همین شبهای «دست پر رفتن» بود. خانواده داماد میوههای مخصوص این شب یعنی «هندوانه» و «انار» را که خون زندگی در آنها جاری است و «آجیل شیرین» به همراه هدیهای که بیشتر وقتها شال، روسری و یا پارچه بود در طبق میگذاشتند، تزئین میکردند و به خانه عروس میفرستادند تا داماد هم به کمک این هدیهها راهی پیدا کند و ساعتی را در خانه همسر آیندهاش بگذراند.
هر چند این روزها شاید بسیاری از عروس و دامادها حتی قصه این خاطرهها را نشنیده باشند. اما تقویم میگوید که «یلدا» هست و خواهد بود و هر سال نیز زیباتر از گذشته برگزار خواهد شد.
گزارش : محسن احمدی