حمله نظامی روسیه به اوکراین که از فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد علاوه بر اثرات وحشتناک انسانی، تغییرات عمدهای هم در نظم ژئوپولیتیکی جهان پدید آورده است.
به گزارش جماران، تهاجم روسیه به اوکراین که از فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد علاوه بر اثرات وحشتناک انسانی، تغییرات عمدهای هم در نظم ژئوپولیتیکی جهان پدید آورده و این مسئله با اثرات و تبعات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دیگر بخشهای کره زمین همراه بوده است.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی به این اثرات پرداخته و آنها را تجزیه و تحلیل کرده است.
ادغام بلوکهای جدید
این جنگ باعث تشدید درگیریها و تقابلها در بلوکهای مختلف جهانی شده است. کشورهای مختلف در این زمینه تلاش کردهاند که به بلوکهایی با محوریت واشنگتن و یا پکن بپیوندند. در همین رابطه، جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ماه دسامبر گفته بود: «در حال حاضر ما به یک جهان چند قطبی بینظم تبدیل شدهایم که در آن همه چیز یک سلاح به شمار میرود: انرژی، دادهها، زیرساختها و هچنین مهاجرت».
واقعیت این است که این جنگ بار دیگر اهمیت ژئوپولیتیک را آشکار کرد، جنگی که از اساس بر مبنای اهمیت ژئوپولیتیک و لزوم حفاظت و توجه به عمق استراتژیک روسیه شکل گرفت. ما شاهد بودهایم که در مناطق مختلفی از کره زمین، از آسیای مرکزی و قفقاز گرفته تا آفریقا، آسیا و همچنین اقیانوسیه، نبرد برای کسب نفوذ بیشتر بین قدرتهایی مانند چین، اتحادیه اروپا، روسیه، آمریکا و حتی ترکیه در جریان بوده است. این تلاشها چه از طریق تامین مالی پروژههای زیرساختی و چه از طریق انعقاد قراردادهای تجاری، نظامی و یا دیپلماتیک در جریان بوده است.
در این میان جنگ در اوکراین همه چیز را بیش از پیش متزلزل کرده است و تسلط روسیه بر جمهوری های شوروی سابق در آسیای مرکزی را تضعیف کرده و نقش جدیدی را برای ترکیه به عنوان میانجی باز کرده است.
پیر رازوکس، رئیس اندیشکده FMES مستقر در فرانسه، در این رابطه به خبرگزاری فرانسه میگوید: «این سازماندهی مجدد یک هرج و مرج واقعی است، هرچند من فکر میکنم این روند احتمالا موقتی خواهد بود. واقعیت این است که پایان جنگ، روسیه و اروپا را ضعیف و فرسوده خواهد کرد در حالی دو برنده بزرگ این وضعیت آمریکا و چین خواهند بود.»
محدود شدن قدرت روسیه
چین مجبور است جنگ روسیه و اوکراین را با توجه به هدف راهبردی بلندمدت خود برای تبدیل شدن به قدرت پیشرو جهان تا سال ۲۰۴۹ در نظر بگیرد. این کشور اگرچه از مسکو حمایت میکند اما در عین حال از اقداماتی که میتواند باعث خشم و نارضایتی غرب شود، اجتناب کرده است.
آلیس اکمن، تحلیلگر آسیایی در موسسه مطالعات امنیتی اتحادیه اروپا در این خصوص میگوید: «چین از ذات خود فاصله نمیگیرد و در عین حال روابط نزدیکتر خود با روسیه را نیز تحکیم کرده است. سرویسهای اطلاعاتی استونی در گزارش سالانه خود که در ماه جاری منتشر شد، اعلام کردند هنوز زود است که نتیجه بگیریم حمایت محدود شی جین پینگ از جنگ در اوکراین نشانه دوری پکن از مسکو است.»
او همچنین در ادامه میگوید: «حمایت ممکن است همسویی کامل نباشد. به عنوان مثال چین همان سطح کمکی را که واشنگتن به کییف ارائه میدهد، به مسکو نمیدهد اما باید به واقعیتها نگاه کنیم؛ این یک امر واضح است که روابط اقتصادی دو کشور تقویت شده است. در واقع جنگ باعث شده که مسکو در خطر تبدیل شدن به یک دست نشانده صرف یا اقمار پکن قرار داشته باشد.»
