امام خمینی علاوه بر وصیت نامه سیاسی- الهی خود براساس توصیه اسلام درمواقع دیگرنیز وصیت نامه هایی درمورد وجوه شرعیه تعیین نموده بودند
حضرت امام خمینی در سوم آبان ماه سال 1361 وصیتنامه شخصی خودرا درامور شخصیه خطاب به حجت الاسلام و الملسیمن سید احمد خمینی صادر فرمودند. با مراجعه به مجموعه آثار حضرت امام خمینی مشخص می شود که ایشان علاوه بر وصیت نامه سیاسی- الهی خود براساس توصیه اسلام درمواقع دیگر وصیت نامه هایی درمورد وجوه شرعیه و امور شخصیه تعیین نموده بودند.
وصیتنامه [و تعیین وصى در مورد وجوه شرعیه]
زمان: 18 آذر 1356/ 27 ذى الحجه 1397
مکان: نجف
موضوع: تعیین وصى
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
به تاریخ 27 شهر ذى الحجه 1397
این جانب روح اللَّه موسوى خمینى، در حال صحت و سلامت، وصى خود قرار دادم حضرات حجج اسلام آقاى آقا شیخ حبیب اللَّه اراکى و آقاى رضوانى خمینى و آقاى آقا سید عباس خاتم یزدى و آقاى آقا سید جعفر کریمى- دامت افاضاتهم- را در امور مربوطه به وجوه شرعیه که نزد این جانب است. تمام وجوهى که نزد خودم و نزد آقاى خلخالى است وجوه شرعیه است و یک فلس آن مال شخصى که مربوط به ورثه شود نیست مگر یک پاکت که مختصر وجهى در آن است و پشتش نوشته شده: «مال شخص خودم است». آقایان این وجوه را به طور شهریه، به هر نحو صلاح مىدانند، در حوزههاى علمیه مصرف نمایند. صورت وجوه در دفتر این جانب موجود است؛ و چون وجوه بتدریج مىرسد و صرف مىشود نمىتوانم صورت را بدهم. و اگر عائله این جانب و مرحوم مصطفى- رحمه اللَّه تعالى- خواستند نجف بمانند، به آنها به مقدار متعارف مخارج بدهند. از خداوند تعالى توفیق و تأیید آقایان را خواستارم. امید است کمال احتیاط را در امور مراعات فرمایند. و السلام علیکم و رحمة اللَّه.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
صحیفه امام،ج 3،ص280
وصیتنامه [و تعیین وصى در امور وجوه شرعیه]
زمان: 16 دى 1356/ 26 محرّم 1398
مکان: نجف
موضوع: تعیین وصى در امور مربوط به وجوه شرعى
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
در روز 26 محرّم 1398 وصى خود قرار دادم حضرات حجج اسلام آقاى حاج آقا مرتضى پسندیده و آقاى حاج شیخ مرتضى حائرى و آقاى حاج سید محمد باقر سلطانى و آقاى حاج شیخ حسینعلى منتظرى- دامت برکاتهم- را در امر وجوهى که در قم یا سایر بلاد ایران نزد وکلاى این جانب است و به حساب این جانب اخذ شده است و حضرت آقاى پسندیده مطلع هستند- به حَسَب غالب- تمام این وجوه باید با نظر آقایان محترم به مصرف شرعى برسد، و احدى از وَرَثه یا غیر آنها حقى در آن ندارند و نمىتوانند مزاحمت با اوصیاى محترم نمایند. و اگر بعض از اوصیا مانعى داشته باشند که نتوانند تا آخر قیام به امر کنند، بقیه کس دیگر را که مورد قبول و موجّه است تعیین نمایند؛ و اگر بعضى غایب بودند دیگران قیام به امر نمایند. تکلیف وجوهى که در نجف است تعیین نمودهام. از خداوند تعالى سلامت و سعادت حضرات آقایان را مسألت مىنمایم. و امید دعاى خیر دارم. و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
صحیفه امام، ج3، ص: 295
وصیتنامه [و تعیین آقایان پسندیده و منتظرى به عنوان وصى]
زمان: 29 دى 1358/ 1 ربیع الاول 1400
مکان: قم
موضوع: تعیین وصى مطلق
مخاطب: ورثه امام خمینى
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
غُرّه ربیع الاول 1400
أشهد ان لا اله الا اللَّه و ان محمد رسول اللَّه و الائمة علیهم السلام ائمةٌّ معصومین و ان ما جاء به النبی حقٌّ.
