اردوغان در حال بازنگری در سیاست های خود از جمله دخالت های نظامی در کشورهای مختلف از جمله سوریه،لیبی و عراق است.
به گزارش جماران، «عبدالباری عطوان» نویسنده و تحلیلگر مشهور عرب در تحلیلی در روزنامه فرامنطقه ای رأی الیوم نوشت: این گشایش سیاسی تدریجی و سریع ترکیه به روی عربستان سعودی و مصر و در درجه ای پایین تر به روی امارات و بحرین، با توجه به حجم دشمنی و تنشی که روابط این طرف ها در طول تقریبا ده سال گذشته شاهد بود، تبدیل به محور توجه سیاستمداران در منطقه عربی شده است و برای بسیاری از تحلیلگران و اهل رسانه تبدیل به علامت سئوال شده است.
چه کسی چند ماه پیش تصور می کرد که آقای دکتر«ابراهیم کالین» مشاور«رجب طیب اردوغان» رئیس جمهور ترکیه از بخش قضایی عربستان سعودی تعریف و تمجید کند و تأکید کند که به حکم هایی زندان برای هشت متهمی که در عملیات ترور «جمال خاشقجی» دست دارند،صادر شده است احترام می گذارد و چه کسی می توانست تصور کند که بعد از سفر محرمانه مسئولان دستگاه اطلاعاتی این کشور به مصر و دیدار آنها با همتاهای مصری، نخستین هیأت دیپلماتیک ترکیه هفته گذشته به قاهره برسد و میان وزرای خارجه دو کشور تماس برقرار شود و حلول ماه مبارک رمضان تبریک گفته شود. همچنین چه کسی می توانست تصور کند که «ترمز»شبکه های تلویزیونی مخالف مصری کشیده شود و چه بسا به زودی ترمز شبکه های تلویزیونی لیبی در استانبول کشیده شده و انتقادات شان از دولت های کشورهای شان متوقف شود؟
اگر روابط ترکیه و مصر به آستانه رویارویی نظامی در اراضی لیبی رسید روابط ترکیه با عربستان سعودی وارد میدان های جنگ اقتصادی و رسانه ای شد و در برخی احیان به رقابت شدید بر سر زعامت مرجعیت سنی در عالم اسلامی رسید و عربستان سعودی همچنان کالاها و گردشگری ترکیه را تحریم کرده است ولی با تصمیمی غیر رسمی، البته تا زمان نوشتن این سطرها. هر چند نشانه های از شل شدن این تحریم ها وجود دارد.
چهار تحول مهم پشت این انقلاب و دگرگونی در روابط ترکیه و بیشتر کشورهای عربی وجود دارد:
نخست: رهبران ترکیه فهمیدند که سیاست«شوک و ترساندن» سیاسی و رسانه ای که در طول ده سال اخیر علیه مصر و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی در پیش گرفتند نتایج برعکسی داد و برای ترکیه، اقتصادش و زعامت اسلامی اش گران تمام شد؛ امری که باعث شد حزب «عدالت و توسعه» حاکم تصمیمی در نشست اخیر خود در آنکار برای چشم پوشی از این سیاست ها بگیرد؛ سیاست هایی که ترکیه را در جنگ ها و بحران هایی با پیرامون منطقه ای اش گرفتار کرد که منجر به انزوای این کشور و تضعیف اقتصادش شد به همین دلیل آن ها را با سیاست های گشایشی جایگزین کرد که بر اساس آرامش و گفت و گو و دیپلماسی قرار دارند.
دوم: به نظر می رسد که اردوغان رئیس جمهور ترکیه به این نتیجه رسیده است که «اسلام سیاسی» که آن را در پیش گرفت و بعد از انقلاب های «بهار عربی» از آن حمایت کرد در تغییر نظام های حاکم به ویژه در مصر، عربستان، سوریه، لیبی و عراق موفق نمی شود و ادامه این وضعیت در سایه اوضاع اقتصادی دشوار و انزوای ترکیه و دشمنی غرب برای ترکیه و حزب حاکم اش بسیار گران تمام می شود.