آگاته دمارایس، اقتصاددان و کارشناس تحریم هم نظر مشابهی دارد. او در این رابطه به خبرگزاری فرانسه میگوید: «روسیه در موقعیتی نیست که با چین مذاکره کند، زیرا پکن هرآنچه را که از مسکو بخواهد میگیرد بدون اینکه چیزهایی که روسیه به آنها نیاز دارد مانند تسلیحات و یا قطعات اکترونیک ضروری و کلیدی را در اختیار این کشور قرار دهد.»
اکمن در عین در حال معتقد است که ایدئولوژی در این میان نقش مهمی را ایفا میکند. او میگوید: «ایدئولوژی میتواند رهبری عدم تعادل اقتصادی را بر عهده بگیرد؛ در نتیجه رابطه میان مسکو و پکن را نباید تنها از دریچه عقلانی مورد تحلیل قرار داد.»
رازوکس اما معتقد است روسیه تلاش دارد به روابط خود تنوع بیشتری دهد. او در این خصوص میگوید: «مسکو میخواهد با تنوع بخشیدن به روابط ژئوپولیتیکی، اقتصادی و استراتژیکی خود با ترکیه، ایران، کشورهای خاورمیانه و آفریقا، وابستگی خود به چین را محدود کند.»
آیا اروپا مهم است؟
برای اتحادیه اروپا، جنگ نشان دهنده فرصتی برای نشان دادن این است که می تواند به عنوان یک بازیگر کلیدی عمل کند. در عین حال این جنگ میتواند خطر تبدیل شدن اروپا به کمانچه واشنگتن را ایفا کند.
یک مقام ارشد اتحادیه اروپا که نخواست نامش فاش شود در این خصوص به خبرگزاری فرانسه میگوید: «اروپا خیلی بد عمل نکرده است. ما توانایی خود را برای واکنش سریع از همان آغاز جنگ با حمایت نظامی، کمک به پناهندگان، کاهش وابستگی انرژی به روسیه نشان دادیم.»
این مقام در ادامه افزود: «اتحادیه اروپا به نیازهای فوری پاسخ داده است. آیا برای آینده و جایگاه خود در صحنه شطرنج جهانی آماده شده است؟ این موضوعی است که برای رسیدن به پاسخ آن به کارهای بیشتری نیاز است.»
دماریس در خصوص نقش اروپا نظر دیگری دارد. او در این رابطه میگوید: «ما به وضوع دو بلوک داریم که یکی آمریکایی و دیگری چینی به همراه متحدانش و همچنین روسیه است. آیا اروپا به بلوک سوم تبدیل شوید یا اتحادیه با آمریکاییها همسو خواهند شد، پرسش مهمی است که باید به آن توجه شود.»
با توجه به اینکه بیشتر کشورهای عضو اتحادیه اروپا آیندهای خارج از چتر امنیتی ایالات متحده و ناتو نمیبینند، به دنبال کاهش وابستگی استراتژیک خود به سوختهای فسیلی روسیه هستند که در حال حاضر به شکل قابل توجهی کاهش یافته است.
برونو ترترایس از بنیاد تحقیقات استراتژیک مستقر در فرانسه (FRS) معتقد است که اروپاییها از «تاخیر استراتژیک» رنج میبرند و تا زمانی که گزینه روشن در دسترسی نداشته باشند، از اقدام خودداری میکنند.
در عین حال اروپا به دنبال این است که در مذاکرات مربوط به پایان جنگ حضور داشته باشد و خواستههای خود را در آن مطرح کند. در همین زمینه امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه در ماه دسامبر به روزنامه لوموند گفته بود: «من نمیخواهم فقط چینیها یا ترکها در مورد آنچه بعدا اتفاق میافتد مذاکره کنند».
چرخش ایالات متحده به آسیا
باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۰۹ پیش بینی کرده بود که روابط بین ایالات متحده و چین قرن بیست و یکم را شکل خواهد داد و پیش بینی کرده بود که توجه واشنگتن از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام تغییر خواهد کرد.
با این حال، تهاجم روسیه به اوکراین نشان می دهد که رهایی از اروپا ممکن است برای جو بایدن، معاون سابق رئیس جمهور اوباما، چندان آسان نباشد.
برتراند توژوز، فرمانده ارتش فرانسه، در این خصوص میگوید: «روسیه از حرکت آمریکا به سمت چین جلوگیری میکند. ایالات متحده باید نسبتا سریع این مسئله اروپایی را حل کند.»