قبلًا در نجف اشرف که بودم براى امور ایران، چهار نفر از آقایان علماى اعلام را وصى خود قرار داده بودم. اینک که در قم هستم وصیت سابق را لغو نمودم، و وصى خود قرار دادم حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقاى پسندیده، اخوى مکرم و جناب حجت الاسلام و المسلمین آقاى منتظرى- دامت افاضاتهما- را راجع به جمیع امور، خصوصاً مربوط به وجوه شرعیه که در نزد خودم و آقاى پسندیده یا جاى دیگر است.
کسى حق مزاحمت با آنان را ندارد، و این دو نفر وصى مطلق من هستند.
امید است ان شاء اللَّه تعالى موفق و مؤید باشند. و مقدار جزئى وجه شخصى من هست که در طبقه بالاى محلى که وجوه در آنجا است، مىباشد؛ در طرف راست آن محل؛ آنچه در آنجا است به مخدره مادر احمد بدهند.
از فرزندانم مىخواهم که با هم با صلح وصفا عمل کنند. و از احمد مىخواهم که با مادر و خواهرانش با کمال خوبى عمل نماید. و همه از مادرشان اطاعت کنند. و از همه مىخواهم که با حسین و مریم خوشرفتارى کنند.
و امیدوارم که همه سلامت باشند، و در اطاعت خداى تعالى از خداوند تعالى توفیق همه را خواهانم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
صحیفه امام،ج 12،ص120 و 121
وصیتنامه شخصى
حضرت امام خمینی در15 دی سال 56 نیز پس از درگذشت آیت الله مصطفی خمینی حاج سید احمد خمینی را به عنوان وصی شخصی خود تعیین کردند.
وصیتنامه [شخصى و تعیین وصى]
زمان: 15 دى 1356/ 25 محرّم 1398
مکان: نجف
موضوع: وصیتنامه شخصى
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
و الصلاة على محمد و آله الطاهرین و لعنة اللَّه على اعدائهم اجمعین.
چون با کمال تأسف فرزند بزرگم که وصى بود به رحمت ایزدى پیوست لهذا وصى خود نمودم، در حال صحت و سلامت، در تاریخ بیست و پنجم ماه محرّم الحرام 1398 فرزند خود نورچشم مکرم حاج سید احمد خمینى- ایّده اللَّه تعالى- را که پس از فوت و تجهیز به نحو متعارف، به امورى که توصیه مىکنم اقدام و عمل نماید؛ و از خداوند تعالى توفیق و سلامت و تأیید او را خواهانم:
1- کلیه وجوهى که در منزل و نزد آقاى خلخالى و در قم نزد آقاى اخوى موجود است، وجوه شرعیه و سهم مبارک امام- علیه السلام- و سهم سادات عظام است، و یک فلس آنها از ورثه نیست و تکلیف آنها را در وصیت على حده تعیین نمودهام، و ورّاث این جانب حق معارضه با اوصیایى که امر وجوه شرعیه را به آنها واگذار نمودهام ندارند؛ و اگر نزد وکلاى من در هر جا وجوهى به اسم من بوده باید برسانند به اوصیا، یا به مرجع عادل.
2- کتب و اثاثى را که از کتابخانه این جانب و منزل، دولت ایران به غارت برده است اگر برگرداندند، آنچه اهدایى آقاى آقا نجفى مرعشى بوده به کتابخانه ایشان برگردانند وبقیه به همین کتابخانه یا سایر کتابخانهها واگذار شود. و کتبى که از خود این جانب غارت شده است، اگر برگشت، و کتبى که در نجف دارم در اختیار وصى است؛ هر چه مورد احتیاج اوست یا مورد احتیاج نورچشمى حسین پسر مرحوم مصطفى- رحمه اللَّه تعالى- بردارند و باقى را به یک کتابخانه واگذار کنند.
