یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

به مناسبت سی و پنجمین سالگرد بیانات امام خمینی (ره)؛

درنگی در انتساب راهبرد «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» به امام خمینی

پایگاه خبری جماران:

photo_2019-12-11_12-33-25

مقدمه:

در رویارویی اندیشۀ برخی از فرماندهان سپاه با حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی فرماندۀ قرارگاه مرکزی خاتم النبیاء (ص)، دربارۀ راهبرد انتخابی در جنگ تحمیلی عراق بر ایران، آنان چنین استناد کرده اند که راهبرد مورد نظر امام خمینی "«جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بوده در حالی که راهبرد آقای هاشمی رفسنجانی «جنگ جنگ تا یک پیروزی» بوده است. آنان می گویند آقای هاشمی با انتخاب این راهبرد، نیروهای مسلّح را در جنگ به اندازه ای پشتیبانی می کرده که نظامیان موفق شوند یک منطقۀ استراتژیک از عراق را تصرف کنند تا ایشان از مسیر دیپلماسی، ایران را به اهداف تعیین شده در جنگ برساند و به آن خاتمه دهد؛ در حالی که آنان به دنبال ادامۀ جنگ تا سرنگونی صدام بوده اند. از جمله سرلشکر محسن رضایی فرماندۀ کل سپاه در این باره می گوید: حسرت ساقط کردن صدام هنوز بر دل من مانده است؛[1] این تعارض در راهبرد انتخابی، موجب شده ایران برنامه ای کامل برای پیروزی بر ارتش بعث عراق نداشته باشد و ناکامی نظامیان در جنگ و پذیرش قطع نامه 598 به اتخاذ آن راهبرد مربوط بوده است.

این مقاله درصدد بررسی آن است آیا از سال 1363 به بعد، راهبرد امام خمینی در جنگ تحمیلی، «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بوده یا ایشان چنین راهبردی نداشته اند؟

بررسی موضوع:

سرلشکر محسن رضایی در بارۀ تعارض دیدگاه هایش با آقای هاشمی رفسنجانی فرماندۀ قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) در ادامۀ جنگ  پس از آزادسازی سرزمین های اشغالی ایران تا نیل به سرنگونی صدام می گوید:

«مشکلی که ما داشتیم و هیچ‌گاه به این نقطه نرسیدیم این بود که ما عقیده داشتیم باید تا سقوط صدام پیش برویم ولی دوستان سیاسی ما می‌گفتند ما با یک عملیات هم می‌توانیم جنگ را به پایان برسانیم. وقتی ما می‌گفتیم باید تا سقوط صدام پیش برویم از ما سوال می‌شد چه نیازهایی دارید و ما پاسخ می‌دادیم که با توان سپاه و ارتش نمی‌توانیم به این خواسته برسیم و برای این مهم باید همه کشور به کارزار بیایند. سیاسیون می‌گفتند اگر تمام کشور در جنگ شرکت کنند؛ زندگی مردم چطور می‌شود؟ ما باید هم جنگ را اداره کنیم و هم زندگی مردم را. ما می‌گفتیم که اگر می‌خواهیم در جنگ زودتر پیروز شویم و کار را زودتر انجام داده و موفقیتمان را کامل کنیم؛ راهی غیر از این نداریم و فوقش باید مردم مدتی ریاضت بکشند وگرنه هم جنگ طول خواهد کشید و هم پیروزی بزرگی به‌دست نخواهد آمد. این یکی از اختلافات ما با سیاسیون بود. پس اگر ما می‌خواستیم آن حمله نهایی را انجام دهیم شدنی بود ولی کار ساده‌ای نبود.

مشکل دومی که داشتیم این بود که ما می‌گفتیم صدام باید سقوط کند. از ما سوال می‌شد که تا کجا می‌خواهید پیشروی کنید؟ ما می‌گفتیم باید تا بغداد پیش برویم. می‌گفتند اگر تا بغداد پیش بروید در نزدیکی بغداد، آمریکایی‌ها دخالت کرده و از بمب اتم استفاده خواهند کرد. ما می‌گفتیم اگر کار به صورت گسترده و وسیع صورت بگیرد و موفقیت‌آمیز باشد؛ آمریکایی‌ها این کار را نخواهند کرد. این جایی بود که ما نمی‌توانستیم یکدیگر را قانع کنیم ولی مقصودم این هست که این مهم، شدنی بود ولی کار ساده و سهل‌الوصولی نبود.[2]

