بازندگان بزرگ در سایه تحولات سریع سوریه هیأت های سیاسی معارضان و به طور مشخص کمیته عالی مذاکرات و ائتلاف مخالفان سوری در خارج و نیز کشورهای حامی آنها در حاشیه خلیج فارس طی شش سال گذشته هستند و بعید نمی دانیم که کنفرانس آستانه فصل پایانی و پرده برداری از این تحولات و آغاز مرحله جدید با چهره های جدید و تفاهم های جدید است که محوریت بیشتر آنها درباره ماندن دولت سوریه و «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در یادداشتی در روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم به آخرین تحولات سوریه پرداخت و نوشت:نشانه های کنفرانس آستانه«سوریه» طی دو روز گذشته خود را نشان داده است؛ نور سلطان نظربایف روز گذشته اعلام کرد که کنفرانس یا به عبارت بهتر رایزنی ها در 23 ژانویه کنونی برگزار می شود تا پس از آن نشست جدید کنفرانس ژنو بیست و هشتم فوریه آینده برگزار شود.
آن چه در «رایزنی های» آستانه جدید است این است که این کنفرانس میان هیأت مذاکره کننده دولت سوریه و هیأت گروه های مسلح وابسته به گروه موسوم به «ارتش آزاد سوریه» برگزار می شود که تعدادشان ده گروه است و افراد مسلحی روی زمین دارند و در فهرست گروه های تروریستی قرار ندارند و با آتش بس موافقت کردند.
این گروه ها وابسته به ترکیه هستند و در شهر «الباب» در چارچوب نیروهای«سپر فرات» قرار دارند و پذیرش آنها برای نشستن با نمایندگان دولت سوریه برای نخستین بار برای رایزنی درباره تثبیت آتش بس و نقض های آن و دیگر مشکلات نظامی در یک جا یعنی اینکه آنها شروع کردند به تحمیل خود بر نقشه های سیاسی و نظامی در سوریه و چشم پوشی آنها، هر چند به طور غیرمستقیم، از درخواست برای براندازی نظام حاکم بر سوریه است این در حالی است که نظام سوریه نیز دیگر آنها را تروریستی نمی داند و با آنها مذاکره می کند.
جالب توجه بود که معارضان سیاسی از کنفرانس آستانه دور شدند و ما در این جا درباره کمیته عالی مذاکرات که مقرش در ریاض است و ائتلاف مخالفان سوری که مقرش در «استانبول» است سخن می گوییم که دعوت نکردن از اینها ضربه مهلکی به آنها و کاهش مشروعیت شان برای نمایندگی معارضان اشت.
درست است که معارضان سیاسی قرار است در دور جدید کنفرانس ژنو در ماه فوریه تحت اشراف«استفان دی میستورا» نماینده ویژه سازمان به سوریه شرکت می کنند لیکن مشارکت آنها همچنان موضع اختلاف است و مشروعیت نمایندگی کمیته عالی مذاکرات در این کنفرانس دیگر«انحصاری» به شکلی که در کنفرانس سابق بود، نیست زیرا گروه های مسلح به طور کلی یا جزئی از زیر چتر این کمیته و حامیانش بیرون آمدند و زیر چتر ترکیه به طور کامل قرار گرفتند و مشروعیتی قوی تر با به رسمیت شناختن شان توسط روسیه، ترکیه و دولت سوریه و چه بسا ایران نیز، به دست آوردند.
این رخداد بزرگ در مذاکرات در شق سیاسی و نظامی اتفاق نمی افتاد مگر با «چرخش» ترکیه و ائتلاف روسیه و ترکیه و پذیرش چیزی که آمریکا رد کرده بود، توسط «رجب طیب اردوغان» یعنی پذیرش جدایی میان «گروه های تروریستی» و گروه های«میانه رو» در میان گروه های مسلح سوری است.نکته هم همین جاست.
تغییر شکل کنفرانس آستانه از مذاکراتی که درباره صلح و راه حل سیاسی سخن می گوید به رایزنی ها برای تثبیت آتش بس یعنی فقط جنبه های نظامی، به این دلیل صورت می گیرد که سازمان ملل از معادله سوریه خارج نشود و از خشمگین کردن ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی به دلیل دور کردن شان به طور کامل، اجتناب شود و نیز به دلیل نگرانی از نقش تخریبی گروه هایی که در فهرست تروریسم قرار دارند یعنی داعش و «فتح الشام» یا همان جبهه النصره سابق و «احرار الشام» و این سه گروه عناصرشان روی زمین 85 درصد از تعداد افراد مسلح را شکل می دهند و از حمایت مستقیم یا غیرمستیم عربستان و قطر برخوردار هستند. اینها نیز دو کشوری هستند که برای حضور در کنفرانس آستانه از آنها دعوت به عمل نیامد و به طور کلی از فرایند سیاسی اخراج شدند به همین دلیل بعید نیست که در روند این کنفرانس با شدت دادن به درگیری های میدانی مانع تراشی کنند.