3- منزل شخصى که در قم دارم- نزدیک باغ قلعه- و جزئى مِلکى که در کَمَره {خمین}دارم و نمىدانم چى است و چقدر است و آقاى پسندیده اطلاع دارند، بین ورثه- کما فَرَضَه اللَّه تقسیم شود ولى ورثه موظفند مادامى که مادرشان در قید حیات است، اگر مایل باشد در آنجا اقامت کند، با او مزاحمت نکنند؛ و به عبارت دیگر سُکنى و منافع آن تا زمان حیات، حق ایشان و واگذار به ایشان نمودم و کسى حق مزاحمت ندارد.
4- اثاث البیت- غیر از کتاب که ذکر شد- واگذار نمودم پس از موت به مادر فرزندانم؛ و کسى حق مزاحمت ندارد.
5- دو- سه سال احتیاطاً نماز و روزه از قِبَل این جانب قضا شود، اگر در کَمَره مِلکى دارم یا منافع شخصى در آن، بدهند و الّا احمد تبرّع کند و مختار است در این تبرّع.
6- کتب خطى این جانب را در صورت امکان طبع کنند؛ و اگر کسى خواست طبع کند در اختیار او بگذارند به طورى که ضایع نشود، خصوصاً کتب اخلاقى را.
7- فرزندان من عموماً و احمد خصوصاً موظفند از مادر خود اطاعت کنند و با احترام با او رفتار کنند، و رضاى او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنها در آن است. و اگر خواست مستقلًا زندگى کند، در صورت امکان، اسباب آن را فراهم کنند.
8- آخرین وصیت من آن است که فرزندان من با صلح و صفا، و مهر و وفا عمل کنند و با فرزندان و عیال مرحوم مصطفى- رحمه اللَّه- با کمال مهر و محبت رفتار نمایند؛ و احمد
از همراهى با آنها- حتى المیسور و المقدور- مضایقه نکند.
از خداوند تعالى توفیق و تأیید همه را خواستار و امید است که خداوند تعالى همه را از شرور، خصوصاً از آلودگى به دنیا و زخارف آن، محفوظ نگه دارد. و امید آن دارم که پدر آلوده و عاصى و آثم «1» خود را که با بار گران و گرفتارى فراوان دنیا را ترک و به سوى حضرت «قابل التّوب و غافر الذّنوب» کوچ نموده، از دعاى خیر و طلب مغفرت فراموش نکنند. «إنّه خیرُ معینٍ» و الحمد للَّه أوّلًا و آخراً و ظاهراً و باطناً. و السلام علیکم.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
صحیفه امام، ج3، ص: 292 و 293
وصیتنامه [در امور شخصیه خطاب به آقاى سید احمد خمینى و بستگان]
زمان: 3 آبان 1361/ 7 محرّم 1403
مکان: تهران، جماران
موضوع: وصیتنامه در امور شخصیه
مخاطب: خمینى، سید احمد و بستگان
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
الحمد للَّه على آلائه و نعمائه و الصلاة و السلام على أنبیائه، سیّما افضلهم و خاتمهم؛ و على اولیائه المعصومین، سیّما ابى الأئمة و افضل الاولیاء امیر المؤمنین- صلوات اللَّه علیه و على اهل بیته و اولاده- سیّما بقیة اللَّه روحى لتراب مقدمه الفداء.
آمنت بکلّ ما جاء به النبی الخاتم- صلى اللَّه علیه و آله و سلم.
و بعد در تاریخ 7 محرّم الحرام 1403 موافق سوم آبان 1361 این چند سطر را به عنوان وصیت در امور شخصیه رقم مىنمایم:
پس از توصیه به ورثه و نزدیکان خود به تقوا و صبر و ثبات در جمیع امور و معاشرت محبتآمیز بین خود به نحو شایسته و عشرت به معروف با بندگان خداوند تعالى و اعراض از زخارف دنیا و توجه به خداوند متعال، فرزند خود احمد خمینى- ایّده اللَّه تعالى- را وصى در امور شخصیه قرار دادم. و آنچه لازم به تذکر است در چند جمله توضیح مىدهم:
1- من شخصاً در هیچ بانکى یا مؤسسه یا شرکتى یا غیر اینها وجهى ندارم، و آنچه در بانکها یا بعض مؤسسات و غیرهما است، وجوه شرعیه است و هیچ یک از ورثه من در آنها حقى ندارند، و امر آنها پس از من با جناب حجت الاسلام و المسلمین آقاى حاج شیخ حسینعلى منتظرى- دامت برکاته- است و تحت نظر ایشان باید به مصارف شرعى برسد، و اگر خداى نخواسته براى ایشان حادثهاى رخ دهد، امر وجوه شرعیه با رهبر یا رهبرانى است که مجلس خبرگان تعیین مىنمایند.