ایشان و برخی فرماندهان سپاه برای اثبات نظرات خویش و هماهنگ نشان دادن آن با دیدگاه های امام خمینی، به بیانات منتشره از سوی ایشان در 20 آذر ماه 1363 اشاره می کنند که راهبرد کشور را در جنگ تحمیلی، "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" دانسته است. مرور سخنان امام در این باره نشان می دهد؛ ایشان به آیۀ "قاتِلُوهُمْ حَتّی‌ لاتَکُونَ فِتْنَة" (بقره/193) سه بار استناد کرده اند؛ دو بار در سخنرانی در جمع سران و مسئولان کشور در تاریخ فوق و یک بار هم در نامه ای که ایشان برای فرزندش حجت الاسلام سید احمد خمینی در 27 آبان ماه 1365 نوشته است.

مرور وقایع پس از عملیات پیروزمند بیت المقدس و موضوع ادامۀ جنگ برای تعقیب متجاوز حاکی از آن است حسب نقل یادگار امام، ایشان در مقام فرماندهی کل قوا، ورود به سرزمین عراق را پس از فتح خرمشهر به مصلحت نمی دانسته اند:

"در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود اما بالاخره مسئولان جنگ گفتند که ما باید تا کنار شط‌العرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلاً با این کار موافق نبودند و می‌گفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه بدهید؛ بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید دیگر این جنگ تمام شدنی نیست. ما باید این جنگ را تا نقطه‌ای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیۀ فتح خرمشهر پیش آمده، بهترین موقع برای پایان جنگ است.»[3]

دلایل نقل شده از امام برای مخالفت با ورود نیروهای مسلّح ایران به سرزمین عراق در دو جلسۀ شورای عالی دفاع که در خرداد ماه 1361 تشکیل شده؛ به شرح زیر بوده است:

1. مردم عراق تصرف سرزمین خود را تحمل نمی کنند و آن هایی که الان با ما هستند؛ در آن صورت به ما به عنوان متجاوز نگاه می کنند.

2- الان ما از لحاظ بین المللی موضع برحق داریم و متجاوز در خاک ما است. اگر وارد خاک عراق شویم؛ کشورهای جهان ایران را متهم به اشغالگری می کنند.

3- اگر وارد عراق شویم؛ مردم بی گناه عراق آسیب می بینند و اذیت می شوند.

4- پس از ورود به خاک عراق، کشورهای عربی در حمایت از صدام صریح می شوند و تعصب عربیت خود را نشان می دهند.[4]

در این دو جلسه آقای هاشمی رفسنجانی، سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران و آقای محسن رضایی فرماندۀ کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، استدلال می کنند برای تحمیل خواسته های ایران به عراق و دفاع بهتر از خوزستان، ضروری است نیروهای مسلّح ایران بخشی از سرزمین عراق را تصرف نمایند. امام پس از شنیدن دلایل آنان می گوید: در نقاطی وارد شوید که مردم [عراق] آسیب نبینند.[5]

با اجرای عملیات های موسوم به تعقیب متجاوز از سوی نیروهای مسلّح ایران، دو جریان در کشور شکل گرفت. جریان اول، مرتبط با نهضت آزادی ایران بود که پس از برگزاری کنگرۀ پنجم در اسفند 1361، با ادامۀ جنگ پس از فتح خرمشهر مخالفت کرد.[6] جریان دوم در میان حوزه های علمیه و مقلدین سایر مراجع شکل گرفت که با ادامۀ جنگ موافق نبودند. دیدگاه دوم به اندازه ای در جبهه ها اثر گذاشت که برخی از رزمندگان اسلام برای صحت نماز خواندن در سرزمین های آزاد شده از عراق، به عنوان     زمین های غصبی، دچار تردید شدند و بارها از دفتر امام، این موضوع را استفتاء نمودند.[7]

موضع نهضت آزادی ایران تا پایان جنگ تغییری نکرد. در میان جریان دوم، گرچه نگرانی رزمندگان پس از دریافت استفتاء به میزان زیادی برطرف شد ولی تردید در میان مذهبیون فعال در پشت جبهه های جنگ و حوزه های علمیه، هم چنان باقی ماند و آنان شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» را زیر سؤال  می بردند. در چنین وضعیتی، امام خمینی در دیدار با مسئولان کشور در شب میلاد حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) در 20 آذر ماه 1363 می فرماید:

