دید و بازدیدهای در سطوح عالی در حوزه دیپلماتیک برای روابط دو جانبه بسیار ضروری است ولی چنانچه آسیب شناسی نشود و چالشها را کم یا محو نکند روابط با تحرک مثبت و سطح قابل انتظار مواجه نمی شود
محمد حسین بنی اسدی، دیپلمات در یادداشتی برای جماران نوشت: جای بسی خوشحالی است که رییس دستگاه سیاست خارجی بعد از سفر به ونزوئلا، کوبا، نیکاراگوئه، اوگاندا، کنیا و زیمبابوه سرانجام چشم عنایت و مرحمتی نیز به سوی همسایگان انداخت؛ آن هم همسایه ای اتمی با بیش از ۲۰۰ میلیون جمعیت و حدود هزار کیلومتر مرز مشترک در کانون بحرانزای جنوب آسیا که هر لحظه امکان فوران بحرانی جدید و تحت تاثیر قرار دادن ایران را دارد .
سفر دو روزه آقای امیر عبداللهیان (۱۳_۱۲ مردادماه) به پاکستان و ملاقاتهای در سطوح عالی با وزیر خارجه ، نخست وزیر، رئیس مجلس نمایندگان، رئیس سنا و فرمانده ارتش پاکستان از ضروریات روابط دوجانبه و استمرار آن در جهت روزآمد کردن روابط و ترفیع و توسعه آن به شمار می رود. موضوعات مطرح شده در این سفر با رهبران پاکستان و دستاوردهای آن نیز قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است به این امید که این موضوعات حالت سکون و درجا زدن نداشته باشد بلکه رو به جلو حرکت کند .
امضای سه سند شامل سند برنامه راهبردی همکاریهای تجاری ۵ ساله برای سال های ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۸، سند سومین جلسه کمیته مشترک سرمایهگذاری و سرانجام پروتکل همکاریهای اقتصادی و تجاری بین دو کشور و رساندن مبادلات تجاری به سطح ۵ میلیارد دلار در این سفر قابل تامل و تعمق است. به نظر می رسد هیچکدام از این اسناد و دستاوردها متناسب با روابط توان دو کشور بزرگ ایران و پاکستان نباشد.
تبادل نظر وزیر خارجه کشورمان با رهبران پاکستان در حوزه منطقه ای و جهانی و به ویژه دوجانبه شامل پروژه های مشترک در حوزه های گاز، برق، تهاتر، بازارچه های مرزی و ترفیع تجارت و بازرگانی از جمله موارد قابل توجه بین دو کشور است.
پاکستانیها نیز با شمردن دندانهای ما و درک حساسیتهای مسئولین ایران در خصوص برخورد و ابراز احساسات از جمله مصاحبه مشترک، پخش مراسم استقبال از تلویزیون دولتی، پوشش خبری گسترده طی دو روز سفر، کاشتن درخت در محوطه وزارت خارجه، دعوت از ابراهیم رئیسی برای سفر به پاکستان بعد از انتخابات و اشاره به اهمیت و جایگاه ایران و پیوندهای مشترک و غیره سفر را به کام میهمان گوارا گردند. گویا پاکستانیها به خوبی می دانند که برای مسئولین جمهوری اسلامی تشریفات سفر بیش از محتوای آن دندان گیر است، لذا در این خصوص سنگ تمام گذاشتند.
انتظار معمول آن است که با سفر وزیر خارجه دستاوردی ملموس و محسوس نصیب کشور شود و در حد نشستن و گفتن و برخاستن نباشد، پرواضح است که در این گونه مذاکرات برخی موارد در جلسات خصوصی و یا محدود، عنوان می شود و طبعا محرمانه می ماند؛ ولی برخی موارد علنی و در بیانیه های مطبوعاتی منتشر می شود. البته کسانی که با اوضاع منطقه و روابط دوجانبه آشنا و دستی در امور دیپلماتیک داشته باشند در خشت خام مذاکرات، آنچه نادیدنی است نیز می بینند.
