سال 2016 سالی است که بار آن بر عربستان به دلیل باخت و خسارت در چندین عرصه نزاع بسیار سنگین می کند.خسارت هایی که ریاض در یمن متحمل شد در صدر آنها قرار دارد؛جایی که از 21 ماه پیش تا کنون تلاش می کند پیروزی ای میدانی به دست آورد که بتواند در عرصه سیاسی از آن استفاده کند؛ اما فایده ای ندارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه الاخبار لبنان در گزارشی نوشت:پس از گذشت بیش از 20 ماه از آغاز جنگ عربستان علیه یمن در ماه مارس 20155 اوضاع از آن تاریخ تا کنون همانطوری است که پیش بینی می شد: جنگی طولانی، در آن انواع مختلف تجربه های نظامی آزموده می شود اما به هیچ کدام از اهدافش به رغم حمایت و پوشش «ائتلاف عربی» به رهبری ریاض توسط ایالات متحده آمریکا و بریتانیا از بیش از 600 روز از جنگ،نمی رسد.
حمایت غربی به دلایل و توجیه های متعددی صورت گرفته است: از طمع برای هزینه کردن عربستان در جنگ، قراردادهای سلاح با شریک نفتی قدیمی تا اصرار بر بی رغبتی به تغییر صف بندی سیاسی منطقه ای و جهانی در مکانی مهم و استراتژیک در منطقه(یمن)که در جایی واقع شده که چندین مرکز کنترل حساس قرار دارد که بارزترین آنها تنگه «باب المندب» است.
چه کسانی وارد جنگ شدند؟
این جنگ را ثروتمندترین کشور در جهان یعنی عربستان سعودی که دارای بزرگترین ذخایر نفتی و نیز دارای جهش مالی است که آن را عربستان سعودی طی سال های اخیر در تقویت زرادخانه اش با مدرن ترین سلاح ها و تجهیزات نظامی غربی به طور کلی و آمریکایی به طور خاص، به کار گرفته است. مساله به خریدن جنگنده ، تانگ و کشتی جنگی محدود نشد بلکه ریاض برخی کشورها را به مانند سودان را به طور کامل خرید. عربستان هر چه در توان داشت برای ترغیب و ترساندن در این جنگ به کار گرفت و پشت سرش «ائتلاف عربی» کشاند که در عمل فقط امارات به طور کامل به صفوفش پیوست و در این جنگ مسلح به موضع آمریکایی ثابت در پوشش جنگ سیاسی، تسلیحاتی و لجستیکی شد.این چنین شد که عربستان در برابر همسایه جنوبی اش قرار گرفت در حالی که عناصر قدرت و دلایل پیروزی که چه بسا هیچ طرف مهاجمی در گذشته آنها را نداشته است، در اختیار داشت و در مقابل کشوری قرار گرفت که گمان می رفت دلایل شکست اش کاملا وجود دارد.
گمانی که بلافاصله مشخص شد به تدریج با ورود عربستان به میدان یمن، از بین می رود.عربستان نه فقط خود را ناتوان و عاجز از رسیدن به اهداف اصلی اش یعنی بازگرداندن «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری فراری یمن به صنعا، خلع سلاح جنبش«انصار الله» و نابودی توان موشکی ارتش یمن و تحمیل فدرالیسم با قدرت بر یمن، دید بلکه جنگ تبدیل به باری بر دوش عربستان سعودی شد آن هم پس از آن که به لحاظ موشکی و زمینی وارد اراضی عربستان شد و در سایه کاهش شدید در بهای نفت باعث فرسایش مستمر اقتصادش شد.
جبهه های داخلی یمن
پس از گذشت چند هفته از آغاز رویارویی در جنوب یمن، انصار الله و نیروهای مسلح یمن تصمیم گرفتند از بیشتر جبهه های آن جا نه تحت فشار نظامی ،همانطور که رسانه های هوادار عربستان تبلیغ کردند، عقب نشینی کنند بلکه به دلایل محاسبه های سیاسی این کار کردند که مرتبط با ویژگی اوضاع در جنوب و اصرار بر جلوگیری از عمیق تر شدن شکاف با همپیمان سابق(حراک جنوبی) است.به همین دلیل ارتش و کمیته های مردمی استان های جنوبی و شرقی را بر خلاف کاری که در استان«تعز» کردند، حفظ نکردند.