«جنگ‌هاى رسول اکرم، رحمتش کمتر از نصایح ایشان نبوده است. اینهایى که گمان‌ مى‌کنند که اسلام نگفته است «جنگ جنگ تا پیروزى»، اگر مقصودشان این است که در قرآن این عبارت نیست، درست مى‌گویند، و اگر مقصودشان این است که بالاتر از این با زبان خدا نیست، اشتباه مى‌کنند. قرآن مى‌فرماید: قاتِلُوهُمْ حَتّى‌ لا تَکُونَ فِتْنَة، همه بشر را دعوت مى‌کند به مقاتله براى رفع فتنه؛ یعنى «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، این غیر از آنى است که ما مى‌گوییم، ما یک جزء کوچکش را گرفته‌ایم، براى این که خوب! ما یک دایره خیلى کوچکى از این دایره عظیم واقع هستیم و مى‌گوییم که: «جنگ تا پیروزى». مقصودمان هم پیروزى بر کفر صدامى است یا پیروزى بر، فرض کنید بالاتر از آنها. آنچه قرآن مى‌گوید این نیست، او مى‌گوید: «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم»؛ یعنى، باید کسانى که تبعیت از قرآن مى‌کنند، در نظر داشته باشند که باید تا آن جایى که قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا این که فتنه از عالم برداشته بشود. این، یک رحمتى است براى عالم و یک رحمتى است براى هر ملتى، در آن محیطى که هست.

... این که مى‌فرماید که: قاتِلُوهُمْ حَتّى‌ لا تَکُونَ فِتْنَة بزرگترین رحمت است بر بشر. ... این طور نیست که این جنگ‌هاى پیغمبر مخالف با رحمةً للعالمین باشد، مُؤَکِّدِ رحمةً للعالمین است...»[8] 

 

دقت در کلمات و جملات فوق، چند نکته را آشکار می سازد:

1- ایشان با بیان این که "اینهایی که گمان می کنند که اسلام نگفته است" درصدد رفع ابهام از نظر جریانی است که با ادامۀ جنگ مخالف بودند و می توانستند بر فضای عمومی کشور تأثیر بگذارند.

2- نوع استدلال امام، استدلال دینی است نه ارائۀ دلایل سیاسی یا نظامی و حتی ملّی.

3- جملۀ «ما یک جزء کوچکش را گرفته‌ایم» بیانگر آن است امام به دنبال انتخاب یک راهبرد بزرگتر جدید نبوده است.

4- علاوه بر این، جملۀ «تا آن جایی که قدرت دارند»، حاکی از آن است امام کاملاً واقع گرایانه شاخص مقدورات را در رویارویی با جبهۀ دشمن مورد نظر داشته اند.

چنانچه کسانی که نظرشان این است راهبرد امام خمینی در جنگ تحمیلی «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بوده و بر صحت آن اصرار دارند؛ ضروری است به سئوالات و ابهامات زیر پاسخ دهند:

1- چرا امام که در سال 1361 مخالف ورود نیروهای مسلّح ایران به سرزمین عراق بوده است؛ دو سال بعد تغییر نظر داده و راهبرد "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" را ارائه کرده است؟

2- چطور ایشان اجرای عملیات پس از فتح خرمشهر را منوط به انتخاب سرزمین های خالی از جمعیت، برای آسیب ندیدن مردم عراق می نماید؛ اما دو سال بعد راهبردی را برمی گزیند که به هنگام اجرای آن، نه فقط مردم عراق، بلکه جمع زیادی از مردم جهان آسیب می بینند؟

3- در سال 1363 چقدر توان رزمی نیروهای مسلّح ایران افزایش یافته است که فرماندۀ کل قوا با اتکای به آن بخواهد راهبرد چنین گسترده ای را تجویز نماید؟

4- در حالی که عملیات خیبر در 3 بهمن سال گذشته به هدف اصلی خود در بستن جادۀ بصره- عماره دست نیافته است و ارتش عراق از سلاح های شیمیایی در برابر حملات رزمندگان ایران به صورت گسترده استفاده می کرده و از اوائل اردیبهشت 1363 نیز دور جدیدی از جنگ شهرها را آغاز نموده و دامنۀ آن را به جنگ نفتکش ها در خلیج فارس، کشانده است؛ نیروهای مسلّح ایران چه برتری نسبت به ارتش عراق کسب کرده اند که ایشان بخواهد راهبردی به مراتب وسیعتر از راهبرد قبلی انتخاب نماید![9]

