کنار دیواری که مقابل ساختمان پلاسکو کشیده شده است، شخصی سخنرانی میکند و جمعیت در تایید حرفهایش ا... اکبر میگویند؛ دیواری که شاید بتوان آن را به حصاری در مقابل آرزوهای کسبه پلاسکو تعبیر کرد.
این افراد که تمام اموال خود را در پی حادثه فرو ریختن ساختمان از دست دادهاند، از بیتوجهیها به شدت دلخورند و بیشترین دلخوریشان از مالک ساختمان و وعده و وعیدهای داده شده به آنهاست.
روز پایانی دی سال گذشته بود که ساختمان عظیم پلاسکو در میان بهت، حیرت و مقابل دیدگان رهگذران پس از شعله ور شدن، به فاصله چند ثانیه فروریخت و بر زندگی کسبه پلاسکو آوار شد.
حدود ده ماه از این حادثه تلخ میگذرد و در حالی که در روزهای ابتدایی پس از این حادثه ناگوار وعدههای بسیاری به کسبه پلاسکو مبنی بر اعطای وام و حتی ساخت دوباره پلاسکو درمدت دو سال از سوی بنیاد مستضعفان که مالک اصلی ساختمان است، داده شد ولی به گفته این افراد تا به امروز که نزدیک به یک سال از این واقعه میگذرد، تنها کاری که برای این ساختمان انجام شده، دیواری است که مقابل آن کشیدهاند.
کسی صدایمان را نمیشنود
به میان جمعیت میروم. از یکی از کسبه میپرسم، علت این تجمع چیست؟ این فرد در پاسخ به «قانون» میگوید: تا به حال چندین بار مقابل ساختمان بنیاد مستضعفان جمع شدهایم تا شاید صدای خود را به گوش مسئولان این ارگان برسانیم. اما این بار دیگر تا حق خود را نگیریم از پای نخواهیم ایستاد. مسئولان باید کمی به فکر ما باشند. افتخار ما این بود که محصول داخلی تولید میکردیم ولی گویا این مساله برای هیچ کس اهمیتی نداشت.
از وقتی ساختمان را از دست دادهایم، اوضاع مالیمان به شدت به هم ریخته است. من در ساختمان نور ساکن هستم ولی تک فروشی هم به زور میتوانم انجام دهم، چه برسد به عمدهفروشی. بسیاری از مشتریان شهرستانیمان را از دست دادهایم. آنها به این منطقه عادت کرده بودند و اکنون برای تهیه اجناس خود به همینجا مراجعه میکنند و کسی به سمت پاساژ نور نمیآید.
قربانی بدعهدیها شدهایم
درد دل این کسبه تمامی ندارد، انگار به دنبال گوشی شنوا برای بیرون ریختن حرفهایی هستند که روی دلشان تلنبار شده است.
یکی دیگر از کسبه آسیب دیده پلاسکو، درباره درخواستهای پلاسکوییها از مسئولان به «قانون» میگوید:9 ماه از آتشسوزی ساختمان پلاسکو میگذرد، در حالی که چند تن از دوستان آتشنشانمان و همچنین کسبه پلاسکو در این حادثه جان باختند.
بعد از حادثه وعدهوعیدها شروع شد و مسئولان از لشکری و سیاسی پیدایشان شد و به ما وعدههای بسیاری دادند که هیچکدامشان به پای عمل نرسید. مالک اصلی ساختمان، حتی کوچکترین عذرخواهی از کسبه پلاسکو نکرد.
ما به عنوان کسبه پلاسکو ورشکست شدهایم و متاسفانه در حال حاضر به نان شبمان نیز محتاجیم. امروز حدود 700 نفر از کسبه در مقابل ساختمان پلاسکو جمع شدهایم تا صدایمان را به گوش مسئولان بهخصوص آقای سعیدی کیا برسانیم. در این 9 ماه وعدههای بسیاری به ما داده شده است.