ماه هاست که نبردها در نزدیکی شش جبهه منحصر شده است که عبارتند از تعز،«مأرب»، «الجوف»، صنعا،«صعده» و «حجه».نیروهای هوادار عربستان تلاش می کنند که در این جبهه ها نفوذ کنند به ویژه در جبهه های ساحلی و تعز تا شاید بتوانند ارتش و کمیته های مردمی را از باب المندب و دریای«سرخ» دور کنند و در جبهه داخلی در«نهم» پیشروی بکنند تا بتوانند راه شان را به سمت صنعا باز کنند و در مناطق مرزی در «البقع» پیشروی کنند تا به انصار الله در پایگاه اولش در صعده ضربه بزنند. اهدافی که هر روز که می گذرد ثابت می شود که رسیدن به آنها بنابر دلایل زیاد تبدیل به امر محالی شده است؛ مهمترین این دلایل این است که تعز به لحاظ جغرافیایی و پایگاه مردمی در مناطق حساس به نفع ارتش و کمیته های مردمی است، در نهم جایی که ارتفاعات کوهستانی پیرامون منطقه، پیشروی ها و خیزهای نیروهای هوادار ائتلاف عربی را می بلعد این در حالی است که این ائتلاف موفق نشد که «کمربند قبیله ای» را که برای ساقط کردن صنعا به آن دل خوش کرده بود به سمت خود بکشد،در صعده صحنه مسخره تر است؛ زیرا نیروهای سعودی موجود در بخش شمالی مرزها نمی توانند چند گام پشت خطوط دشمن شان پیشروی کنند این در حالی است که این نیروها نمی توانند جلوی حملات انصار الله و هم پیمانان شان را به عمق عربستان در «عسیر» ،«نجران» و «جیزان»بگیرند به همین دلیل به گفته برخی منابع میدانی از افراد مسلح سلفی و جهادی برای پیشروی به سمت صعده از طریق گذرگاه البقع کمک گرفته است اما اینها نیز لقمه آماده و حاضری برای مین ها و کپسول های گاز و لوله های آبی که یمنی ها پر از دینامیت کرده اند،هستند.
نبرد مرزی
اما در عمق عربستان سعودی، معادله برای ریاض و حامیان غربی اش خشن تر ظاهر شده است. مبارزان پابرهنه(حقیقت است نه مجاز) توازنی را برقرار کردند که به موجب آن ریاض فهمید که خودش به تنهایی در موضع مهاجم و تهدید کننده برای تغییرات سرنوشت ساز و استراتژیک به عنوان اشغالگر شهرها و تقویت کننده تقسیم یمن نیست؛ تهدید به اشغال یک شهر داخل یمن نه فقط در مقابلش تصرف روستاها در عربستان بلکه تصرف شهرهایی به طور کامل به مانند نجران است که تنها مانع ورود به آن در حال حاضر تصمیم های سیاسی بوده است.
علاوه بر خسارت های بشری که روزانه نیروهای سعودی را فرسایش می دهد، خسارت های معنوی و روحی نیز به هیبت این ارتش وارد شده و تبدیل به موضوعی برای خندیدن و به سخره گرفتن توسط یمنی ها شده است.شاید بسیاری تصور کنند که تانگ های«آبرامز»، افتخار صنایع آمریکایی که بسیار گران قیمت هستند، که شمار زیادی از آنها در عسیر، نجران و جیزان با موشک های پیشرفته «کورنیت» و دیگر سلاح های ضد زره منهدم شدند اما واقعیت این است که بیشتر این تانگ ها و زره پوش های ساخت غرب را یمنی ها با فندک های ارزان قیمتی که با آنها سیگار های خود را روشن می کنند به آتش کشیدند آن هم پس از آن که سربازان آنها را ترک کرده و از میدان نبرد فرار کردند.
نبرد سیاست و اقتصاد
در نبرد سیاسی موازی نیز عربستان تا به امروز به این نتیجه رسید که به این مساله اذعان نکند که طرف مقابل یک مشت افسر و شبه نظامی گروکش که به دنبال غنیمت و نقش در قدرت نیستند بلکه جنبشی انقلابی است که مورد حمایت ارتش و مردم است و تصمیمی نهایی و قاطع برای استقلال از زیر بار سلطه عربستان دارد که چندین دهه بر یمن سیطره داشت. این پیشینه باعث شده است که یمنی ها بهای رویارویی را پرداخت کنند به هر قیمتی که باشد و با هر گونه راه حل تحمیلی که به عربستان چیزی را بدهد که در میدان نبرد نداده، مخالفت می کنند. تشکیل «دولت نجات ملی» در صنعا نیز دلیل واضحی برای این رویکرد است آن هم در مقابل «تکیه کردن» عربستان به دولت آمریکا از همان لحظه اعلام جنگ در واشنگتن( از زبان عادل الجبیر وزیر خارجه کنونی عربستان و سفیر وقت این کشور در آمریکا) که همچنان در سایه انتظار ریاض برای گزینه های دولت«دونالد ترامپ» رئیس جمهوری منتخب آمریکا ادامه دارد.