5- چرا در وضعیتی که اختلاف بین ارتش و سپاه در گزینش نوع مؤثر جنگ، نحوۀ فرماندهی، طرح ریزی و اجرای عملیات ها به میزانی افزایش یافته که منجر به انتصاب آقای هاشمی رفسنجانی به فرماندهی جنگ در 30 بهمن 1362 شده است؛[10] رهبر واقع گرایی همانند امام، راهبردی را که به رویارویی گستردۀ نیروهای مسلّح غیرمنسجم ایران با ارتش تقویت شدۀ عراق و قوای مسلّح جهانی می انجامد؛ در جنگ ارائه نماید؟

6- هنگامی که آقای هاشمی فرماندۀ منصوب از جانب امام به صراحت می گوید:

"من به ایشان قبل از صدور حکم فرماندهی جنگ گفتم که من در فرماندهی بنا را بر ختم جنگ با یک عملیات بزرگ و سرنوشت‌ساز می‌گذارم که دست‌آورد آن اهرم فشار بر صدام برای پذیرفتن شرایط و خواسته‌های ‌ما باشد. گرچه امام صریحاً اعلام موافقت یا مخالفت نکردند اما با لبخند، چیزی را به من فهماندند و عملاً هم در فرماندهی چنین کردم و با نیروگرفتن از همان لبخند امام به جبهه رفتم و قبل از آغاز عملیات خیبر در تاریخ سوم اسفندماه 1362 در جمع فرماندهان در جلسه قرارگاه خاتم الانبیاء که در پایگاه چهارم شکاری دزفول برگزار شده بود و دکتر روحانی به عنوان مشاور من همراه بودند؛ به فرماندهان گفتم که اگر اهداف عملیات را تأمین کنند؛ من جنگ را ختم می‌کنم."[11]

چرا فرماندۀ کل قوا، ایشان را که درصدد اجرای راهبرد دیگری غیر از «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بوده؛ عزل نکرده است؟!

7- در حالی که آقای هاشمی با برشماری موارد زیر اتخاذ راهبردی غیر از راهبرد «جنگ جنگ تا یک پیروزی» را غیرعملی می داند؛ چگونه امام با تداوم فرماندهی ایشان در جنگ موافقت نموده است؟

1- محدودیت منابع مالی برای تأمین نیازهای ضروری جنگ و اداره کشور.

2- محدودیت منابع تأمین نیازهای سـلاح و مهمات و تجهیزات حتی در صورت وجود پول.

3- تحریم عملی تحمیل شده در بسیاری از بخش ها.

4- نفوذ دشمنان در مراکز بین‌المللی.

5- ضعف ابزار اطلاع رسانی ما و وسعت ابزار تبلیغات دشمنان.

6- ضعف اطلاعات ما و در خدمت عراق بودن سازمان‌های اطلاعاتی دشمنان.

7- محدودیت اخلاقی، انسانی و دینی ما در بکارگیری شیوه غیراخلاقی در جنگ و دست باز دشمن در استفاده از هر راه کار ممکن، ولو ارتکاب جنایات جنگی.

8- اشکالات در سازمان رزم ما به خاطر تعدد نهادهای مسئول جنگ و عدم امکان جراحی سازمانی در زمان جنگ.[12]

9- در شرایطی که نیروهای مسلّح کمبودهایشان را در جنگ به مقامات کشور گزارش می کرده اند و سرلشکر غلامعلی رشید در این باره می گوید: در سال 1363 ما برآورد کردیم و به آقای رفسنجانی و حتی مقام معظم رهبری به عنوان رییس‌جمهور و رییس عالی شورای دفاع عرض کردیم که با این میزان هزینه‌ای که نظام جمهوری اسلامی و دولت ایران به پای جنگ هزینه می‌کند قادر به اتمام جنگ یا‌‌ همان هدفی که آقای رفسنجانی به صراحت بیان می‌کرد که یک عملیات سرنوشت‌ساز انجام دهیم و یک امتیاز برای پایان جنگ بگیریم، نیستیم؛[13] چطور رئیس شورای عالی دفاع، اقدامی برای تغییر آقای هاشمی رفسنجانی از فرماندهی جنگ انجام نداده است؟!