جووانا دی مایو، پژوهشگر دانشگاه واشنگتن معتقد است که کاخ سفید با یک اقدام متعادل کننده مواجه است. از یک سوی تقاضاهای فزایندهای برای حل و فصل هرچه سریعتر مناقشه از سوی سیاستمداران آمریکایی مطرح است و از طرف دیگر در حزب جمهوری خواه نارضایتیهایی در خصوص تحویل تسلیحات به اوکراین دیده میشود.
جیمز بیرمن، فرمانده ایالات متحده در ژاپن اخیرا به فایننشال تایمز گفته بود: «با این وجود، جنگ درسهای زیادی در مورد درگیری احتمالی با چین در اطراف تایوان داشته است.»
ضربه به جهانی شدن
متحدان اوکراین به رهبری ایالات متحده و اتحادیه اروپا، علاوه بر تامین تسلیحات کییف، تلاش کردهاند تا با اعمال تحریمهای شدید، به اقتصاد روسیه ضربه بزنند.
دمارایس در کتاب خود با عنوان «آتش معکوس» در خصوص تدابیر تجاری و اثر آن بر سیستم تجارت آزاد جهانی مینویسد: «تحریمها خلا فضای دیپلماتیک بین بیانیههای ناکارآمد و عملیاتهای نظامی مرگبار را پر میکند.»
پاتریک پویان، مدیر اجرایی توتال انرژی، به خبرگزاری فرانسه میگوید: «در حوزه انرژی، جایی که روسیه سهم قابل توجهی در آن دارد، تحریمهایی مانند محدودیتهای اعمال شده توسط گروه ۷ و اتحادیه اروپا باعث شده تا عملا روسیه سهم خود در بازارهای جهانی را از دست بدهد.»
پویان در ادامه میافزاید: «اما وقتی چین و هند تحریمها را اعمال نمیکنند، تعیین سقف قیمت و فروش برای نفت و گاز روسیه چه معنایی دارد؟ این موضوعی است که ما در سال ۲۰۲۳ باید به آن بپردازیم.»
در واقع قدرتهای بزرگ در حال عدم رعایت برخی از اصول تجارت آزاد در سراسر جهان هستند که از آن جمله میتوان به اعمال محدودیتهای ایالات متحده در فروش تراشههای کامپیوتری مخصوص به چین یا تعلیق صادرات گندم به هند اشاره کرد. این اقدامات علاوه بر تبعات همهگیری کرونا به زنیجرههای تامین جهانی آسیب وارد کرده است.
دمارایس در این خصوص میگوید: «تمایل دنیا به تکه تکه شدن به قبل از جنگ برمیگردد، اما شوک مضاعف از ویروس کرونا و پس از آن وقوع جنگ، این روند را تسریع کرده است.»
بحران هزینههای زندگی
این جنگ اثرات مخربی بر هزینه غذا، گرما و سرپناه که سه مورد از اساسیترین نیازهای بشر به شمار میروند، گذاشته است. این اثرات و تبعات تنها متوجه کشورهای آفریقایی نبوده و حتی در میان سرزمینهای مرفه اروپایی نیز به چشم خورده است.
مجمع جهانی اقتصاد در گزارش سالانه خطرات جهانی خود برای سال ۲۰۲۳ تاکید کرد که بحران جهانی هزینه زندگی در حال حاضر در بخشهای مختلف کره زمین دیده میشود.
به گزارش یورونیوز، نائومی حسین و جفری هالاک، در پژوهشی که برای موسسه فردریش ابرت آلمان انجام دادند در این رابطه مینویسند: «اگرچه برخی از دولتها تلاش کردهاند این تأثیر را مهار کنند، اما سال ۲۰۲۲ جهان شاهد موج بیسابقهای از اعتراضات در خصوص دسترسی به اصول اولیه مورد نیاز برای زندگی روزمره بوده است.»
این دو پژوهشگر همچنین در ادامه مینویسند: «این اعتراضات در چندین کشور به بحرانهای سیاسی ملی بزرگتر تبدیل و خشونتها، تلفات و درخواستهای گسترده برای تغییر سیاسی را نیز با خود به همراه داشتند.»
واضح است که کشورهای آفریقایی و همچنین بخشی از منطقه خاورمیانه از آنجا که واردکننده مقادیر زیادی از غذای مورد نیاز خود هستند، به همراه کشورهای فقیر در سراسر جهان بیش از دیگر کشورها از این روند آسیب دیدهاند.