ای کاش مسئولین محترم به این حقیقت معترف و در نتیجه از پرداختن به موارد غیر واقعی و نادرست اجتناب می کردند. برای مثال وزیر محترم در این سفر از میزان تجارت ۲/۳میلیاردی بین دو کشور سخن گفت؛ در حالی که بانک مرکزی پاکستان از بدو تحریمهای ایران کاسه داغ تر از آش شده و عملا مراوده تجارت رسمی با ایران را مسدود کرده است. لذا عملا بین دو کشور تجارت رسمی متوقف شده و تنها تجارت غیر رسمی و قاچاق از طریق دو بلوچستان ادامه دارد که میزان آن نیز مشخص نیست . همچنین تاکید وزیر محترم بر تکمیل خط لوله گاز نیز از این قبیل موارد است، زیرا پاکستان بارها اعلام کرده تا زمانی که ایران تحت تحریم باشد امکان تکمیل این خط لوله میسر و مقدور نیست.
طرح موضوع تهاتر و قطار باربری اکو از اسلامآباد به ترکیه نیز با موانعی مواجه است که تا رفع آن گشایشی در کار نخواهد بود. تهاتر که هر سال در مورد آن صحبت می شود در چنبره اتاق بازرگانی زاهدان -کویته اسیر شده، زیرا اولا مرکز تجاری و صنعتی پاکستان، کراچی و لاهور است و نادیده گرفتن این دو مرکز به ناکامی تهاتر می انجامد و از سوی دیگر بلوچها که سال هاست با ایران تجارت سنتی دارند قلبا مایل و قادر نیستند که مکانیسم تهاتر بر روابط تجاری حاکم شود.
از سوی دیگر، قطار باری اکو به خاطر زیر ساخت فرسوده در پاکستان و تفاوت سایز ریل ها مستلزم تخلیه و بارگیری مجدد است و اضافه بر آن اصلا اسلام آباد مرکز سیاسی است، نه اقتصادی و بار به اندازه کافی برای صدور ندارد. لذا در این موضوع نیز کراچی و لاهور نادیده گرفته شده اند.
دید و بازدیدهای در سطوح عالی در حوزه دیپلماتیک برای روابط دو جانبه بسیار ضروری است، ولی چنانچه آسیب شناسی نشود و چالشها را کم یا محو نکند روابط با تحرک مثبت و سطح قابل انتظار مواجه نمی شود. لذا ایجاب می کند که تفکر و راهگشایی در پشت این سفر ها باشد که بتواند سیاستهای کلان نسبت به روابط دوجانبه را متأثر سازد .
چند دهه است که روابط دوجانبه با پاکستان از یک بیماری مزمن به نام «بی اعتمادی» رنج می برد و تا زمانی که این بیماری رفع نشود صحبت از موضوعات منطقه ای و بین المللی بی حاصل است. پاکستان علی رغم همه مشکلات داخلی با نظام بین الملل سر ستیز ندارد ولی ایران می خواهد همه صحنه های دوجانبه منطقه ای و بین المللی را به سمت آمریکا ستیزی بدل کند که مشت به سندان کوبیدن است و نتیجه ای حاصل نمی شود.
روابط اقتصادی بین دو کشور بسیار ضعیف است که پاشنه آشیل به حساب می آید و جذابیت برای صاحبان سرمایه و صاحبان نفوذ در پاکستان باقی نمی گذارد.
از طرف دیگر امنیتی کردن روابط نیز سمی مهلک است که سایر منافذ روابط دوجانبه را نیز مسدود می کند. لذا مناسب است با استفاده از پیوندهای مشترک فرهنگی و تاریخی به تقویت روابط اقتصادی دوجانبه پرداخت. تجارت رسمی بین دو کشور بسیار ضعیف است و حتی پاکستان به خاطر تحریم ها قادر به پرداخت پول برق ایران نیز نیست. ایران در بین ۱۰ کشور مقصد صادرات و واردات پاکستان جایگاهی ندارد . در ۲۰۲۲ پاکستان ۷۱ میلیارد واردات داشت و صادرات پاکستان ۳۰/۹۴ میلیارد دلار بود.