دولت سوریه بر این باور است که روسیه در برگزاری این کنفرانس« تعجیل» می کند و باید در عملیات نظامی پس از پیروزی در «حلب» برای از بین بردن گروه های درج شده در فهرست گروه های تروریستی یا غیرتروریستی قدمی بر می داشت به عبارتی دیگر دولت سوریه هرگز به اردوغان رئیس جمهور ترکیه اعتماد ندارد و وی را دم دمی مزاج و روباه مکار و فریبکار می داند که هرگز نه به او و نه به موضع گیری هایش نمی توان اعتماد کرد اما فشارهای روسیه بر سوریه زیاد است.می توان گفت که موضع ایران درباره کنفرانس آستانه نیز به همین شکل است و بر اساس بی اعتمادی به رئیس جمهور ترکیه است و به گفته منابع نزدیک به طرفین به موضع سوریه نزدیک است.
تحول جدیدی که ناظران درباره آن صحبت می کنند این است که گروه های مسلح درج شده در فهرست تروریسم حمله به کشور سوریه را آغاز کردند اما نه فقط به ارتش همانطور که در نبرد حلب رخ داد بلکه با جنگ آب و انرژی(گاز) شروع کردند تا به نیازهای اساسی شهروندان در مناطق وابسته به دولت مرکزی ضربه بزنند.
داعش منابع امدادرسانی انرژی(گاز)را که نیروگاه های برق به آن وابسته هستند در کنار استفاده از آن برای گرمازایی و آشپزی در شهر«حیان» ضربه زد اما جبهه فتح الشام (جبهه النصره )منابع آبی در منطقه«وادی بردی» که شش میلیون نفر را تغذیه می کند و آنها ساکنان دمشق هستند را به اشغال خود درآورد و دولت آنها را متهم کرده است که آب را با گازوئیل آلوده کرده و سپس به طور کامل قطع کرده است.
ارتش سوریه پس از شکست همه میانجی گری ها تصمیم گرفت که راه حل نظامی را با حمایت حزب الله در پیش گیرد اما میانجی گری غیر مستقیم روسیه چه بسا در برقراری توافق در وادی بردی موفق شد توافقی که بر اساس آن تیم های تعمیر و اصلاح و مهندسی وابسته به ارتش سوریه به پمپ های سه گانه آب «منبع الفیحه» برای اصلاح و تعمیر شان و از سرگیری تزریق آب به پایتخت دسترسی پیدا می کنند و گذرگاهی برای بیگانگان یعنی غیرسوری ها برای خروج ایجاد می شود و نیز مشکل برخی از افراد مسلح سوری در مقابل خلع سلاح شان حل می شود.برخی از معارضان از جمله دیده بان حقوق بشر سوریه، وابسته به مخالفان سوری، در رسیدن به توافقی که دولت سوریه از طریق خبرگزاری رسمی سانا آن را اعلام کرد تردید کردند. اگر وضع این گونه است پس ما در برابر جنگ مرگ یا زندگی برای ارتش سوریه هستیم زیرا توقف آب میلیون ها ساکن پایتخت به سطح جنایت جنگی می رسد همانطور که سازمان ملل آن را اعلام کرد و فرقی نمی کند کدام طرف پشت این مساله باشد.
ائتلاف ترکیه و روسیه در حال حاضر بر جریان امور در سوریه چه نظامی چه سیاسی سیطره دارد.روس ها نمایندگان دولت هستند و ترکیه به نام معارضان که برگ برنده های قوی فشار علیه آنها دارد، سخن می گوید. بستن مرزها توسط ترکیه به روی کمک های نظامی، مالی و سیاسی یعنی خفه کردن کامل معارضان سوری و این را معارضان و گروه های ارتش آزاد به شکل زودهنگام فهمیدند.
بازندگان بزرگ در سایه تحولات سریع سوریه هیأت های سیاسی معارضان و به طور مشخص کمیته عالی مذاکرات و ائتلاف مخالفان سوری در خارج و نیز کشورهای حامی آنها در حاشیه خلیج فارس طی شش سال گذشته هستند و بعید نمی دانیم که کنفرانس آستانه فصل پایانی و پرده برداری از این تحولات و آغاز مرحله جدید با چهره های جدید و تفاهم های جدید است که محوریت بیشتر آنها درباره ماندن دولت سوریه و «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه است و هر کسی غیر از این را بگوید قواعد بازی جدید بین المللی و منطقه ای که به سرعت در سوریه و از زمان پایان نبرد بزرگ حلب و پیامدهای آنها متبلور می شود را بلد نیست.