گفتند پلاسکو را دو ساله میسازیم اما نگفتند چه زمانی ساخت آن را آغاز میکنند. گفتند جواز برای ساخت پلاسکو میگیریم و اکنون سوال ما این است که وضعیت جواز به کجا رسیده است؟ بدعهدی و بدقولیها تا کجا میخواهد ادامه پیدا کند؟ ما در شرایطی قرار گرفتهایم که آب از سرمان گذشته است و دیگر یک وجب و 100 وجب ندارد.
تکلیف ما را روشن کنید، ما اعاده وضع سابق پلاسکو را برای 600 نفر در همان عرصه، نه کم و نه زیاد میخواهیم و نه از حقمان عدول خواهیم کرد و نه از آن خواهیم گذشت. اکنون به نام قانون، اینجا جمع شدهایم و تا آخر نیز در راه احقاق حقمان میایستیم. ما میخواهیم صدای خواستههایمان علاوه بر آقای سعیدی کیا به گوش مقام معظم رهبری نیز برسد.
نام شرکتهای خاصی را آوردند و از تاریخ 30 خرداد 96 گفتند شروع به ساخت میکنیم اما خبری نشد؛ ما نیز تعامل کردیم و هنوز همین کار را میکنیم.
این تجمع و گردهمایی نیز جزیی از تعامل ماست و قصد قانون شکنی نداریم. شرایطی برای ما به وجود آمده که دردمند و عاجز شدهایم و نمیتوانیم جوابگوی طلبکارانمان باشیم و شرمنده همسر و فرزندانمان هستیم.
دار و ندار ما اینجا از بین رفته ولی با این وجود، حتی حداقل قدمی نیز برای ما برداشته نشده وعزت نفس، غرور و شخصیت ما زیر سوال رفته است.
تنها خواسته ما اعاده وضع سابق و حقوق مکتسبه کسبه در عرصه قبلی پلاسکو است و درخواست دیگری نداریم. گروههایی نیز وجود دارند که جلوی راه ما سنگاندازی میکنند و ما کسبه پلاسکو هرگونه دخالت گروههای معلومالحال که تنها در راستای منافع مادی خود به نوعی در کار ما دخالت میکنند، به شدت محکوم میکنیم.
« نور» نیز برای ما کاسبی نشد
صدای شعار ا... اکبر بلندتر میشود. انگار دیگر جان کسبه پلاسکو به لبشان رسیده است و اینبار آمدهاند تا نتیجه بگیرند. در این میان، یکی دیگر از کسبه بیان میکند: من در زمره کسبهای بودم که بیرون از ساختمان پلاسکو تولیدی داشتم و دفتر فروشم در پلاسکو بود و در حادثه آتشسوزی ساختمان همه چیز خود را از دست دادم.
متاسفانه ما به این دلیل که به صورت اعتباری و از بازار نسیه خرید میکردیم و به همینشیوه نیز جنس خود را به شهرستانها میفروختیم، پس از فرو ریختن ساختمان، بازار دیگر به ما برای فروش جنس اعتماد نکرد و از طرفی ما به بازار بدهکار شدیم و گرفتاری مضاعف ما این بود که شهرستانیها نیز حساب خود را به ما پرداخت نکردند.
بعد از آن در شرایط خاصی که وجود داشت به ساختمان نور منتقل شدیم. بسیاری از افراد مثل من برای دکورزدن مغازه هزینه کردیم ولی کاسبی ما در پاساژ نور نگرفت و مجبور شدیم مغازه خود را جمع کنیم و همان هزینهها نیز به آنچه ازدست داده بودیم، اضافه شد.
زمانی که ساختمان فرو ریخت، همه فقط به ما وعدههایی دادند که از جمله آنها ساخت دو ساله با بهترین مصالح ساختمانی و بهترین سازه بود که تا به امروز، هیچ اقدام مثبتی در این زمینه مشاهده نکردهایم. بعد از آن مطرح شد که پلاسکو را به مسابقه خواهیم گذاشت و این مساله خود جای این سوال را برای ما باقی گذاشت که چرا با وجود این همه طرح، تونل و ساختمان در این کشور باید پلاسکو به مسابقه گذاشته شود و آیا این به نوعی انحراف افکار عمومی نیست؟ حدود یک سال از وعدهای که داده شده،گذشته است. امروزه امکاناتی وجود دارد که مانند 30 سال پیش نیست و ساختمانها در عرض 6 ماه قابل ساخته شدن هستند.
