امام حسین (ع) با مخاطب قرار دادن وجدانها فرمود: «مردم! نمیبینید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل روی گردان نیست؟ در این اوضاع مؤمن لقای پروردگارش را به چنین زندگیای ترجیح می دهد.»
هنجارهای اجتماعی، تجلی ارزشهای یک جامعه و برباورهای بنیادین استوارند. مادامی که جامعهای دست از اصول خود نکشیده و با بزرگداشت ارزشهای خود از آنها محافظت نماید، سلوک آن جامعه برهمان محور ومدار تداوم خواهد داشت. آنچه اما حیات جامعهای فرهمند را تهدید میکند، همانا بیگانگی و یا از خود بیگانگی آحاد جامعه با ارزشهای بنیادین است. این نقیصه همچون آسیب و آفتی بزرگ زمینهساز بروز رفتارهای نابهنجار فردی و اجتماعی نیز خواهد بود. رسالت محمدی(ص) به همراه خود شیوه زندگی وسلوک رفتاری خاصی را به ارمغان آورد که برپایه اصل کرامت و ارجمندی انسان استوار است. این شیوه شامل برادری، برابری، وحدت، صداقت، عدالت، جوانمردی، آزادگی و نوعدوستی است که ضمن تعالیم اسلام، تعلیم میشوند. ارزشهای مورد ترویج در دوران رسالت محمدی(ص) هنجارهایی از این دست را میان مسلمانان رایج و جامعه نمونهای را در مقابل چشمها نشاند. لکن با رحلت پیامبر اسلام(ص) حیات طیبه اجتماع مسلمین به تدریج، دچار خزان شده و با رجعت رفتارها و باورهای عصر جاهلی، عصبیتهای قومی و نژادی، مال اندوزی، کینهورزی و دشمنی، تفرقه و تشتت، تحقیر و تبختر و... رواج دوباره یافت. اجتماع مسلمین به ضعف و انحطاط گراییده و این ضعف و انحطاط عرصه فکر و فرهنگ را نیز دربرگرفت. بدینگونه اجتماع مسلمین با گردبادهای خشونت و جهالت مواجه شده و نتوانست بنیانهای اخلاقی دوران پیامبررا ادامه دهد و با فراموشی پیام غدیر جامعه اسلامی از تداوم حیات طیبه بازماند. اینجا بود که اباعبدالله الحسین(ع) با روی کار آمدن یزید که سمبل زشتکاری و فساد بود پای در میدان قیام نهاد تا پیام رسالت محمدی(ص) و غدیر را تجدید کند و به گوش جانها برساند. مفهوم فساد و انحراف از ارزشهای اولیه در عصر امام حسین(ع) ابعاد گستردهای یافته بود و تخطی از هنجارها امری عادی تلقی میشد. امر به معروف و نهی از منکر اصل فراموش شدهای بود و اگر کسی بدان متوسل میشد دچارعواقب بدی میشد. مردم متغیر الحال شده و درحمایت از ارزشها ایستادگی نمیکردند. در چنین وضعیتی امام با مخاطب قرار دادن وجدانها فرمود: «مردم! نمیبینید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل روی گردان نیست؟ در این اوضاع مؤمن لقای پروردگارش را به چنین زندگیای ترجیح می دهد.»
اقدامات امام حسین(ع)برای برخورد با آسیبهای اجتماع بعد از نبی اکرم(ص) در سه سطح عمده بود:
ا – رؤسای فاسد حاکم بر جامعه اسلامی که یزید در رأس آنان بود.
2- آحاد امت اسلامی که از هنجارها و ارزشهای عصر پیامبر غافل شده و به کلی مسیر دیگری را طی میکردند.
3- افرادی از جبهه خودی که همان شیعیان بودند و با سست عنصری دست از ظلم ستیزی و امر به معروف و نهی از منکر کشیده بودند.
نهضت ابا عبدالله الحسین(ع) متکی بر این اصل بود که فضای فکری و فرهنگی جامعه مستعد تغییرشده ودر راستای احیای ارزشهای اسلامی قرار گیرد.از این رو با سلاح مظلومیت پرده از چهره ریا و تزویر گرفته و با معرفی ارزشهای والا و متعالی و معرفی سیره پیامبر امکان مقایسه میان سلوک نبوی وعلوی و حاکمان وقت را فراهم آورد تا امت با مقایسه این دو به آسیبها پی برند و زمینه انسجام و همنوایی امت در مقابل ظلم وفساد فراهم شود. محورهای کلی انحرافات که قیام امام حسین(ع) آنها را هدف قرار داد عبارت بودند از:
1-تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزشهای جاهلی
2- انحراف جامعه اسلامی از مسیری که پیامبر ترسیم کرده بود
3-حاکمیت نظام سیاسی فاسد اموی و بیعدالتی رهبران سیاسی
4- از دست دادن شخصیت اسلامی امت
5- انفعال امت اسلامی در برابر بازگشت ارزشهای عصر جاهلی
6- دنیا طلبی و گرایش به رفاه مادی در نتیجه فتوحات
با قیام ابا عبدالله الحسین(ع) به الگوهای اسلامی توجه بیشتری شده و حرکت آن حضرت توانست مبانی نظری و فرهنگی اسلام را تبیین و الگوی مناسبی را در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ارائه دهد. هرچند فرهنگ اسلامی در این دوره مجالی برای رشد پیدا نکرد اما بازتابهای نهضت در دورههای بعد اصول فرهنگ اسلامی و سنّت حقیقی پیامبر(ص) و امامان(ع) را تحت تأثیر قرار داد.