به این نقطه قوت یمنی ها این نیز باید اضافه شود که ریاض در عمل در تحمیل هر گونه تغییر و موازنه ای که باعث شود یمنی ها در میز مذاکره تسلیم شوند شکست خورده است به طوری که تلاش هایش برای تقویت طرح ایالت های فدرالی با قدرت به نظر دور از دسترس می رسد آن هم با توجه به اختلافات روزافزون میان هم پیمانانش و مخالفت مردمی با این طرح و نیز نداشتن مقوم های واقعی لازم است. علاوه بر آن تلاش های عربستان سعودی و هم پیمانانش در طایفه ای کردن نبرد یا دادن رنگ و بوی مذهبی به آن با زمین سفت یمن برخورد کرد که تعصب و اردوکشی کور در آن راهی نیافت.
به لحاظ اقتصادی نیز عربستان پس از بسته شدن چشم اندازهای و افق های نظامی و سیاسی به رویش، امیدوار بود که کمر یمن را با گرسنگی و فقر بشکند. به طور مثال، اقدام انتقال بانک مرکزی به شهر« عدن» که باعث محرومیت بخش عمده ای از یمنی ها از حقوق های شان شد، علاوه بر این که این اقدام تشدید محاصره دریایی و هوایی و زمینی به شمار می رود. اینها دو اقدامی هستند که به گفته منابع یمنی کاری از پیش نبردند و در میان مدت نیز جواب نمی دهد زیرا یمن کشوری است که با سال ها فقر و نبود زیرساخت های اقتصادی واقعی خودش را تطبیق داده و به ایجاد جایگزین هایی که بتواند به ایستادگی اش در سخت ترین شرایط کمک کند، عادت کرده است(کشورهای بزرگ و ثروتمند تجربه گرسنگی در جنگ ها را پشت سر گذاشته اند و وزیر خوار و بار در وینستون چرچیل توانست با برخی طرح های ساده بر بحران در انگلیس در دوران جنگ جهانی دوم غلبه کند)
در مقابل، آمار عربستان نشان دهنده خسارت هایی است که اقتصاد عربستان در اثر جنگ علیه یمن متحمل شده است و به وضوح بر بودجه سال های 2016 و 2017 بازتاب داشته و به زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی به طور کامل رسیده است. درست است که کسری بودجه ریاض دلایل دیگری نیز دارد که بارزترین آنها کاهش بهای نفت است اما هزینه های نظامی نامحدود با رقم های«نجومی» که به ده ها میلیارد دلار رسیده است، خزانه نظام سعودی را خالی کرده است. هزینه هایی ها دولت عربستان اخیرا از زبان«خالد الفالح» اذعان کرده است که تابع سقف نیست.
ایستادگی یمنی ها
علاوه بر جایگاه و حمایت مردمی از نیروهای انقلابی یمن و قابلیت ها و توانایی های یمنی ها برای ایستادگی، اداره جبهه نظامی نیز دارای سه مقوم اصلی است که عبارتند از توانایی و امکانات ارتش یمن و مهارت های جنگی جنبش انصار الله و مهارتی است که طی دو سال جنگ به دست آورده اند و نیز حمایت لجستیکی و آموزشی پیوسته توسط دوستان یمن. مقوم هایی که عربستان به موجب آنها باید بفهمد محاصره اش فایده ای ندارد.در همین زمینه، یک منبع منطقه ای مربوطه به روزنامه «الاخبار» گفت که تجربه نظامی یمنی ها«دهشت برانگیز»است. این منبع فاش کرد که تحول بزرگی در دو سال گذشته رخ داد که طی آن یمنی ها با کمک دوستان شان توانستند شکاف ها را پر کرده و نقاط ضعف شان را از بین ببرند و در سایه جنگ و ادامه آن قدرت خود را بیشتر کرده و منظومه نظامی خود را ترمیم کرده و بهبود بخشند و این چیزی است که معمولا ارتش ها در دوران صلح انجام می دهند. یک منبع مربوطه دیگر تاکید می کند که پرونده خودکفایی توان نظامی در یمن یک پرونده واقعی و جدی است و راهش را برای اجرا طی می کند و به شکلی ناگهانی می تواند تاثیر خود را بگذارد اما این به گفته این منبع این بدان معنا نیست که عربستان و ایالات متحده در تثبیت محاصره یمن موفق شده یا موفق می شوند یا اینکه محاصره امدادرسانی تسلیحاتی و آموزشی که یمنی ها به آن نیاز دارند را متوقف می کند.