تنها خواسته ما این است که با ما صادقانه برخورد شود و تکلیف ما را روشن کنند و به ما بگویند برنامهشان برای پلاسکو چیست. ما کاسب و کارآفرین بودیم و الان درست نیست که تا این اندازه دستمان را به سوی مسئولان دراز کنیم. تنها چیزی که میخواهیم مغازههایمان است؛ اگر آنها را برای ما احیا کنند، میدانیم که چگونه باید کار کنیم. از سوی دیگر قولهایی مبنی بر پرداخت وام 300 میلیون تومانی با سود 9 درصد به ما داده شد ولی تا به امروز در آن زمینه نیز اقدامی صورت نگرفته است.
در حال حاضر بزرگترین مشکل ما، محل کسب است؛ اگرما محل کسب خود را دوباره به دست بیاوریم، میتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم. در سازه شمالی حدود 280واحد سالم است. طبق گفته آقای سعیدی کیا،حدود 900 متر از 4500 متر بنای پلاسکو تخریب شدهاست، این یعنی عرصه 900 متر آزاد شده و حدود 3500 متر در زیر بنا به صورت سالم باقی مانده که تنها قسمتی از آن آسیب دیده است.
به هر حال میتوان برج را به همان شکل در جای خود و طبق حقوق مکتسبهای که دارد، بنا کرد و برای قسمت باقی مانده ساختمان نیز استحکام بنا انجام داد و همه ساختمان در عرض شش تا هشت ماه برای بازگشت کسبه آماده شود ولی هیچ اقدامی انجام نمیشود.
اگر در همان ابتدا صادقانه به ما اعلام میشد که جواز گرفتهاند، شاید میتوانستیم طبق حقوق مکتسبهای که داریم، اعتماد کنیم و مغازههایمان را واگذار کرده و اجازه ساخت دوباره بدهیم ولی در حال حاضر شرایطی پیش آمده که ما هم که مغازه سالم در پلاسکو داریم، نمیتوانیم اعتماد کنیم که اگر مغازههایمان را واگذار کنیم، به درد قسمت فروریخته دچار نشویم. متاسفانه هیچکس حتی مالک اصلی نیز پاسخی به ما نمیدهد.
به جمعیت که نگاه میکنی، موجی از درد، افسردگی و بلاتکلیفی در میان آنها به چشم میخورد. اینها افرادی هستند که روزی برای خود دفتر و دستک و برو و بیایی داشتهاند و امروز عاجزانه و دردمندانه به دنبال این هستند که صدای فریاد بحقشان را به گوش مسئولان برسانند.
از طرفی بنیاد مستضعفان به عنوان مالک اصلی ساختمان پلاسکو باید پاسخگوی این افراد باشد و تکلیف آنها را روشن کند. اما برخوردها از سوی بنیاد مستضعفان، به گونهای است که انگار نه انگار که پلاسکویی وجود داشته و محل کسب درآمد برای عدهای بوده است.
دیواری که مقابل پلاسکو کشیده شده، انگار دیوار فراموشی است. از جمعیت دور میشوم، کمی جلوتر در ایستگاه اتوبوس پیرمردی میپرسد آن جلوتر چه خبر است، چرا راه ماشینها را بستهاند؟ خانم میانسالی پاسخ میدهد: تجمع کسبه پلاسکو است که مغازههایشان سوخته است.
پیرمرد میگوید: خب که چی؟ زن پاسخ میدهد: این بندگان خدا نیز زن و بچه دارند، بالاخره کسی باید برایشان کاری بکند. پیرمرد آهی از ته دل میکشد و با صدای آرام و لحنی ناامیدانه میگوید: هیچ کاری برایشان نمیکنند. صدای پیرمرد در گوشم طنین انداز میشود: هیچ کاری برایشان نمیکنند، انگار امید به شکل ناباورانهای از میان مردم رخت بر بسته است.
