پلیس میگوید که در جریان برگزاری اعتراضات سراسری در کشور، از این ابزار برای «حفظ نظم» استفاده میکند اما منتقدان عملکرد پلیس معتقدند که میزان استفاده ماموران قانون از این ابزار «بیش از حد» است و منجر به تشدید خشونت نیروهای پلیس در مقابل معترضان شده است.
به گزارش جماران، یورونیوز در گزارشی نوشت: پلیس فرانسه یکی از مسلحترین پلیسهای اروپا است که انواع وسایل همچون انواع نارنجکها، گاز اشکآور و انواع سلاحهای دستی غیرمرگبار همچون اسلحه «فلش بال» را در اختیار دارد؛ حتی گاه ابزاری که در زمرۀ تجهیزات جنگی طبقهبندی میشوند.
پلیس میگوید که در جریان برگزاری اعتراضات سراسری در کشور، از این ابزار برای «حفظ نظم» استفاده میکند اما منتقدان عملکرد پلیس معتقدند که میزان استفاده ماموران قانون از این ابزار «بیش از حد» است و منجر به تشدید خشونت نیروهای پلیس در مقابل معترضان شده است.
نهادهای حقوق بشری از جمله سازمان ملل، شورای اروپا و عفو بینالملل نیز پیش از این به رفتار خشونتآمیز پلیس فرانسه در مقابل معترضان بویژه در جریان اعتراضها به اصلاحات قانون بازنشستگی در سال جاری میلادی انتقاد داشتهاند.
این انتقادات بویژه در زمانی مطرح میشود که به گفتۀ سباستین روشه، پژوهشگر متخصص دربارۀ عملکرد پلیس در مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه، بسیاری از کشورهای عضو اتحادیه اروپا مدتهاست سیاستهای کاهش تنش را به اجرا گذاشتهاند و از لحاظ نظری با مسئولیت پذیری بالاتر و تسلیحات کمتر در مقابل معترضان عمل میکنند.
او میگوید: «تفاوت زیادی بین عملکرد فرانسه و همسایگان بزرگ اروپایی این کشور وجود دارد؛ حتی کشورهایی که با اعتراضات گسترده مردمی مواجه هستند.»
از نظر کارشناسان، عناصر متعددی بر این شیوۀ عملکرد پلیس فرانسه تاثیر گذاشته است؛ ازجمله سابقۀ استعماری این کشور و پیامدهای اعتراضات دانشجویی-کارگری مه ۱۹۶۸ میلادی در فرانسه.
روشه همچنین به این موضوع اشاره دارد که تجهیزات پلیس فرانسه از جمله نارنجک، ماشینهای آبپاش، گاز اشک آور، باتوم و تونفا و اسلحه گرم، تقریباً مسبب تمام صدمات وارده به معترضان در جریان اعتراضت اخیر در این کشور بوده است.
گزارش وبسایت «dhunespoliciers.fr» نیز حاکی از آن است که از نوامبر ۲۰۱۸ میلادی و آغاز جنبش جلیقهزردها، استفاده از اسلحههای «فلش بال» منجر به زخمی شدن ۶۲۰ نفر و قطع عضو دائمی در ۲۹ نفر شده است و ۲۸ درصد قربانیان خشونت پلیس در این اعتراضات نیز از ناحیه سر هدف قرار گرفته شدهاند.
اگرچه فرانسه تنها کشوری در اروپا نیست که به این سلاحها مجهز است اما در مقایسه با دیگر دموکراسیهای قدیمی اروپایی، یک ناهنجاری محسوب میشود و زرادخانه پلیس فرانسه در مقایسه با بریتانیا، آلمان و کشورهای اسکاندیناوی که از سلاح برای متفرق کردن معترضان استفاده میکنند بسیار بزرگتر است.
روشه میگوید: «آلمانیها از ماشینهای آبپاش برای عقب راندن معترضان استفاده میکنند و این ابزار اصلی آنها است. انگلیسیها ماشین آبپاش ندارند زیرا معتقدند که این شیوه خطرناک و گران است. کشورهای اسکاندیناوی نیز نارنجک و گلوله پلاستیکی ندارند.»
گاز اشک آور در جریان اعتراضات الجزایر
پژوهشگران بر این باورند که میان تاکتیکهای امروز پلیس فرانسه با رفتارهای این کشور در دوران استعمار همچنین اعتراضات می ۱۹۶۸ میلادی ارتباط وجود دارد و در واقع تسلیحاتی که امروز نیروی پلیس در مقابل معترضان استفاده میکند، پیش از این در دوران استعمار «آزمایش» شده است.
متیو ریگوست، پژوهشگر علوم اجتماعی و نویسنده کتاب «سلطه پلیس» نیز معتقد است که استعمار حتی فراتر از قدرت زرادخانه این کشور بر عملکرد پلیس فرانسه تاثیر گذاشته است.
از نظر او، مدل رفتاریِ خشن پلیس فرانسه در حال حاضر را میتوان همان مدل رفتاری در سرزمینهای استعمار شده دانست که اکنون وارد خاک این کشور شده و دوباره با هدف مقابله با معترضان به آن شکل جدیدی داده شده است.
به این ترتیب مدلهای رفتاری کنونی پلیس اگرچه دقیقا همان مدلهای استعماری نیستند اما پیوندهایی جدی با آنها دارند و به بیانی دیگر، تداوم همان مدلها هستند.
بطور مثال دولت فرانسه پس از تظاهرات مه ۱۹۶۸ میلادی واحد «ولتیگر» (Voltigeurs) را تشکیل داد؛ یک نیروی پلیس تخصصی موتورسوار که بسیاری آن را نمونه اولیه «تیپ سرکوب» (Brav-M) میدانند؛ واحد موتوری که متهم به خشونت بیش از حد علیه معترضان در جریان اعتراضات اخیر در این کشور بوده است.