سوم: افزایش نفوذ ایران در منطقه با حمایت زرادخانه نظامی قوی و جانبداری از مسائل اصلی و مرکزی عربی که بارزترین آنها رویارویی با پروژه صهیونیستی است و تأسیس محور مقاومت با بازوهای نظامی قدرتمند در یمن،لبنان،سوریه، عراق و فلسطین اشغالی در چارچوب تحریم کامل و قاطع دولت اشغالگر اسرائیلی و اخیرا رسیدن موشک هایش به نزدیکی دیمونا در نقب.
چهارم: درد مشترک رئیس جمهور ترکیه و رهبران مصر،عربستان،امارات و دیگر کشورهای عربی در بستر نگرانی و وحشت از دولت جدید آمریکا به رهبری «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا که از همان روز اول تغییر سیاست های آمریکا به شکل تدریجی علیه آنها یعنی کشورهای یاد شده را اعلام کرد. دولت بایدن حمایت از ائتلاف عربستان در جنگ علیه یمن را متوقف کرد، جرایم نسل کشی ارمنی ها توسط ترکیه را به رسمیت شناخت، موضغش به موضع گیری اتیوپی در بحران سد النهضه نزدیک است و هنوز هیچ گونه تماسی با رئیس جمهور مصر برقرار نکرده است.
پرسشی که در این جا این روزها با قدرت مطرح می شود این است که آیا قطار «آرامش» ترکیه که در آستانه راه اندازی است در قاهره و ریاض و ابوظبی فقط متوقف می شود یا نه به دمشق هم که به لحاظ جغرافیایی به آنکارا نزدیک تر است می رود یا بهتر است بگوییم به دمشق بر می گردد؟
دو دیدگاه وجود دارد: اولی می گوید که اردوغان تلاش می کند که برگ برنده طایفه ای یا نژادی ترکمنی را مورد استفاده قرار دهد و یک«محور سنی» برای مقابله با نفوذ روز افزون ایران و برای تقویت دخالت نظامی ترکیه در سوریه که روز به روز آب می شود، استفاده می کند اما چیزی که این دیدگاه را تضعیف می کند احتمال مخالفت مصر با این گرایش های طایفه ای و مذهبی و اصرار بر سکولار بودن دولت و اصل همزیستی میان ادیان و مذاهب در سوریه است.
دومین دیدگاه تأکید می کند که این آشتی های سریع ترکیه با مهمترین قطب های صحنه عربی یعنی عربستان و مصر به نفع دو طرف است و نیز مقدمه ای برای آشتی با سوریه است آن هم با توجه به گشایش کنونی در روابط این دو کشور با دمشق. این دو کشور همچنین از این که سوریه صندلی خود را در اتحادیه عرب بازپس گیرد مخالفتی ندارند و اطلاعات تأیید نشده ای درباره نشانه های آرامش میان ترکیه و سوریه با میانجیگری روسیه و بازگشایی جزئی کانال های گفت و گوی اطلاعاتی وجود دارد.
این انقلاب و دگرگونی در موضع ترکیه نخستین اذعان به شکست سیاست های دخالت های سیاسی و نظامی سابق به ویژه در سوریه و لیبی است؛ سیاست های که به شدت در معرض انتقادات داخلی قرار گرفت و مهمات قوی در اختیار احزاب مخالف قرار داد و شکاف در صفوف حزب حاکم ایجاد کرد باعث از بین بردن مهمترین دستاوردش یعنی توسعه و قدرت اقتصادی ترکیه و پول ملی شد.
اردوغان رئیس جمهور ترکیه با این دخالت هایش دچار اشتباه شد و دشمنان زیادی به وجود آورد بدون آن که دوستی برای کشورش نگه دارد به ویژه با مشارکت اش در ایجاد بی ثباتی و ناامنی در لیبی،سوریه و عراق. در نهایت نیز مجبور می شود که دست از این دخالت ها بکشد و خسارت هایش را کم کند. چه کسی تصور می کرد که اردوغان به درهای قاهره و ریاض بکوبد و درخواست دوستی کند و دست از حمایت از جنبش«اخوان المسلیمن» بکشد و بازوهای رسانه ای اش را به تعلیق در بیاورد و این جنبش را به عنوان گوشت قربانی برای چیزی تقدیم کند که منافع ترکیه نامیده است...و خدا بهتر می داند.