روزنامه قانون
تهرام/1735
این افراد که تمام اموال خود را در پی حادثه فرو ریختن ساختمان از دست دادهاند، از بیتوجهیها به شدت دلخورند و بیشترین دلخوریشان از مالک ساختمان و وعده و وعیدهای داده شده به آنهاست.
روز پایانی دی سال گذشته بود که ساختمان عظیم پلاسکو در میان بهت، حیرت و مقابل دیدگان رهگذران پس از شعله ور شدن، به فاصله چند ثانیه فروریخت و بر زندگی کسبه پلاسکو آوار شد.
حدود ده ماه از این حادثه تلخ میگذرد و در حالی که در روزهای ابتدایی پس از این حادثه ناگوار وعدههای بسیاری به کسبه پلاسکو مبنی بر اعطای وام و حتی ساخت دوباره پلاسکو درمدت دو سال از سوی بنیاد مستضعفان که مالک اصلی ساختمان است، داده شد ولی به گفته این افراد تا به امروز که نزدیک به یک سال از این واقعه میگذرد، تنها کاری که برای این ساختمان انجام شده، دیواری است که مقابل آن کشیدهاند.
کسی صدایمان را نمیشنود
به میان جمعیت میروم. از یکی از کسبه میپرسم، علت این تجمع چیست؟ این فرد در پاسخ به «قانون» میگوید: تا به حال چندین بار مقابل ساختمان بنیاد مستضعفان جمع شدهایم تا شاید صدای خود را به گوش مسئولان این ارگان برسانیم. اما این بار دیگر تا حق خود را نگیریم از پای نخواهیم ایستاد. مسئولان باید کمی به فکر ما باشند. افتخار ما این بود که محصول داخلی تولید میکردیم ولی گویا این مساله برای هیچ کس اهمیتی نداشت.
از وقتی ساختمان را از دست دادهایم، اوضاع مالیمان به شدت به هم ریخته است. من در ساختمان نور ساکن هستم ولی تک فروشی هم به زور میتوانم انجام دهم، چه برسد به عمدهفروشی. بسیاری از مشتریان شهرستانیمان را از دست دادهایم. آنها به این منطقه عادت کرده بودند و اکنون برای تهیه اجناس خود به همینجا مراجعه میکنند و کسی به سمت پاساژ نور نمیآید.
قربانی بدعهدیها شدهایم
درد دل این کسبه تمامی ندارد، انگار به دنبال گوشی شنوا برای بیرون ریختن حرفهایی هستند که روی دلشان تلنبار شده است.
یکی دیگر از کسبه آسیب دیده پلاسکو، درباره درخواستهای پلاسکوییها از مسئولان به «قانون» میگوید:9 ماه از آتشسوزی ساختمان پلاسکو میگذرد، در حالی که چند تن از دوستان آتشنشانمان و همچنین کسبه پلاسکو در این حادثه جان باختند.
بعد از حادثه وعدهوعیدها شروع شد و مسئولان از لشکری و سیاسی پیدایشان شد و به ما وعدههای بسیاری دادند که هیچکدامشان به پای عمل نرسید. مالک اصلی ساختمان، حتی کوچکترین عذرخواهی از کسبه پلاسکو نکرد.
ما به عنوان کسبه پلاسکو ورشکست شدهایم و متاسفانه در حال حاضر به نان شبمان نیز محتاجیم. امروز حدود 700 نفر از کسبه در مقابل ساختمان پلاسکو جمع شدهایم تا صدایمان را به گوش مسئولان بهخصوص آقای سعیدی کیا برسانیم. در این 9 ماه وعدههای بسیاری به ما داده شده است.
گفتند پلاسکو را دو ساله میسازیم اما نگفتند چه زمانی ساخت آن را آغاز میکنند. گفتند جواز برای ساخت پلاسکو میگیریم و اکنون سوال ما این است که وضعیت جواز به کجا رسیده است؟ بدعهدی و بدقولیها تا کجا میخواهد ادامه پیدا کند؟ ما در شرایطی قرار گرفتهایم که آب از سرمان گذشته است و دیگر یک وجب و 100 وجب ندارد.