«هیچ تعریف قانونی از نظم وجود ندارد»
سباستین روشه نیز معتقد است که تفاوت اصلی بین فرانسه و کشورهایی مانند آلمان و بریتانیا در این است که در حالی که دستکم از لحاظ تئوری پلیس کشورهای آلمان و بریتانیا خواستار کاهش تنش در اعتراضات هستند، در فرانسه تحت عنوان «حفظ نظم» پلیس آماده است که سطح خشونت خود را متناسب با رفتار معترضان افزایش دهد.
پلیس میگوید این کار را برای «حفظ نظم عمومی» انجام میدهد اما «نظم» یک اصطلاح ذهنی است و جای زیادی برای تفسیر باقی میگذارد.
از نظر او «هیچ تعریف قانونی از نظم وجود ندارد» و به همین دلیل نیز اکنون این سوال مطرح است که آیا پلیس فرانسه واقعاً مطابق با قوانین عمل میکند یا خیر.
بطور مثال پلیس موظف است که در جریان اعتراضات امکان فعالیت خبرنگاران را فراهم کند و حتی خبرنگاران باید از حمایت بیشتری برخوردار باشند؛ اما روشه میگوید: «آنچه ما دیدیم برعکس بود. گاه خبرنگارانی که فیلمبرداری میکردند تهدید شدند، به زمین خوردند و وسایل آنها توسط پلیس آسیب دیده یا شکسته شده است.»
اتفاقی که برای «رمی بوئیزین» خبرنگار فرانسوی در جریان اعتراضات اخیر روی داد، یکی از این موارد نقض بود.
تصاویر منتشر شده از او در شبکههای اجتماعی که در حالی که روی زمین دراز کشیده بود با چماق مورد ضرب و شتم قرار گرفت و هنگامیکه لایو اینستاگرامی تهیه میکرد هدف «فلش بال» قرار گرفت، توجهات زیادی را جلب کرد.
وینسانت ویکتور، یکی از بنیانگذاران سایت «dhunespoliciers.fr» نیز میگوید: «آنچه واقعاً مشکل ساز است این است که ما حتی قبل از بروز مشکل نیز از زور و خشونت و وحشیگری استفاده میکنیم. این کاملا غیرقانونی است و در این وضعیت، هیچ تناسبی میان استفاده از زور با رفتاری که از معترضان دیده شده وجود ندارد.»
افشای فایل صوتی از خشونتهای واحد موتوری پلیس فرانسه؛ مردم دست به کار پیچیدن طومار «براو-ام» شدند
با این وجود اریک هنری، نماینده ملی اتحادیه پلیس فرانسه میگوید که پلیس در جریان اعتراضات همیشه در محدوده قانونی خود عمل کرده است. او میگوید: «در این کشور تنها یک نیروی قانونی وجود دارد که وجودش نیز کاملاً ضروری است؛ نیرویی که قانون مجاز کرده است. بنابراین پلیس میتواند از خود یا از شرکت کنندگان در یک تظاهرات صلحآمیز محافظت کند. چیزی به نام خشونت پلیس وجود ندارد.»
دستگیری پیش از وقوع جرم
از نظر روشه و ریگوست، دستگیریهای پیش از وقوع جرم و صرفا بر اساس «تصورات و احتمالات» موضوع دیگری است که باعث نگرانی میشود.
سلین ورزلتی، از مدیران اتحادیه کارگران «سژت» فرانسه میگوید: «پلیس باید این هدف در تظاهرات حضور یابد که مسیر راهپیمایی را هدایت کند و به مردم اجازه دهد تا با خیال راحت تظاهرات کنند؛ تا از حق مردم برای اعتراض محافظت شود. اینها وظایف پلیس در جریان برگزاری اعتراضات هستند. اما امروز این تصور بصورت یک تصور غالب درآمده که دلیل حضور پلیس، دستگیری یا تهدید معترضان است.»
روشه نیز بر این نکته تاکید دارد که پلیس گاه از تاکتیکهای ارعاب برای جلوگیری از حضور مردم در تظاهرات استفاده میکند؛ آنهم علیرغم اینکه در فرانسه «اعتراض» یک حق اساسی است.
تلاشهای هماهنگ اروپایی
نکته نگران کننده دیگر اینکه، در اروپا تلاشهای هماهنگ متعددی برای اصلاح تاکتیکهای پلیس به اجرا گذاشته شده است. بطور مثال در سال ۲۰۱۰ میلادی دوازده کشور از جمله سوئد، آلمان، بریتانیا، دانمارک و اتریش در پروژهای تحت حمایت اتحادیه اروپا به نام «GODIAC» شرکت کردند تا عملکرد پلیس و شیوه ارتباط آنها را در جریان اعتراضات ارتقاء دهند.
این پروژه برای مدت سه سال نیز گروههای مطالعات میدانی، کارگاهها و سمینارهایی را برگزار کرد و از این مسیر به آموزش نیروهای پلیس برای آینده پرداخت. اما فرانسه در این طرح شرکت نکرد.
روشه معتقد است که نیروی پلیس فرانسه دچار مشکل «برتر بینی» هستند. او میگوید: «اگر به سخنان سران پلیس و سیاستمداران گوش دهید، فکر میکنند بهترینهای دنیا هستند. و اینکه از آنجایی که آنها بهترینهای جهان هستند، نیازی به یادگیری از دیگران ندارند.»
روشه معتقد است «اصلاح» چنین فرهنگی که در یک فضای بسته تقویت میشود، بسیار دشوار است.