هرچه عقبتر برگردیم حرکات عامه پسند، تاثیرگذارتر، بودهاند اما با گذر زمان، مشاهدات مردمی از این حکایت کردند که فعالیت برخی مسئولان در همین حرکات عامه پسند خلاصه می شود؛ این بود که چنین حرکاتی دیگر نزد مردم خریدار نداشته و به بیانی از مد افتادند.
مردمی که در انبوه جمعیت از هم پیشی میگیرند تا کارتهای متروشان را به مکعبهای کوچک زردرنگی که روی دیوارهای خروجی مترو نصب شدهاند بزنند بلکه رقمی(ناچیز) به کارتشان برگردد، یا آنهایی که در فشار بی آرتیها(اتوبوسهای تندرو)، چندین بار لای درهای تاشو، استخوانهایشان صدا داده، شاید اصلا مسئولانی را که به دلایل «مناسبتی»، در مترو حاضر میشوند، نبینند. فشار سوارشدن و تردد زمانی دو چندان میشود که این کار را بخواهی هر روز انجام دهی از طرفی این ازدحام با حضور «دستفروشان سامان داده نشده»، توسط شهرداری باز هم بیشتر میشود.
حال، سوالی که پیش میآید این است؛ یعنی مسئولان نمیدانند همین که سعی دارند اتوبوس و مترو و دوچرخه سوارشدنشان را «خبر»ی کنند، یعنی این که این قدر در همه سالهای مسئولیت پذیری خود و هم ردیفانشان، از مردم فاصله گرفتهاند که تازگی و نوبودن کارشان منجر به ارزشمند شدن خبر مترو و اتوبوس سواریشان میشود؟
آنها فکر نمیکنند که مردم ممکن است پیش خودشان بگویند کاری را که ما به صورت یومیه انجام میدهیم، برای مقامات مسئول(حتی دست چندم آنها)، آن قدر غیر معمول است که از آن عکس میگیرند و فیلم بر میدارند. اگر هم مسئولان، این کار را برای خوشحال شدن مردم (یا حفظ محیط زیست علیالخصوص در سهشنبههای بدون خودرو) انجام میدهند، با گشتی در شهر، متوجه خواهند شد که مردم، خوشحال که نمیشوند هیچ؛ ممکن است عصبانی تر هم بشوند؛ مردمی که این روزها به خاطر بالارفتن قیمتها و ناتوانی در تامین هزینههای زندگی، خیلی زودتر از گذشتهها عصبانی میشوند.
عدهای هم این حرکت مسئولان را نوعی فرهنگ سازی برداشت میکنند؛ این که مردم تشویق شوند به جای خودرو شخصی، اتوبوس و مترو سوار شوند یا این که با دوچرخه تردد کنند. مردم اما دوست ندارند به تعداد مسافران اضافه شود، چون این وسایل دیگر جا ندارند و چشمشان آب نمیخورد چیزی به سیستم حمل و نقل شهری اضافه شود؛ آنها در زمان حال، زندگی میکنند و شاید پیشینه قضیه هم برایشان مهم نباشد که روزگاری شهرداری میزیسته که برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، استخدامهای بالایی در مترو انجام داده و بعد که موقع پرداخت حقوقشان شده، قیمت بلیط را بالا برده.
با همه این تفاسیر، به نظر میرسد یک فرهنگ خاص در میان مردمی نهادینه میشود که عصبانی نباشند و حضور افراد دارای مسئولیت در کنار مردم و در وسیله حمل و نقل عمومی نه تعجب کسی را برانگیزد و نه خبری شود.
روزنامه مردم سالاری
/8138/
مردمی که در انبوه جمعیت از هم پیشی میگیرند تا کارتهای متروشان را به مکعبهای کوچک زردرنگی که روی دیوارهای خروجی مترو نصب شدهاند بزنند بلکه رقمی(ناچیز) به کارتشان برگردد، یا آنهایی که در فشار بی آرتیها(اتوبوسهای تندرو)، چندین بار لای درهای تاشو، استخوانهایشان صدا داده، شاید اصلا مسئولانی را که به دلایل «مناسبتی»، در مترو حاضر میشوند، نبینند. فشار سوارشدن و تردد زمانی دو چندان میشود که این کار را بخواهی هر روز انجام دهی از طرفی این ازدحام با حضور «دستفروشان سامان داده نشده»، توسط شهرداری باز هم بیشتر میشود.
حال، سوالی که پیش میآید این است؛ یعنی مسئولان نمیدانند همین که سعی دارند اتوبوس و مترو و دوچرخه سوارشدنشان را «خبر»ی کنند، یعنی این که این قدر در همه سالهای مسئولیت پذیری خود و هم ردیفانشان، از مردم فاصله گرفتهاند که تازگی و نوبودن کارشان منجر به ارزشمند شدن خبر مترو و اتوبوس سواریشان میشود؟
آنها فکر نمیکنند که مردم ممکن است پیش خودشان بگویند کاری را که ما به صورت یومیه انجام میدهیم، برای مقامات مسئول(حتی دست چندم آنها)، آن قدر غیر معمول است که از آن عکس میگیرند و فیلم بر میدارند. اگر هم مسئولان، این کار را برای خوشحال شدن مردم (یا حفظ محیط زیست علیالخصوص در سهشنبههای بدون خودرو) انجام میدهند، با گشتی در شهر، متوجه خواهند شد که مردم، خوشحال که نمیشوند هیچ؛ ممکن است عصبانی تر هم بشوند؛ مردمی که این روزها به خاطر بالارفتن قیمتها و ناتوانی در تامین هزینههای زندگی، خیلی زودتر از گذشتهها عصبانی میشوند.
عدهای هم این حرکت مسئولان را نوعی فرهنگ سازی برداشت میکنند؛ این که مردم تشویق شوند به جای خودرو شخصی، اتوبوس و مترو سوار شوند یا این که با دوچرخه تردد کنند. مردم اما دوست ندارند به تعداد مسافران اضافه شود، چون این وسایل دیگر جا ندارند و چشمشان آب نمیخورد چیزی به سیستم حمل و نقل شهری اضافه شود؛ آنها در زمان حال، زندگی میکنند و شاید پیشینه قضیه هم برایشان مهم نباشد که روزگاری شهرداری میزیسته که برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، استخدامهای بالایی در مترو انجام داده و بعد که موقع پرداخت حقوقشان شده، قیمت بلیط را بالا برده.
با همه این تفاسیر، به نظر میرسد یک فرهنگ خاص در میان مردمی نهادینه میشود که عصبانی نباشند و حضور افراد دارای مسئولیت در کنار مردم و در وسیله حمل و نقل عمومی نه تعجب کسی را برانگیزد و نه خبری شود.
روزنامه مردم سالاری
/8138/
کپی شد