10- چرا در حالی که آقای هاشمی رفسنجانی می گوید نظراتش را برای چگونگی ادارۀ جنگ در جلسۀ سران قوا مطرح می کرده است؛[14] رئیس جمهور وقت که برابر قانون ریاست شورای عالی دفاع را نیز به عهده داشته است؛ نه فقط گزارشی از تعارض راهبرد انتخابی فرماندۀ قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) با راهبرد اعلامی امام خمینی به ایشان نداده، حتی برای انتصاب ایشان به جانشینی فرماندهی کل قوا در دوم خرداد سال 1367 به امام نوشته است: با توجه به همه جوانب، به نظر اینجانب، تنها فرد مناسب برای تصدی این مسئولیت مهم، جناب آقای هاشمی رفسنجانی است.[15]

لازم به توضیح است سومین استناد امام خمینی به آیۀ "وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ" در وصیت به فرزندش در 27 آبان 1365 بوده است که ایشان از آیه، تعبیری عرفانی برای جهاد با نفس داشته اند.[16]

نتیجه:

با در نظر گرفتن موارد فوق، چنین استنتاج می شود که راهبرد امام خمینی در جنگ تحمیلی عراق بر ایران، نه فقط "جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" نبوده است؛ بلکه ایشان راهبرد انتخابی حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی فرماندۀ قرارگاه مرکزی خاتم النبیاء (ص) را که به اطلاع سران قوای کشور، شورای عالی دفاع و فرماندهان نظامی رسیده، مغایر راهبرد خود در جنگ نمی دانسته و اقدامی در جهت عزل ایشان از فرماندهی جنگ انجام نداده است.

 

                                                                                                   رضا صادقی

                                                                                               16 آذر ماه 1398

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست منابع:

 

[3] - دلیل آفتاب، خاطرات یادگار امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران:1378، ص 125.

[4] - روند جنگ ایران و عراق، حسین علایی، نشر مرز و بوم، تهران: 1391، جلد اول، ص 502.

[5] - پیشین، صص 510- 509.

[6] - تحلیلی پیرامون جنگ و صلح، نهضت آزادی ایران، تهران: 1363، ص 84.

[7]- کتاب امر به معروف و نهی از منکر - احکام دفاع، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، تهران: 1392، پاسخ به سئوالات 6087 و 6097 و 6222 و سخنان رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در مراسم افتتاحیه اولین دوره آموزش مدرسین درس آشنایی با دفاع مقدس  به نقل از:

imam-khomeini.ir/fa/c202_144441صص 286- 285/جلد 66/اخبار فصل حضور/

[8] - صحیفه امام، ج‌19، صص: 114-113.

[9] - روند جنگ ایران و عراق، حسین علایی، نشر مرز و بوم، تهران: 1391، جلد دوم ص 37 و 45 و 56 و 57 و 59 و 66 و 73.

[10] - مصاحبه مکتوب آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص چگونگی و چرایی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۶ به نقل از: rafsanjani.ir/records/

[11] - مصاحبه مکتوب آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص چگونگی و چرایی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۶ به نقل از: rafsanjani.ir/records/ و آرامش و چالش، کارنامه و خاطرات هاشمی‌رفسنجانی در سال 62، به اهتمام مهدی هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران: 1381، ص502.

[12] - مصاحبه مکتوب آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص چگونگی و چرایی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۶ به نقل از: rafsanjani.ir/records/

[13] - روایت سردار رشید از نامه محسن رضایی به هاشمی رفسنجانی به نقل از: tarikhirani.ir/fa/news/2612/            

[14] - مصاحبه مکتوب آیت الله هاشمی رفسنجانی در خصوص چگونگی و چرایی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۸۶ به نقل از: rafsanjani.ir/records/ و امید و دلواپسی؛ کارنامه و خاطرات هاشمی‌رفسنجانی در سال 64، به اهتمام سارا لاهوتی، نشر معارف انقلاب، تهران: 1387، ص433 و tarikhirani.ir/fa/news/943/

[15] - صحیفه امام، جلد 21، صفحه 56.

[16] - صحیفه امام، جلد 20، صفحه 155.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
40 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.