براساس نگاه و نظری که در کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) به آنها اشاره شده عدالت فضیلتی انسانی است که در سایه آن سایر فضایل نیز نصیب انسان میشود. یعنی در بعد فردی انسان را از ظلم (تعدی) دور ساخته و در بعد اجتماعی نیز نهادهای اجتماعی را در مسیر فضیلت قرار میدهد. بدین ترتیب عدالت نه یک غایت فردی، گروهی، طبقاتی و حتی مکتبی، بلکه یک غایت انسانی به شمار میآید.
نام امیرالمؤمنین علی(ع) با «عدالت» پیوند خورده است و از آن حضرت با عنوان «شهید عدالت» یاد میشود. بنابراین جا دارد در سالگرد شهادت حضرتش تأملی بر این واژه و ویژگیهای آن ونسبتش بامولای متقیان علی(ع)صورت گیرد. عدالت یکی از آرمانهای بنیادین و متعالی بشری است که ریشه در فطرت انسان دارد. به این معنا که انسان همان گونه که گرایش به پرستش، مهرورزی و زیبایی دارد، گرایش به «عدالت» نیز از درون او سرچشمه میگیرد و با وجودش عجین است. بارزترین نشانه عدالت در یک اجتماع، «اعتدال» و «اتحاد» است و کلام وحی نیز بر این نکته صحه میگذارد.
اساساً در منطق قرآن کریم ارسال رسل و انزال کتب پس از آن ضرورت یافت که بر اثر انحصارها و امتیازات، تبعیضها و نابرابریها و ظلم و تعدی جامعه اولیه از اعتدال خارج و دچار تفرقه شد «کان الناس امه واحده...» به دنبال به وجود آمدن چنین محیطی، پیامبران برای سامان دادن به اجتماعات بشری و بازگرداندن شرایط قبلی و دعوت به توحید و قیام به قسط و عدل مبعوث شدند.
دعوت به توحید، بیانگر قرار گرفتن انسان در مدار عبودیت و ایجاد ارتباط با خداوند به عنوان منشأ و غایت هستی و قیام به عدل بیانگر برنامهای برای اداره زندگی جمعی انسان در راستای اهداف توحیدی است.
عدالت و مشتقات آن بارها در کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) به کار رفته است. آنچه از کلام آن حضرت برمیآید، این است که «عدالت» با «اعتدال» قرابت و نسبت دارد و «وحدت» نیز ثمره آن است.
عدل در سخنان حضرتش بیانگر مفهومی گسترده است که موجب رشد و اعتلای جامعه میشود. از نظر علی(ع) عدالت از صفات حقتعالی و از جمله جنود عقل است که هستی براساس آن استوار میباشد.
در نگاه حضرت، عدالت هم ناظر به درون است که نتیجه آن، تقوی و پاکی است و هم ناظر به بیرون که حاصل آن نیز جامعهای متعادل است.
همچنین از مجموعه نظرات مولای متقیان برمیآید که عدل فرایندی تدریجی است که از نیت و قصد درونی انسان آغاز میشود و راهی از میان افراط و تفریط گشوده و با تحقق عدالت، زمینه را برای کمال جامعه فراهم میکند. بدین سان عدالت سیری از «خود» به «اجتماع» است. یعنی تا ملکه عدالت در درون افراد مستقر نشده باشد، شکلگیری جامعهای عادل امکانپذیر نیست. به عبارت دیگر، عدل دارای دو چهره است؛ چهرهای درونی و چهرهای بیرونی که بازتاب چهره درونی است. عدالت در چهره شهودی و درونی خود، ابتدا فرد را متحول میکند، آنگاه در اجتماع فرصت مییابد تا برای کمال جامعه ظرفیتسازی نماید.
براین پایه عدالت اگرچه از درون انسان سرچشمه میگیرد، اما تنها در جمع و جامعه است که امکان رشد و کمال مییابد و به تنهایی قادر نیست مسیر کمال را طی کند. عدل در جلوه اجتماعی خود میتواند هر امری را در جایگاه خود قرار دهد. «العدل یضع الامور مواضعها» و جامعه را به سمت سعادت هدایت و مدیریت کند. «العدل سائس عام» در چنین جامعهای عدل میزان «العدل ملاک» و زندگیساز خواهد بود. «العدل حیائ» که در نتیجه آن سعادت و بزرگی نصیب انسان میشود. «العدل فوز و کرامه» و برای اجتماع پایه و اساس محکمی ایجاد میگردد. «العدل اقوی اساس»
براساس این نگاه و نظر که در کلمات امیرالمؤمنین علی(ع) به آنها اشاره شده عدالت فضیلتی انسانی است که در سایه آن سایر فضایل نیز نصیب انسان میشود. یعنی در بعد فردی انسان را از ظلم (تعدی) دور ساخته و در بعد اجتماعی نیز نهادهای اجتماعی را در مسیر فضیلت قرار میدهد.
بدین ترتیب عدالت نه یک غایت فردی، گروهی، طبقاتی و حتی مکتبی، بلکه یک غایت انسانی به شمار میآید.
امیرالمؤمنین علی (ع) در همین چارچوب میفرماید: من حکومت را به این دلیل پذیرفتم که خداوند تبارک و تعالی از عالمان و آگاهان به امور تعهد گرفت و آنان را ملزم کرد تا در مقابل زیادهخواهی، ستمگری و تجاوز نسبت به حقوق محرومین ساکت ننشینند و بیکار نباشند. امیرمؤمنان به حق پا در رکاب حق و عدل گذارد و سرانجام در این راه از سوی کسانی که با «عدل» و «اعتدال» در ستیز بودند و راه افراط پیش گرفته بودند به شهادت رسید.
آن حضرت عدالت را شیرازهای برای اجرای احکام میدانست و میفرمود «العدل حیائ الاحکام» و خبر داده است که عدالت میزان سنجش خداوند است «ان العدل میزان الله» پس خدا را در فرمانش نافرمانی نکنید.
شهادت خورشید عدالت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی(ع) تسلیت باد.