تکلیف ما را روشن کنید، ما اعاده وضع سابق پلاسکو را برای 600 نفر در همان عرصه، نه کم و نه زیاد میخواهیم و نه از حقمان عدول خواهیم کرد و نه از آن خواهیم گذشت. اکنون به نام قانون، اینجا جمع شدهایم و تا آخر نیز در راه احقاق حقمان میایستیم. ما میخواهیم صدای خواستههایمان علاوه بر آقای سعیدی کیا به گوش مقام معظم رهبری نیز برسد.
نام شرکتهای خاصی را آوردند و از تاریخ 30 خرداد 96 گفتند شروع به ساخت میکنیم اما خبری نشد؛ ما نیز تعامل کردیم و هنوز همین کار را میکنیم.
این تجمع و گردهمایی نیز جزیی از تعامل ماست و قصد قانون شکنی نداریم. شرایطی برای ما به وجود آمده که دردمند و عاجز شدهایم و نمیتوانیم جوابگوی طلبکارانمان باشیم و شرمنده همسر و فرزندانمان هستیم.
دار و ندار ما اینجا از بین رفته ولی با این وجود، حتی حداقل قدمی نیز برای ما برداشته نشده وعزت نفس، غرور و شخصیت ما زیر سوال رفته است.
تنها خواسته ما اعاده وضع سابق و حقوق مکتسبه کسبه در عرصه قبلی پلاسکو است و درخواست دیگری نداریم. گروههایی نیز وجود دارند که جلوی راه ما سنگاندازی میکنند و ما کسبه پلاسکو هرگونه دخالت گروههای معلومالحال که تنها در راستای منافع مادی خود به نوعی در کار ما دخالت میکنند، به شدت محکوم میکنیم.
« نور» نیز برای ما کاسبی نشد
صدای شعار ا... اکبر بلندتر میشود. انگار دیگر جان کسبه پلاسکو به لبشان رسیده است و اینبار آمدهاند تا نتیجه بگیرند. در این میان، یکی دیگر از کسبه بیان میکند: من در زمره کسبهای بودم که بیرون از ساختمان پلاسکو تولیدی داشتم و دفتر فروشم در پلاسکو بود و در حادثه آتشسوزی ساختمان همه چیز خود را از دست دادم.
متاسفانه ما به این دلیل که به صورت اعتباری و از بازار نسیه خرید میکردیم و به همینشیوه نیز جنس خود را به شهرستانها میفروختیم، پس از فرو ریختن ساختمان، بازار دیگر به ما برای فروش جنس اعتماد نکرد و از طرفی ما به بازار بدهکار شدیم و گرفتاری مضاعف ما این بود که شهرستانیها نیز حساب خود را به ما پرداخت نکردند.
بعد از آن در شرایط خاصی که وجود داشت به ساختمان نور منتقل شدیم. بسیاری از افراد مثل من برای دکورزدن مغازه هزینه کردیم ولی کاسبی ما در پاساژ نور نگرفت و مجبور شدیم مغازه خود را جمع کنیم و همان هزینهها نیز به آنچه ازدست داده بودیم، اضافه شد.
زمانی که ساختمان فرو ریخت، همه فقط به ما وعدههایی دادند که از جمله آنها ساخت دو ساله با بهترین مصالح ساختمانی و بهترین سازه بود که تا به امروز، هیچ اقدام مثبتی در این زمینه مشاهده نکردهایم. بعد از آن مطرح شد که پلاسکو را به مسابقه خواهیم گذاشت و این مساله خود جای این سوال را برای ما باقی گذاشت که چرا با وجود این همه طرح، تونل و ساختمان در این کشور باید پلاسکو به مسابقه گذاشته شود و آیا این به نوعی انحراف افکار عمومی نیست؟ حدود یک سال از وعدهای که داده شده،گذشته است. امروزه امکاناتی وجود دارد که مانند 30 سال پیش نیست و ساختمانها در عرض 6 ماه قابل ساخته شدن هستند.