بازدید آقای امیر عبداللهیان از کراچی قابل تقدیر است؛ به شرط اینکه این تنها یک سفر تشریفاتی نباشد و به تحکیم روابط با تجار و صاحبان صنایع این ایالت کمک کند. کراچی مرکز تجارت و بازرگانی پاکستان است که در معادلات تجاری غیر قابل چشم پوشی است، امضای یادداشت تفاهم همکاری با اتاق بازرگانی قدرتمند کراچی توسط اتاق بازرگانی ایرانی میمون و مبارک است؛ به شرط آنکه به همکاری مستمر و مستحکمی بینجامد .
طی سفر دو روزه وزیر خارجه به پاکستان رسانه های این کشور همراه و همگام با دستگاه سیاست خارجی در جهت پوشش مثبت این سفر اقدام کردند، ولی متاسفانه درست همان روز اقامت وزیر محترم در اسلام آباد کلیپی از کانال تلگرام رسمی «صابرین نیوز » دایر بر آموزش نیروهای جیش العدل در پاکستان پخش شد که قابل توجه است.
روابط دو کشور که از بدو تشکیل پاکستان تا قبل از انقلاب در عصر طلایی خود به سر برده ؛ از زمان انقلاب به این سو دچار چالش و نشیب شده و سایه بی اعتمادی بر روابط افکنده شده است. به روایتی از انقلاب به این سو از منظر برخی، روابط با پاکستان با اقبال مواجه نبوده: برخی پاکستان را بر هند ترجیح داده، برخی خواسته اند با هند توازن برقرار کنند، برخی پاکستان را رقیب در منطقه دانسته، برخی پاکستان را عمق استراتژیک فرض کرده اند. ظاهرا در همه این فرضیه ها منافع ملی ایران قربانی و غایب عمده در روابط دوجانبه به حساب آمده است.
با هر عینکی که به پاکستان نگاه شود، این کشور همسایه است و از هر زاویه ای که بنگریم در اولویت است و باید به آن نگاه ویژه داشت. تبدیل عصر طلایی به عصر بی اعتمادی محصول عوامل عدیده ای است که هم ایران و هم پاکستان و هم بازیگران منطقه ای و قدرتهای جهانی در ایجاد آن نقش داشته است. لذا مستلزم توجه ویژه و گشودن این گره بی اعتمادی هستیم.
بدون بازنگری و رفع موارد بی اعتمادی و آسیب شناسی روابط دوجانبه گشایشی در روابط ایجاد نخواهد شد و روابط بر همین وضعیت باری به هر جهت ادامه خواهد یافت. در حوزه سیاسی یکی از آسیب هایی که بر روابط دیپلماتیک حادث شده، فقدان هدفمندی و استمرار آن از روابط و اعزام سفیر است. از زمان ابو شریف به عنوان اولین فرستاده ایران بعد از انقلاب تاکنون، هیچکدام سفیر کاری و با تجربه دیپلماتیک و مجرب در حوزه جنوب آسیا و روابط دوجانبه نبوده اند و از طرف دیگر هیچ کدام از سفرای ما بعد از پایان مأموریت در پست های کلیدی که به نحوی مربوط به روابط با پاکستان باشد گمارده نشده اند. لذا به پست سفارت به منزله یک ماموریت و سهمیه نگریسته شده است.
تا زمانیکه سیاست خارجی هدفمند و بر پایه منافع ملی نباشد انجام هرگونه سفر در هر سطحی تنها جنبه تشریفاتی و تبلیغاتی خواهد داشت و تحول عمده ای در روابط دوجانبه ایجاد نخواهد کرد.
تبدیل عصر طلایی روابط به عصر بی اعتمادی شاهکار بعد از انقلاب است و گره گشایی از آن واجد اهمیت ویژه است. پرداختن به مواردی چون ترفیع تجارت، تهاتر، حمل و نقل روان از جمله قطار باری اکو، خط لوله گاز، سرمایه گذاری مشترک، مرزهای امن و... همه در گرو رفع موانع دوجانبه و حل مشکلات با بازیگران منطقه ای و قدرتهای جهانی به منظور رفع تحریمهای ایران، پیوستن به FATF، سازش با نهادهای اقتصادی جهان،حل بحران هسته ای و نمایش تفکر صلح آمیز و دوستانه ایران در منطقه و جهان و در نهایت اتخاذ یک سیاست متوازن و واقعیت گرا برای توانمند شدن ایران و اتحاد دولت و ملت است .