2- کلیه اثاث منزل که در قم و یا تهران دارم، متعلق به مادر محترمه فرزندان من است.
بعض از آنها از شخص خودشان بوده و آنچه از من بوده است به ایشان هبه کردم و تحت ید ایشان است.
و در این جمله دو تخته قالى بزرگ است که از سهم سادات است و من به طور موقت از آنها اجازه استفاده دادهام. باید پس از من به مصرف سادات برسد. و بعض اثاث هم امانتى است که احمد مطلع است و به صاحبانش باید رد کند. کتابهایى که در قم و تهران دارم که مقدار ناچیزى است در اختیار احمد است. اگر خودش احتیاج دارد بر دارد، و اگر حسین برادرزادهاش لازم دارد به او بدهد، و الّا در یک کتابخانه عمومى بگذارد و وقف آن نماید. و مقدارى مختصر پول نقد دارم که از وجوه شرعیه نیست و محل آن از محل وجوه جدا است و نوشتهام که آنچه در آنجا است از شخص خودم مىباشد، و پس از من از ورثه است؛- على ما فرضه اللَّه تعالى- . ممکن است در خمین ملک مختصرى داشته باشم که حضرت حجت الاسلام آقاى پسندیده مطلع هستند. آن هم پس از من از ورثه است.
3- منزل معروف که در قم دارم، مال شخصى است که پس از من به ورثه مىرسد. و وصیت من آن است که منافع آن مادامى که مادر فرزندانم حیات دارند از ایشان است و امید است فرزندان من و ایشان این وصیت را اجازه دهند که این مخدّره محترمه به همه ما حقوق بسیار دارند. خداوند تعالى جبران فرماید و به ایشان عوض دهد.
4- احتیاطاً پنج سال نماز و روزه به وسیله شخص موثقى قضا شود. تا حال تحریر از کسى طلبى ندارم و به کسى بدهکار نیستم. یک دانگ از خانه قم را به مادر فرزندانم بدهند در ازاى مهر ایشان.
5- از احمد- وفّقه اللَّه تعالى- مىخواهم که کوشش خود را صرف نماید در خدمت به جمهورى اسلامى، و اگر پس از من از طرف متصدیان کارى که به شایستگى مىتواند انجام دهد از او خواستند براى خدمت به اسلام و مسلمین، نه براى مقام و جهات دنیوى، رد نکند و از خدمت رو برنگرداند که در حال حاضر خدمت به این جمهورى اسلامى بر عهده همه است.
6- از همه فرزندانم خصوصاً احمد مىخواهم که با مادرشان به طور شایسته عمل کنند و از خدمت به او هر چه مىتوانند سر باز نزنند: و الجنة تحت اقدام الامّهات. و از احمد مىخواهم که با خویشاوندان و بستگان خود رفتار اسلامى نماید و از خدمت به آنان کوتاهى ننماید. و به حسین و مادر و خواهرش محبت بیشتر نماید، و در صورت احتیاج در صورت امکان رفع آن نماید. و امیدوارم که فرزندم حسین از اشتغال به علم و تهذیب نفس غفلت نکند و استعداد خدایى را هدر ندهد. و از فرزندم مریم- وفقها اللَّه تعالى- مىخواهم در حفظ اخلاق اسلامى و محبت به خویشاوندان غفلت ننماید. و از همه خویشاوندان و بستگان و دیگران امید عفو و طلب رحمت دارم. و السلام على عباد اللَّه الصالحین.
روح اللَّه الموسوی الخمینى
صحیفه امام، ج17، ص: 68تا 70