تنها خواسته ما این است که با ما صادقانه برخورد شود و تکلیف ما را روشن کنند و به ما بگویند برنامهشان برای پلاسکو چیست. ما کاسب و کارآفرین بودیم و الان درست نیست که تا این اندازه دستمان را به سوی مسئولان دراز کنیم. تنها چیزی که میخواهیم مغازههایمان است؛ اگر آنها را برای ما احیا کنند، میدانیم که چگونه باید کار کنیم. از سوی دیگر قولهایی مبنی بر پرداخت وام 300 میلیون تومانی با سود 9 درصد به ما داده شد ولی تا به امروز در آن زمینه نیز اقدامی صورت نگرفته است.
در حال حاضر بزرگترین مشکل ما، محل کسب است؛ اگرما محل کسب خود را دوباره به دست بیاوریم، میتوانیم مشکلات خودمان را حل کنیم. در سازه شمالی حدود 280واحد سالم است. طبق گفته آقای سعیدی کیا،حدود 900 متر از 4500 متر بنای پلاسکو تخریب شدهاست، این یعنی عرصه 900 متر آزاد شده و حدود 3500 متر در زیر بنا به صورت سالم باقی مانده که تنها قسمتی از آن آسیب دیده است.
به هر حال میتوان برج را به همان شکل در جای خود و طبق حقوق مکتسبهای که دارد، بنا کرد و برای قسمت باقی مانده ساختمان نیز استحکام بنا انجام داد و همه ساختمان در عرض شش تا هشت ماه برای بازگشت کسبه آماده شود ولی هیچ اقدامی انجام نمیشود.
اگر در همان ابتدا صادقانه به ما اعلام میشد که جواز گرفتهاند، شاید میتوانستیم طبق حقوق مکتسبهای که داریم، اعتماد کنیم و مغازههایمان را واگذار کرده و اجازه ساخت دوباره بدهیم ولی در حال حاضر شرایطی پیش آمده که ما هم که مغازه سالم در پلاسکو داریم، نمیتوانیم اعتماد کنیم که اگر مغازههایمان را واگذار کنیم، به درد قسمت فروریخته دچار نشویم. متاسفانه هیچکس حتی مالک اصلی نیز پاسخی به ما نمیدهد.
به جمعیت که نگاه میکنی، موجی از درد، افسردگی و بلاتکلیفی در میان آنها به چشم میخورد. اینها افرادی هستند که روزی برای خود دفتر و دستک و برو و بیایی داشتهاند و امروز عاجزانه و دردمندانه به دنبال این هستند که صدای فریاد بحقشان را به گوش مسئولان برسانند.
از طرفی بنیاد مستضعفان به عنوان مالک اصلی ساختمان پلاسکو باید پاسخگوی این افراد باشد و تکلیف آنها را روشن کند. اما برخوردها از سوی بنیاد مستضعفان، به گونهای است که انگار نه انگار که پلاسکویی وجود داشته و محل کسب درآمد برای عدهای بوده است.
دیواری که مقابل پلاسکو کشیده شده، انگار دیوار فراموشی است. از جمعیت دور میشوم، کمی جلوتر در ایستگاه اتوبوس پیرمردی میپرسد آن جلوتر چه خبر است، چرا راه ماشینها را بستهاند؟ خانم میانسالی پاسخ میدهد: تجمع کسبه پلاسکو است که مغازههایشان سوخته است.
پیرمرد میگوید: خب که چی؟ زن پاسخ میدهد: این بندگان خدا نیز زن و بچه دارند، بالاخره کسی باید برایشان کاری بکند. پیرمرد آهی از ته دل میکشد و با صدای آرام و لحنی ناامیدانه میگوید: هیچ کاری برایشان نمیکنند. صدای پیرمرد در گوشم طنین انداز میشود: هیچ کاری برایشان نمیکنند، انگار امید به شکل ناباورانهای از میان مردم رخت بر بسته است.
روزنامه قانون
تهرام/1735
کپی شد