نهاد دولت در ایران در دهه های اخیر با بی توجهی و گاه در تقابل با مسئولیت صلح سازی در مقام تولید و بازتولید ناصلح و پادصلح قرار گرفته است. نهاد دولت در ایران به جای آنکه کمک کننده و تسهیل کننده فرایند صلح، صلح سازی و ایجاد ظرفیت برای گفتمان سازی صلح باشد، در عمل عقب ماند و موفق نشد
«انجمن علمی مطالعات صلح ایران» و «خانه اندیشمندان علوم انسانی» عصر روز سه شنبه دوم مرداد ماه میزبان همایش علمی – تخصصی «گفتمان صلح و دولت آینده در ایران» بود.
به گزارش خبرنگار جماران، دکتر مجتبی مقصودی، بنیانگذار انجمن علمی مطالعات صلح ایران و دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی احد تهران مرکزی سخنان خود را ذیل عنوان نهاد دولت و پارادوکس های صلح در ایران قرار داده و با اشاره به اینکه نقش توده ها ی مردم و آحاد جامعه، یا نخبگان و نهادهای مدنی، فرهنگ عمومی و یا حتی فرهنگ سیاسی، تاریخ، جغرافیا و ... در صلح سازی در جای خود دارای اهمیت است؛ تمرکز سخنان خود را بر «نقش نهاد دولت» در عرصه صلح، ناصلح و پاد صلح قرار داد.
مجتبی مقصودی با اشاره به اینکه باید تطور مسئولیت دولت در این بخش را مورد بررسی قرار داد، گفت : امروز می گوئیم که یکی از مسئولیت های فعلی دولت، صلح سازی است و اگر دولتی نتواند در صلح سازی گام بردارد، از آن مشروعیت و مقبولیت لازم برخوردار نخواهدبود. ما در شناسایی مسئولیت ها وماموریت های دولت ها سه دسته یا سه نسل از مسئولیت دولت ها را مورد شناسایی قرار دادیم.
نسل اول: برقراری امنیت و به رسمیت شناختن حقوق و آزادی های فردی و اقتصادی است .
نسل دوم: حقوق گروهی، شهروندی در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، مدنی مورد توجه قرار می گیرد .
نسل سوم: تکیه و تاکید بر صلح، اگر تا گذشته مسئولیت دولت ها امنیت پایه بود، مسئولیت دولت ها به عنوان نسل سوم صلح پایه است. در این مسئولیت صلح پایه، سرمایه اجتماعی، رضایت اجتماعی و نشاط اجتماعی و سیاسی از مسئولیت های دولت تلقی می شود. صلح در تلقی سنتی و کلاسیک آن به معنای نبود جنگ است، اما ادبیات صلح در سه تا چهار دهه اخیر دگرگون شده است و امروز ما با صلح مثبتی سر و کار داریم که این «صلح مثبت» فراتر از «نبود جنگ» است. مجموعه ای از امکانات در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی که نهایتا به امید به آینده ختم می شود. به این معنا که افراد در جامعه زمانی که صبح از خواب بیدار می شوند، با ناآرامی و ناامیدی به روز خود نگاه نکنند و چشم انداز آینده برای آنها روشن باشد.
در نتیجه این مدل صلح، ایجابی و همه جانبه است. زمانی که صحبت از گفتمان صلح پایه به عنوان مسئولیت جدید دولت ها می کنیم ناظر بر این بحث است که چه بسا برخی از دولت ها اصلا در این سطح و پایه قرار نگیرند و چه بسا در همان سطح نسل اول مسئولیت دولت ها مانده باشند. چه بسا دولتمردانی که متوجه مسئولیت خود در دوران امروز که ایجاد شادی و نشاط اجتماعی و سیاسی برای جامعه است، نباشند.
نهاد دولت در ایران در دهه های اخیر با بی توجهی و گاه در تقابل با مسئولیت صلح سازی در مقام تولید و بازتولید ناصلح و پادصلح قرار گرفته است. نهاد دولت در ایران به جای آنکه کمک کننده و تسهیل کننده فرایند صلح، صلح سازی و ایجاد ظرفیت برای گفتمان سازی صلح باشد، در عمل عقب ماند و موفق نشد. مشخصا؛ نهاد دولت در ایران که در ١٢٠ سال اخیر پسوند «مدرن» را هم با خود یدک می کشد و بخش اعظم امکانات و منابع را در اختیار دارد و به ویژه در نیم قرن اخیر از درآمدهای نفتی بصورت گسترده بهره مند شده است، در روندی رو به تزاید از ایفاء به مسئولیت ها و وظایف ذاتی خود و از جمله برقراری صلح مثبت در قبال جامعه ملی بازمانده و حتی در گذر زمان از پذیرش مسئولیت و وظایف نه تنها ثانویه، بلکه مسئولیت ها و وظایف اولیه و ذاتی خود سرباز می زند و متاسفانه این نهاد کمتر نیازی به پاسخگویی هم احساس می کند.
گسترش و تعمیق زمینه و زمانه ناصلح در ایران کنونی بیش از هر عامل دیگری و خلاف آمد روزگار متأثر از نهاد دولت است؛ دولتی که منطقا می بایست متولی و الگوی صلح مثبت و فراگیر و متوازن نه تنها در جامعه ایران، بلکه در سطح منطقه و جهان باشد خود به بخشی از صورت مسأله منازعه تبدل شده است؛ در چند دهه اخیر نیز به صرافت و فراست دریافته ایم که ورود و مداخله دولت در هر موضوع ساده ای آن را به مسأله و معضلی تبدیل کرده است.
جامعه ایران به شدت صلح طلب و اهل مدارا است. باید امیدوار باشیم که در قوه مجریه و دولت جدید این ذهنیت مسئولیت پذیری دولت ها برای برقراری صلح همه جانبه رشد پیدا کند. در چنین شرایطی، گذار از وضعیت کنونی و رسیدن به دولتی توسعه گرا و مصالحه جو که به مسئولیت های کلاسیک و نوین خود متعهد و پاسخگو باشد نیازمند همفکری، هم افزایی، مصالحه و ائتلاف نظری و عملی همه نیروهای اجتماعی و سیاسی و علاقمندان به سرنوشت ایران است .